Tamana73 28,824 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ کوووووووورووووووووش خداااااااااااااا نکنهههههههههههه داااااااادااااااااش اون از پیام پروفت... اینم از اینا... آقایون و خانومای انجمن همتون 100سال با عزت زنده باشید. 6 نقل قول لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9,176 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ امروز تو پادگان مسابقه داشتیم...فوتسال....تیم ما تیم فرماندهی....تونستیم شش تا به حریف گل بزنیم و ببریم....یکیشم من از رو ضربه کاشته و پاس رفیقم زدم...واقعا نفس گیره سالن اونم من که یه عمر فوتبال بازی کردم تو چمن و سالن و زمین خاکی....اما چند سالی بود پام ب توپ نخورده بود هیچ...حتی ورزش معمولیم نمیکردم....شکر ابرومون نرفت 6 نقل قول لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9,176 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ من يه ←شهـــــــــــــریوری ام→ يه شهریوری شيطون☆ يه شهریوری لجباز♣♧ يه شهریوری كه حرف زور تو كله اش نميره◇● يه شهریوری كه خندش واسه بقيه است و گريه هاش واسه خودش..°○◆♧ يه شهریوری كه هرچي اراده كنه ،هرچي بخواد به دست مياره♣●◇° يه شهریوری كه جواب بديتو با خوبي ميده، تا بلكه شرمنده شي و با بقيه اين رفتارو نكني◇♧ يه شهریوری كه با تمام احساسي بودنش، ميتونه با منطقش خلع سلاحت كنه..♣ يه شهریوری كه با بغض بقيه،، اشكاش صورتشو ميشوره! دلش طاقت ناراحتي بقيه رو نداره..°•○ يه شهریوری كه عاشق خيس شدن زير بارونه بدون ذره اي احساس سرما.. یه شهریوری که اگ دلش واسه کسی بره تا تهش پای عشقش وایمیسه یه شهریوری که تو مرامش خیانت نیست داشتن عشق یه شهریوری لیاقت میخواد ک نصیب هرکسی نمیشه..؟؟ اما تو حواست باشه.اگه از چشم يه شهریوری بيوفتي ديگه بايد بارتو ببندي و بري..♣◇◆ یه شهریوری که شاید سخت دل بکنه ولی اگ دل کنده بشه اگه دلش بشکنه و از دستت ناراحت بشه میره و دیگه بر نمیگرده..→→ شايد از دوست داشتن زيادش گاهي اذيت شي اما اگه نباشه ميفهمي كه زندگي بدون يه شهریوریِ امکان نداره 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9,176 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ دکتر حسابی فرمودند من از این دنیا فقط اینو دریافتم كه... !!! اونی كه بیشتر میگفت نمیدونم بیشتر میدونست....!!! اونی كه قوی تر بود کمتر زور میگفت... اونی كه راحت تر میگفت اشتباه کردم اعتماد به نفسش بالا تر بود...!!! اونی كه صداش آروم تر بود حرفاش با نفوذ تر بود...!!! اونی كه بیشتر طنز میگفت به زندگی جدی تر نگاه میکرد...!! 6 نقل قول لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9,176 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ ، تقدیم به آقایون گاهی هم اینجوری فکر کنیم بد نیست اﻭ " ﻣــﺮﺩ " ﺍﺳﺖ ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ... ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ... ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود... ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ... و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ... به او سخت نگیر..! او را خراب نکن..! ﺍﻭ ﺭﺍ "ﻧﺎﻣــــﺮﺩ" ﻧﺨﻮﺍﻥ..! ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه نزن..! ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ... ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ... آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است..! ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ، ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..! ﻣﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺑﯽ ﮐﹷـﺴﯽ هایش ﮐﻮﺗﺎﻫﺶ کند ﻭ ﺍینطوری با همه ی دنیا لج کند..! ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود..! ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست... یک ﻭقت هایی، یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ: "میم" مثل " مرد " 5 نقل قول لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9,176 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ حسین پناهی یاد گرفتم این بار که دستانم یخ کرد، دستان کسی را نگیرم! جیب هایم مطمئن ترند.!! دنیا رو می بینی؟ حرف حرف میاره، پول پول میاره، خواب خواب میاره.ولی 'محبت'، "خیانت" میاره! کاش همه میدانستن دل بستن به "کلاغی که "دل" دارد، بهتر است از "طاوسی که زیبایی" دارد!! کاش میشد انگشت را تا ته حلق فرو کرد و بعضی دلبستگی ها را یکجا بالا آورد!!!!وفاداری آدم ها رو "زمان" اثبات می کنه نه "زبان"!!! زندگى به من آموخت: که"هيچ چيز از هيچ كس بعيد نيست"!!!! این جمله رو هرگز فراموش نکن : "برای دوستت دارم بعضی ها؛ "مرسی" هم زیاد است!! 7 نقل قول لینک به دیدگاه
sun-shine 7,672 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ لطفا 10 ثانیه فقط 10 ثانیه روی قره قوروت تررررش توجه کنید ببینید دهانتون پر از آب میشه این مثال رو زدم که عرض کنم چطور با ده ثانیه فکر کردن به قره قوروت ترش اینقدر سریع بدن ما واکنش نشون میده اونوقت اگر شما ده دقیقه و ده ساعت و ده روز و ده سال اگه به یک چیز منفی توجه کنی ببین چه تاثیرات ویرانگری روی سیستم وجود شما میگذاره و برعکسش هم همینطوره که شما اگه ده ثانیه و ده دقیقه و ده روز و ده سال به یک چیز خوب فکر کنی ببین چه واکنشهای زیبایی توی زندگیتون به وجود میاد مثال قره قوروت رو همیشه یادت باشه تا افکار منفی اومد توی سرت بدون که اگه تا 17 ثانیه ادامه شون بدی دیگه داری با دست خودت تیشه به ریشه ی زندگیت میزنی برای همین خوبه که دائما از خودمون بپرسیم: انرژی بخش ترین فکری که باید بکنم چیه؟ انرژی بخش ترین حرفهایی که باید بزنم چیه؟ 11 نقل قول لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9,176 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ مرده شوری را در قبرستان دیدم گریه میکرد. پرسیدم چیزی شده؟ گفت بنشین تا تعریف کنم، نشستم کنارش گفت : امروز جوانی را میشستم ، خالکوبی هایش را پاک میکردم رسیدم ب سینه اش نوشته بود: مرده شور ناز بشور ک ناز کش نداشتم 8 نقل قول لینک به دیدگاه
VINA 31,339 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ دلم میخواهد اگر بار دیگر به دنیا آمدم در زندگی بعدی مرد باشم! مرد که باشم ؛ دیگر زن را خوب میشناسم اینکه تا چه حد غیر قابل تصور است! ریز بین و حساس است اینکه حواسش همیشه همیشه به همه چی هست حتی موقع بوسیده شدن هوشیار است و یک لحظه کافیست بوی خیانت را احساس کند تا بسوزاند و بسوزد چقد کیف میکند نازش کشیده شود...چقدر براییش بوسیده شدنی که به تخت نرسد حرمت دارد !! و چرا و کی و چطور یکباره دل میکند و می رود و می رود چرا یک زن خاطره اش در نبودنش ؛ از بودنش بیشتر دوست دارد چرا زن در عاشقی بی پروا است چرا دوست داشتن زن ...تا کجا و تا کی ندارد؟؟؟؟ نهایت ندارد!!!!!!!!!! 9 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ دیروز مستندی در مورد زندگی کفتارها میدیدم نکته جالبی که بهش اشاره شد تو مستند این بود: در میان کلیه جانداران تنها دو نوع جاندار هستند که به وحشیانه ترین شکل و در اوج بی رحمی هم نوع خودشون رو می درند ، انسان ها و کفتار ها 10 نقل قول لینک به دیدگاه
