ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تو سکوت میکنی و فریادزبانم را نمیشنوی.. یک روزمن سکوت خواهم کرد... وتو آن روز... برای اولین بارمفهوم دیرشدن را خواهی فهمید... 13 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ای کاش میشد زمان رو متوقف کرد 18 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تو دوراهی بین ارشد و ادامه تحصیل یا کار موندم. نرم درس بخونم بعد عقب بیوفتم. نرم دنبال کار حسرت یه دانشگاه خوب بمونه رو دلمون. کار ما عمرانیا جوریه که باید یه مقدار توش دزد باشی وگرنه پیش نمیره. نه که همه دزد باشنا ولی اگر بخوای درست زندگی کنی واقعاً کلات پس معرکه است. موندم برم ادامه تحصیل و استارت برای احتمالاً مهاجرت یا سیستم حقوق بگیری. یا بزنم تو کار پیمانکاری و کثیف بازی خودش. دوستان اگر تجربه خاصی دارید ممنون میشم کمک کنید. 19 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تیرش خطا رفت خدایا شکر ... 12 لینک به دیدگاه
hakan_68 2446 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ وقــــــــتی مــــــــی رفتــــــــ ــ ــ ! گفت تــــو را هم می بَـــ ـرم ... گفتم کـُجــــــ ـا ؟! گــــــــفت از یادم . . 11 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ترجیح می دم تنها باشم تا اینکه تو رابطه ای باشم که به خاطرش لازم باشه همه ی وجودم و افکارم رو قربانی کنم..... 14 لینک به دیدگاه
raz-raz 3612 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدن آن پول می گیرد. 10 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ غیر قابل تحمل ترین ادماااا ، دوستان مودی هستند که رفتار صبحشون رابطه مستقیمی به دیشبشون داره . همه جور ادمی تو زندگیم دیده بودم ، این گروه نوبرن دیگه . 12 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ یه معامله ی توپ با خدا کردم... خودش از اول میدونست که فقط من سود میکنم! ولی هر دو طرف راضی هستیــــــم. با خدا معامله کنید ضرر نمی کنید 19 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دیروز یه زنه تو مترو ، اعتقاد شدیدی به تکیه دادن داشت هرچقد من خودمو جمع و جور میکردم بیشتر رو اعتقادش پافشاری میکرد آخرش بهش میگم خانوم لطفا به جای صندلی، به من تکیه ندید خودشو جمع و جور کرده ، بعد برگشته به روبروییش میگه : جوونای امروز احترام بزرگتر حالیشون نیس !!!! ینی دوس داشتم خودمو از پنجره پرت کنم بیرون ولی تا این حد شاهد خوددرگیریِ مردم نباشم 19 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ طرفو خودت ميبري بالا به جايي ميرسه اولين نفره زير ابتو ميزنهجلل خالق...ادم ميمونه چي ميگهاخه بيييييييييييييب اينقد اتو دارم ازت تو يه ثانيه كيش و ماتت كنم اما حيف كه دوستت دارم :icon_pf (34):اميدوارم هيچ وقت نسوزي كه بد سوزشيه 18 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ این جمله رو دیدم دیدم واقعا باید بهش عمل کنم سقراط گفته: اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند، بهتر که سخن گویی تا دیگران خاموشت کنند. 18 لینک به دیدگاه
One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ یه وقتایی دیگه حسش نیست غصه بخوری.... رسمأ غصه آدمو می خوره...! 10 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دیروز اومده بود دیدنم بایه شاخه گل سرخ و لبخندی که همیشه آرزشو داشتم گریه کردو گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاش کردم... وقتی رفت... سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود... 6 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ داره میباره بارون و تو نیستی خدایا دیگه این روزای قشنگ بهارو مچ کن با آدم.ینی چی که وقتی بارون میاد که من لازمش ندارم؟ 9 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ گریه کن مرد، مگه از سنگه دلت گریه خوبه وقتی که تنگه دلت گریه کن مرد، گریه خالیت میکنه گاهی اشک، حالی به حالیت میکنه گریه کن مرد،وقتی از غصه پری وقتی از عالم و آدم میبری گریه کن مرد، جای بغض تو گلوت رد شو از پیچ و خمای روبروت گریه بد نیست، آخر حادثه نیست گریه کن که اشک مرد، فاجعه نیست 11 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ هر جور فکر میکنم رسما باختم... بزرگیتو شکر خدا... 9 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ بعضیا فقط دوست دقایق شادی و خنده هستن... فقط میتونی چند دقیقه باهاشون بگی و بخنید و بعدش جدا بشی و بری پی کار خودت! و بیشتر از این نمیشه روشون حساب کرد دیروز داشتم با یکی از اینها صحبت میکردم نمیتونم تحملشون کنم! 18 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ادم بعضی وقتا میمونه در عجب کار اندکی از انسانها داشتم میومدم خونه یکی بدو بدو اومده جلوم وایستاده میگه ببخشید یه لحظه کارتون داشتمبعد برگشته میگه اون طرف خیابون چرا چپ چپ بهم نگا کردینآخه آدم چی میتونه بگه 20 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ روزگارم را با تو پیر می کنم . . . . 15 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده