رفتن به مطلب

این پست را ســــــکوت می کنم تو بنویس !


mani24

ارسال های توصیه شده

گاهی زن باش

انقدر زنانه

عشقت را نشان بده

با ناز سخن بگو

وقتی اخم میکند

خودت را برایش لوس کن

وقتی صدایش بغض دارد

ارام تمام پرده هارا بکش تا کسی نبیند

مردت بر شانه تو تکیه کرده

و وقتی نوبت توست

تمام پرده های را کنار بزن

تا خورشیدو ماه و ستارگان و اسمان

تماشایت کند

زمانی که

در اغوش مردت هستی و به او تکیه میکنی

بگذار تمام هستی بدانند

او تکیه گاه توست

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 170
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

حالا كه دستهایم شروع به نوشتن كرده است...

حالا كه ابر چشمهایم برای تو می بارد...

حالا كه قلب عاشقم فقط برای تو می تپد...

حالا كه وجودم از عشق تو لبریز است...

بگذار برای تو بنویسم...

تویی كه نگاهت بهانه ی شعرهای عاشقانه ام شده...

تویی كه آوایی كلامت موسیقی لحظاتم شده...

تویی كه عشقت را عاشقانه بیان كردی...

و عشقم را صادقانه پذیرفتی...

بگذار برای تو بنویسم...

بگذار گل های سرخ عشقم فقط برای تو باشد...

دنیا را نمی بخشم اگر تو را از من دور كند...

زمان را نمی بخشم اگر یاد مرا از یاد تو ببرد...

باران را نمی بخشم اگر گونه هایمان را خیس و عشقمان را پاك كند...

و....

كاش زمان وجود نداشت...

تا عشق را بعد از تجلی می شد بلافاصله بروز داد...

و تو...

حالا برای من...

همان گلی...

تو برای من خود عشقی...

لینک به دیدگاه

همه شعرها را گشتم . .

نشانی از تو نیافتم

برای تو باید

شعری دیگر سرود .

تو . . خود منی

در قالبی دیگر . .

ساده تر . .

پاک تر . .

غریب تر . .

مسحور تر .

یا نیمه ی منی

فرسنگها دورتر از من . .

چونان

که امتداد بهت نگاه من

در همه چیز

حسرت نشانی از تو یافتن است .

 

 

lettera_scrive.jpg

لینک به دیدگاه

راستش امروز انقد دلم گرفته بود که فقط دوست داشتم یه جایی پیدا کنم که حرف بزنم اما الان که اینجا رو دیدم،انگار همه حرفها پرواز کردن و رفتن

و این خیلی درد داره ولی خب کاری نمیشه کرد

لینک به دیدگاه

نبودنت را پا برهنه قدم میزنم

 

با زمین هم کنار نمی آید تاول این انگشت ها

 

از اول هم می دانستم

 

کفش تو تنگ است

 

برای تنهایی بزرگ پاهایم... !

لینک به دیدگاه

آبجی کوچیکه گفت زودی یه آرزو کن زودی

آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد

آبجی کوچیکه گفت چپ یا راست

آبجی بزرگه گفت م م راست

آبجی کوچیکه گفت درسته آرزوت برآورده میشه هورا

بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت

 

آبجی بزرگه گفت تو که از زیر چشم چپ ورداشتی که

آبجی کوچیکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت خوب اشکال نداره

دستشو دراز کرد و یه مژه دیگه از زیر چشم راست آبجی برداشت

دیدی؟ آرزوت می خواد برآورده شه دیدی حالا چی آرزو کردی

 

آبجی بزرگه گفت آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه

بعد سه تایی زدن زیر خنده

 

آبجی کوچیکه آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی با آرزوی سلامتی برای همه ی بیماران علی الخصوص کودکان سرطانی :ws37:

 

c7l40ca96ufo7dv9ktvo.jpg

لینک به دیدگاه

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست

عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد

کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید

هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند

دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد

قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد

پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

 

لینک به دیدگاه

تو را برای لبخند تلخ لحظه ها

 

پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم

 

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

 

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم

 

تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم

لینک به دیدگاه

خدایــــــــــــا

 

 

التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم

 

همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران !

 

ولــــــــــــــــی...

 

 

 

آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت...

 

 

مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد...

لینک به دیدگاه

گاهی دلت میخوآد همه بغضآت از تو نگاهت خونده بشه ...

