Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ باور کن باور نمیکردم روزی دوستت بدارم قلبم خالی تر از همیشه و احساسم زخمی تر از هر لحظه بود آمدی صبوری کردی کم کم دلم لرزید ! بر عکس همه داستانها همیشه آرام نبودی, مجنون نبودی .. . تو فقط یک مرد بودی با خاصیت مردانگی برای هر اشتباهم تنبیهم کردی و برای هر خوبی تشویق! برای هر اخمت ترسیدم و برای هر نگاه تحسین آمیزت بالیدم نه قدت 190 بود نه چشمانت مشکی که برای زیباییت دلم بلرزد معمولی تر از معمولی بودی اما روحت مرهم همه زنانگیم بود خاص نبودی اما مخاطب خاص من شدی مخاطب خاص تنهایی هایم.. 94/4/8 نوشتم تو پروفت"......" 9 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ چند آيه زيبا گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟ گفت: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6) * گفتم: واقعا؟! گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا» حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7) * گفتم: خب خسته شدم دیگه... گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) * گفتم: انگار منو فراموش کردی! گفت:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. * گفتم: تا کی باید صبر کرد؟! گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) «انّی اعلم ما لاتعلمون» من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30) * گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟ گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله» حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم. (یونس/ 109) * ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفت: «الیس الله بکاف عبده» من هم برای تو کافی ام.(زمر/36) * 9 لینک به دیدگاه
زفسنجانی 7100 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ ایول ..این چند تا پست قبلی رو ماشا..چه باانرژی بچه ها گاه نوشته نوشتن ...چه قدطولاااانی بودن همشوووون ... گاهی هوس میکنم بنویسم ...درگاه نوشته های انجمن .... اما چی بنویسم 14 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۴ آدم اگه بره كارواش، بعد تا از اونجا مياد بيرون 30 مين نميگذره بارون مثل سيل شروع به باريدن ميكنه بايد چ حسي داشته باشه؟؟ :| من كه تا آخر مسير با موسيقي ماشين بلند بلند همراهي ميكردم 10 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۴ تو یک روز گرم تابستانی سوار یک وانت میشید و میزنید به جاده در حالی که شما پشت وانت از وزیدن باد روی صورتتون لذت میبرید عقابی در آسمان به دنبال شکار، ماری رو تو دل بیابون میبینه و به سمتش شیرجه میره، مار رو از زمین بلند میکنه و به پرواز درمیاد و شما همچنان در حال حرکت به سمت مقصد هستید و عقاب هم به سمت آشیانش ناگهان مار با جنب و جوش خودش رو از چنگال عقاب رها میکنه و به سمت زمین سقوط میکنه و مستقیم روی گردن شما فرود میاد و نیشتون میزنه و شما قبل از رسیدن به بیمارستان به رحمت ایزدی می پیوندید. فکر میکنید احتمال رخ دادن چنین اتفاقی چقدره ؟ صفر؟ خب چنین اتفاقی چند سال پیش رخ داده پس صفر نیست. فکر میکنید احتمال رخدادهای اینچنینی چه در جهت منفی و چه در جهت مثبت میتونه صفر باشه؟ جواب اینه که خیر؟ درسی که میشه گرفت چیه؟ اگر در اوج ناامیدی و شکست هستید احتمال اتفاقی که شمارو از حضیض ذلت به اوج عزت برسونه صفر نیست اگر در اوج موفقیت و شادکامی هستید احتمال اتفاقی که از اوج عزت به حضیض ذلت سقوط کنید صفر نیست نه شکست ها دائمی هستند و نه موفقیت ها و این قانون زندگیه پس نه از شکستت ناامید باش و نه از موفقیتت مغرور. 12 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۴ میان آرزوی تو و معجزه خداوند، دیواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن. هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد. ایکاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا... 12 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۴ آی تــویـی کــه عــشــقــتـــو بــغــلــش کــردی ، مـاچــش کـردی ، دسـتـشـوگـرفـتـی رفــتــی بـیـرون ، چـشــم ازش بـرنـداشـتـی ، عــکــس یــادگـاری بــا هــم گــرفــتــیـن صــب تــا شــب تــو بــغــلــش مــیــخـوابـیـدی خـسـتــه نـمـیـشــدی ، تــو یـه ظرف غــذا مــیــخــوردی ، تــو خــوشــی و نـاخـوشـی یـه دفـه بـغـلـش مـیـکـردی و تـــمـام غــم و غــصــت یــادت مـیـرفــتـــ ، تـــویــی کــه خــاطــره ی خــوش ازش داری ، تــویــی کــه هــم لــبـخـنـدشـو دیـدی هــم اشــکــشــو ، تــویــی کـه زنــدگــی کـردی بــاهــاش بــعــد از دســتـــش دادی ..... ایــنــو بــدون مــن صــد بــرابــر تــو طــرفــمــو دوســتــــ داشــتــم ...... ، حــتـــی دســتـــاشـــم نــتــونــســتــم بـــگــیــرم تــو دســتــم ، حــتــی یــه عــکـس تـکی هـم ازش نــدارم کــه تــو تــنـهـایــیــم بــاهــاش گـریـه کــنــم .... بــرو خــداروشـــکــر کــن ، بــرو ، فــقــط هــمــیــن .... ع. 94/6/27 7 لینک به دیدگاه
