رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

تلاش میکنی امواج مثبت رو با چنگ و دندون بگیری ، روزگار با هزار بدبختی افتخار میده یه روز خوش نشونت بده اما یه بارگی ===> موج منفی کل امواج مثبتو نابود میکنه ... لعنت خدا بر ... :hanghead:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

خدایا کاش عدالتت رو اجرا میکردی . کاش برای ۱ بار تو این همه سال عدالتت رو اجرا میکردی. خدایا عمری بخاطر تو تحقیر شدم اینبار تو رومو زمین ننداز. چیز زیادی ازت نمیخوام فقط عدالتو اجرا کن:ws36:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دروغ و ریا وقتی تو یه کاری بیاد باعث میشه اون کار از مسیر خودش خارج بشه و یه جایی به بن بست بخوره.

حالا وای به حال وقتی که یه کار از شروعش با دروغ و ریا باشه. :banel_smiley_4:

  • Like 20
لینک به دیدگاه

چطور میتونم عاقل باشم خدا ؟؟

 

خدایا اینقدر از سر در گمی این روزا خسته شدم / خدایش خدایا بیا دستم رو بگیر

 

بچه که بودم آرزو میکردم زودتر به دوران جوانی برسم .... فکر نمیکردم تنهایش انقدر سخت باشه وگرنه آرزوی روزهای ساده کودکی را میکردم / آرزو میکردم هیچوقت بزرگ نشم!!

آخه بچه بودم ساده بودم فکر میکردم این سن و سال جوونی یعنی آخر لذت ... ولی الان میفهم یعنی آخر مبهم...همش توی ابهام هستم

 

خدایش چه نسل سوخته ای شدیم ما ... تفاوت ما با نسل بعد و نسل قبل ما زیاده

 

شاید قبلا هر دهه رو یک نسل مینامیدند / الان باید هر سال رو یک نسل بنامند

خیلی اختلاف بین ادما داره زیاد میشه

 

اخرش بشریت شکاف بر میداره ، من میدونم

  • Like 15
لینک به دیدگاه

خدايا...

مي دانم تمام لحظه هايم با توست. مي دانم تنها تويي که مرا فراموش نمي کني. مي دانم که اگر بارها فراموشت کنم، ناراحتت کنم و برنجانمت، باز مي گويي برگرد. مي دانم؛ همه اينها را مي دانم، ولي نمي دانم چه کنم؛ نفسم مرا به سويي مي کشد و عقلم حرفي ديگر مي زند و دلم در اين ميانه مانده.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

بدجور دلم می خواهد بنویسم ...

 

اما انگار نمیشود ...

امدم بنویسم ... یکهو دیدم بعضی حرف ها برای نگفتن است ...

 

ولی کلا هوس نوشتن الان همین موقع حتی بنویسم از حرف هایی برای نگفتن ...

 

ادمیزاد فقط گاهی دوست دار بنویسد ... از همه چی از همه جا ...

 

ولی وقتی اومدم اینجا و نوشته ها را خوندم دلم گرفت چه غمی توی همشون پنهونه ....

دیگه دلم نمیخواد بنویسم .... اصلا انگار حرف های من ارزش نوشتن نداشت ...

 

امیدوارم یه روزی همه از خوشی بنویسیم ... نه درد و غربت ...!

  • Like 13
لینک به دیدگاه

بعظی دوستا هستن مثه تو ک پاک و خالصن...............

 

تو رو میشناختم.......ینی قلبم میشناختت.........

نسترن عزیزم دوست مهربونم امیدوارم خوشبخت شی عروس فروردین........:ws37:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

این بارانی که می بارد

 

قطره قطره های جوی دلتنگی من است

که از آسمان سرازیر شده

و رویای عشقم،

 

که چکه چکه آب می شود ...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

خوش میگذره ماله قدیم بود...

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الان دیگه...

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فقط خوشیم که میگذره...!

  • Like 9
لینک به دیدگاه

باران که روزی ضرباهنگ قدمهایمان بود...چه شد که امروز بهانه ی نیامدنت شده...

آه باران نبار...نبار که قدم زدن با یار را نمیخواهم...فقط آمدنش را میخواهم...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

بشر مخلوق بسیار کوچکی است. نه!؟

پس نگران مسائل نباشید و هر لحظه را غنیمت بشمرید و به علایق خود برسید

دید و ذهنتان را باز کنید و نگران مسائلی که آزارتان می دهند نباشید

عشقتان را غنیمت شمرده و سلامت و آرام زندگی کنید

همیشه با استقبال از یک روز جدید خوشحال باشید.... از آفتاب لذت ببرید

همیشه نیمه پر لیوان را ببینید

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...