 

که جسآرت گفتن کلمه هارو نداری ..

 

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثه :

 

چیزی شده؟!

 

اونجاست که بغضت ُ با لیوان سکوتت سر میکشی و با لـــــبخنـــد میگی:

 

نــــه هیچی ..!

 

3805.jpg

لینک به دیدگاه

دســــتــــ هــــایــــم خــالـــی اَنـــد • • •

 

جـایِ خــالــی دســــتـِـ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ

 

بـــرایــــم پــــر نــمـــی کــــنــد • • •

 

راســــتــــ مــــی گــــفــتــــ شـــــامــــلو:

 

" دســـــتـــِــ خـالـی را بـایــــد بـــــر ســـر کــــوبــیـــد "

لینک به دیدگاه

براے دل خـــودم مے نویسم ...

 

براے دلتنگــے هایــم

 

براے دغدغــہ هاے خـــودم

 

براے شانہ اے کہ تکیہ گاهــم نیستــــ !

 

برای دلے کہ دلتنگم نیست ...

 

براے دستے کہ نوازشگــ ـــر زخـم هایم نیست ...

 

براے خودم مے نویســـم !

 

بمیـ ــرم براے خـ ـودم کہ اینقـــدر تنهاستـــ !.!.!.!

 

vpzjan0to0bj66ivwzm.jpg

 

حـــتـــــــی دیــــگر نمیـــخواهـــــم آرزویــت باشــم

 

آرزو مــــیـــــکـنــم

 

او آرزوی تـــو باشــــــــــد

 

و آرزوی او

 

دیــگـــــــــــــری

 

54d0imx0t25808aqy9ho.jpg

در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،

 

بگذار در گوشت بگویم

 

” میـــخواهــمــــــــت ” …

 

این خلاصه ی ،

تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …

 

uic30z7f56tckpk2pluv.jpg

 

آنـقـدر دلـم از رفـتـنـت بـــــد شکـسـت کـه نـمـیـدانـم وقـتـی بـیـایـی،

 

کـدام تـکـه اش خـوشـحـال خـواهـد شـد!

5z30aq5qf1h9m3ccv1ic.jpg

شنیده بودم " پـــا "، " قــلب دوم " است

 

امّا باور نداشتــــــــم

تا آن زمــــان كه فهمیــــدم

وقتـــــی دل مانـــدن ندارم ...

پای ایســــتادن هــــــــــم نیست ...!!! ♥♥

 

rd7jfala1gda4hof8wqs.jpg

 

دلـــ درد گــرفــتــ هـ ام

از بــس فــنـجــان هــای قــهــوه را

ســر کــشــیـده ام و تــو

تـــه هــیــچــکـــدام نــبـــودی

 

n86d1e8v5fyc8gewmpv.jpg

با تو هستم ای مسافر

 

ای به جاده تن سپرده

 

ای که دل تنگی غربت

 

منو از یاد تو برده

 

هنوزم هوای خونه

 

عطر دیدار تو داره

 

گل به گل گوشه به گوشه

 

تورو یاد من میاره

 

gqun6lfeywjg3z5sxvnu.jpg

لینک به دیدگاه

من عاشق بارانم

شب های بارانی را دوست دارم وقتی که شهر با آب شسته میشود

من پنجره را دوست دارم ، وفتی که باران با اشتیاق به آغوش شیشه می رودوقتی که تنها صورت خود را به پنجره سرد میچسبانم و با دانه های باران هم دردی میکنم

دیگر از صدای صاعقه نمیترسم ،

حالا خوب میدانم

این صدای مهیب ، همان لحن خیس و ساده باران است .

من عاشق گریه کردن زیر بارانم

عاشق دویدن و چرخیدن با تو زیر بارانم

من عاشق بارانم ولی

ولی حیف

بوی خیسی را دوست دارم

باران بوی خاطره هایم را میدهد

خاطره های شیرین

شاید هم کمی تلخ

من عاشق بارانم:icon_gol:

لینک به دیدگاه

تو

پشت شیشه ای

دست هایت کو ؟

تا با دستان من

برای هم بودن را

گره بزنیم

بیا با هم

دیوار از هم جدایی را بشکنیم

فریادی در مشت

و نسیمی در نگاه

به تو رسیده ام

بلور نگاهت

افسانه تنهایی را خاموش می کند

و پیامت را

در دست هایم می ریزد

این تویی....

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...