aseman70 790 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۴ رهگذر... من و تو یک ویژگی مشترک داریم دلمان به کسی خوش نیست!!... چه پیش داوری!!... من چه میدانم تو چه حالی داری؟؟ شاید تو با عشقت که به قول خودت " دزدیده شده" خوش باشی!!.. 6 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۴ گاهی دلم نمیخواد زندگی کنم!! وقتایی که مث الان دلم گرفته 5 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۴ دارم سفره عقدم خودم درست میکنم.... دلم نمیخواد شوهر آیندم زیاد خرج کنه... تنها کاری که نتونستم انجام بدم ...نتونستم مامانم راضی کنم زیاد جهیزیه نخره...من آخه ساندویچ ساز و قهوه ساز و غذاساز میخوام چیکار... کدوم جوونی میتونی اینهمه خرج کنه تو این زمونه...با درست کردن سفره عقد میتونم 2 تومن حداقل کم کنم از هزینه های بیخود... لباس عروسم نمیخرم...وقتی میشه اجاره کرد... کارت عروسی ام میتونم با ابتکار و سلیقه خودم درست کنم...هنوز وقت ندارم... خدایا تو حق این روز عزیزی که سالگرد ازدواج حضرت علی و فاطمه(ع) همه جوونا رو خوشبخت کن...زمینه کار و ازدواج همه جوونا حل بشه... نه عشقی دارم که منتظرم بیاد خواستگاریم...نه نامزدم!!!! فقط نمیخوام همسر آیندم فشار بیاد اول زندگی بهش.... از بچگی تو رفاه بودم...میخوام و میتونم تو زندگی مشترکم سختی تحمل کنم... نه مثل دخترای امروزی...آره من دختر عهد بوووق... ازهمسرمم انتظار ندارم تاج طلا بزاره سرم... فقط واس من باشه و خوشبختم کنه برام دنیا دنیا ارزش داره... برای همسر آیندم"دوستت دارم" 94/6/24 15:42 من ازدواج نکردم. خواهشا متن کامل بخونید تا پیام تبریک برام نفرستید کمبود شوهر داریم والا اینهمه بزرگ تر از من تو انجمن چرا من ازدواج کنم:icon_razz: 7 لینک به دیدگاه
sun-shine 7672 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ تقدیم به تویی که ندارمت میان تمام نداشتن ها دوستت دارم شانس دیدنت را ندارم ولی دوستت دارم... وقتی دلم هوایت را میکند، حق شنیدن صدایت را ندارم ولی دوستت دارم... وقت هایی که روحم درد دارد و میشکند شانه هایت را برای گریستن کم دارم ولی دوستت دارم... وقتی که دلتنگم حق صحبت با تو را ندارم ولی دوستت دارم... آری همه وجودمی ولی هیچ جای زندگیم ندارمت و میان تمام نداشتن ها باز هم با تمام وجود دوستت دارم:icon_gol: 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ همونقدر که در زندگی رحم و شفقت لازمه به همون میزان هم بی رحمی در زندگی لازمه، بزرگترین ناکامی ها و سرخوردگی های زندگیم به دلیل نداشتن بی رحمی بوده، فکر کنم این بزرگترین درس سه دهه زندگیم باشه 9 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ دقت که میکنم نصف بچه ها از نت محل کار آن میشن میان نواندیشان 8 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ قوی بمانید.... همه چیز بهتر خواهد شد.... شاید اکنون هوا طوفانی باشد....اما.... تا ابد باران نخواهد بارید.... 6 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ دَم از بازی حکم میزنی! دَم از حکم دل میزنی! پس به زبان "قمار" برایت میگویم! قمار زندگی را به کسی باختم که "تک" "دل" را با "خشت" برید! باخت ِ زیبایی بود! یاد گرفتم به دل ، "دل" نبندم! یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم! دل را باید بُــر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بــُری نکنند! عاشق این متنم. 4 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ بهترین حس دنیا رو دارم... انگار خدا همه آرزوهامو برآورده کرده... انگار تو بهشتم... انگار اون لحظه وقتی میبینم همه دنیا و خوبی هاش مال منه... بهترین... ♥پروفایل دوست مهربانم♥ ♥گندمکم♥ http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=285683 بهترین لحظه ها رو برات آرزو میکنم کنار عشقت نفست زندگیت♥♥♥♥♥♥♥ 9 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ دلم برا بابا مامانم خيلي تنگ شده خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي تنهايي بد درديه بد بد بد بد بد بد . . شب تون بخير 12 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 شهریور، ۱۳۹۴ دانشگاهی که میخواستم قبول شدم... چقدر این روزا دلم پره.. چرا خوشحال نیستم،نمیدونم! پراز حرفم.... 7 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 شهریور، ۱۳۹۴ همیشه علوم انسانی برام جذابیت داشته شاید اگر در یک کشور جهان سومی متولد نمیشدم و جایی بودم که هرچیزی جایگاه خودش رو داشت شاید در علوم انسانی نام و شهرتی به هم می زدم اما جبر زمانه باعث شد سمت علوم مهندسی برم، ویژگی علوم انسانی اینه که استاد متکلم وحده نیست و میشه تئوری های موجود را به چالش کشید و در موردش بحث کرد البته مشکل اینجاست که در کشورهای جهان سوم آزادی نقد هست اما آزادی پس از نقد نیست. 12 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 شهریور، ۱۳۹۴ امروز سالروز سخنرانی یک مرد بزرگ در سازمان ملل هست جمهوری اسلامی ایران به اقتضای مبانی اعتقادی و مایه ایی تمدن دیرپای خود خواستار جهانی سرشار از صلح و آرامش بر اساس کرامت انسانی است و تشنج زدایی را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است به نام جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد می کنم به عنوان گام اول ، سال 2001 ، از سوی سازمان ملل سال گفتگوی تمدن ها نامیده شود ، با این امید که با این گفتگو ، نخستین گام های ضروری برای تحقق عدالت و آزادی جهانی برداشته بشود 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده