رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

به وضوح دارم میبنم که بعضی ریس ها خیلی خیلی بیمارند و خیلی خیلی باید مواظب بود تا درگیر بیماریشون نشد.بیماری که از یک پست سازمانی به نام میز ریاست سرچشمه گرفته و کم کم ازادی و انسانیت ، آدم و اطرافیانش را فلج و نابود میکنه.

  • Like 17
لینک به دیدگاه

واااااااااااااای خیــــــــــــــلی خوشحالمممممم :hapydancsmil:

از صبح نشستم برای پایان نامم یه پوستر 50*150 درست کردم خیلی ناز شدههههههه :hapydancsmil: اصن دلم نمیاد ببندمش همش دارم نگاش می کنم :icon_redface::hapydancsmil:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

امشب بعد از 2ماه درد کشیدن آروم گرفت خوابید.

 

حق داری عزیز

حق داری

 

بیخیال زجه های مادرت

پشت خمیده پدرت

بیتابی خواهرت

بی کسی همسرت

و گریه های بی امان دخترک 6ماهه معصومت

 

بیخیال این همه گریه و زاری

آروم بگیر بخواب

حق داری ....

 

به آسمونم که نگاه میکنم بازم مهتابیه

لعنت به این شبای مهتابی

 

سلام منم برسون:icon_gol::icon_gol:

  • Like 20
لینک به دیدگاه

راستش چند روزیه حالم خوش نیست .

نمیدونم چرا؟! شاید نمیخوام بدونم. خوش نیست دیگه .

امروز تلخ از سرکار برگشتم خوابگاه، با لباس کار نشستم رو تختخواب، بعد دراز کشیدم. بعد چشامو بستم خوابم برد. تا اینکه گوشیم زنگ خورد. خشک و سنگین جواب دادم. خواهرم بود. کلی حرف زد ولی جمع بندی حرفاش این بود که چرا دیشب و صب که خونه شون بودم مسواک نزدم بعد خیلی تاکید کرد حتما فراموش نکن شبا مسواک بزن صب هم حتی اگه دیرت شده باشه بازم بزن.

گفتم چشم

گفت حتما بزنیا

گفتم بازم چشم

بعد رفتم یک ساعت زیر دوش نشستم

. به مردن فکر کردم به مرگ

نهایتا حس خوبی داشتم که خواهرم نفهیمده بود دیشب غمگین بودم شدید.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

اینم عکس گلم بعد اینکه از یخچال بیرون اومد و رفت پیش گل یاسمن نشست ...

 

2641urb3vox3cj2itp1.png

ولی خیلی بوی خوبی داشت و این شاید یه نشونه دیگه ازینکه همیشه ظاهر چیزی،کسی،موجودی نشوندهنده باطن اون نیست....:ws37:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

مرا بازیچه ی خود ساخت چون موسی که دریا را

فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را

نسیم مست وقتی بوی گل می داد حس کردم

که این دیوانه پر پر می کند یک روز گل ها را!

خیانت قصه تلخی ست اما از که می نالم؟

"خودم" پرورده بودم در حواریون یهودا را

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

چه آسان ننگ می خوانند نیرنگ زلیخا را!

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست

چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را؟!

نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است

که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را!

چه خواهد کرد با ما عشق؟! پرسیدیم و خندیدی

فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را

 

شعری از فاضل نظری.خیلی خوشم اومد.گذاشتم اینجا

  • Like 10
لینک به دیدگاه

قــــــــــربونت برم خـــــــــــــداجونم...

 

خودت خسته نشدی اینقــــدر هر روز از اون بالا زندگی تکراری و کسل کننده ی ما رو تماشا کردی؟!

 

یه تنوعی بده لطفا...:banel_smiley_4:

 

اگه حسشو نداری خب کات بده اینقد الکی دور خودمون نچرخیم...:banel_smiley_4:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

عجبا من این وسط هویج ام :banel_smiley_4:

 

برا زن اینده ام که حضور خارجی نداره بیشتر از من هدیه رسیده:banel_smiley_4:

 

جالب تر اینه که برا بچه اینده ام هم م م م م اومده w58.gif

  • Like 10
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...