آریودخت 43,941 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ با خودم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم کاش پیر بودم نگاهی به مادر بزرگ پیرم انداختم و گفتم نه نه کاش کودک بودم نگاهی به پسر دایی کوچیکم انداختم که اووووووووو همه ان دوره ها رو باید دوباره بگذرونم؟ گفتم نه نه کاش پسر بودم آزاد و رها ، خاطره ای از خیانت تو ذهنم اومد گفتم نه نه هرگز میگن ما افریده شدیم . هدف از این افرینش چی بود؟ اذیت و آزار و عذاب انسان. شدیم اسباب بازی و سرگرمی افریننده من از اختیاراتم استفاده میکنم و هرگز انسانی رو بوجود نمیارم . من باعث نمیشم انسانی بوجود بیاد تا عذاب ببینه 7 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ یکی از بهترین دیالوگ هایی که شنیدم تاپاسوي ماهاراج - بگو اي بنده، چه مشکلي داري؟ - زن من 6 ماهه که فلج شده دکترها ازش دست کشيدن، من ميخوام که شما..... تاپاسوي ماهاراج - اسم رودخانه ي يخِ راتان رو شنيديد؟ - نخير تاپاسوي ماهاراج - در هيمالياست قطار سوار شو و برو به اونجا از اونجا با اتوبوس برو به گنتا بعد از اونجا ميري بادي آترا و اونجا معبد مقدس خدا قرار داره کارت انجام ميشه پی کی - شماره اشتباهه، اين شماره اشتباهه شماره ي اشتباهه ...آقاي تاپاسوي اين تکنولوژي که براي ارتباط با خدا استفاده ميکنيد از کار افتاده همه ي تماس هاتون به يه شماره ي اشتباه ميره و اونجا يه خداي تقلبي نشسته که سر به سر شما ميزاره تاپاسوی - شما چي ميخوايد بگيد ؟ پی کی - الان توضيح ميدم، ما همه ي بچه ي خداييم ديگه؟ اره، خب که چي؟خب وقتي فرزند شما براي کمک مياد پيشتون شما چيکار ميکنيد؟ مشکلش رو حل ميکنيد؟ يا بهش ميگيد دو هزار کيلومتر اونورتر من يه خونه ي ديگه دارم برو اونجا و همين مشکل رو دوباره بهم بگو بعدش من حلش ميکنم اگه اين مشکل ميرفت پيش خداي اصلي اون ميگفت که پسرم اگه زنت بيماره ازش مراقبت کن چرا اونو ول کردي و افتادي دنبال من يه روز بعد از مرگ همه ميان پيش من الان برو با اون وقت بگذرون اره يا نه؟ من ميتونم ثابت کنم، يکي داره سر به سرتون ميزاره آقاي تاپاسوي شما دوباره به خدا زنگ بزن ...و ازش بپرس ضمانت ميکنه که خاله خوب بشه!!!؟؟ عمو تا وقتي از خدا ضمانتنامه نگرفتي خاله رو ترک نکن شما زنگ بزنيد، الان همه چيز روشن ميشه 9 نقل قول لینک به دیدگاه
آریودخت 43,941 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ از این سیستم های اداری ، دانشگاه و کلا دولتی حالت تهوع میگیرم میگن انتخاب واحد اینترنتی اما وقتی میخوای انتخاب واحد کنی انگار به بازی مار پله دعوت شدی اینقد پیچ در پیچ و سر در گم میشی و هیچ چیز درست نمیشه تا زمانی که واقعا اشکت در بیاد این ترم اخرم تموم شه من اشتباه بکنم اینجا دکترا بخونم :icon_razz: 7 نقل قول لینک به دیدگاه
Tamana73 28,824 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ دارم سفره عقدم خودم درست میکنم.... دلم نمیخواد شوهر آیندم زیاد خرج کنه... تنها کاری که نتونستم انجام بدم ...نتونستم مامانم راضی کنم زیاد جهیزیه نخره...من آخه ساندویچ ساز و قهوه ساز و غذاساز میخوام چیکار... کدوم جوونی میتونی اینهمه خرج کنه تو این زمونه...با درست کردن سفره عقد میتونم 2 تومن حداقل کم کنم از هزینه های بیخود... لباس عروسم نمیخرم...وقتی میشه اجاره کرد... کارت عروسی ام میتونم با ابتکار و سلیقه خودم درست کنم...هنوز وقت ندارم... خدایا تو حق این روز عزیزی که سالگرد ازدواج حضرت علی و فاطمه(ع) همه جوونا رو خوشبخت کن...زمینه کار و ازدواج همه جوونا حل بشه... نه عشقی دارم که منتظرم بیاد خواستگاریم...نه نامزدم!!!! فقط نمیخوام همسر آیندم فشار بیاد اول زندگی بهش.... از بچگی تو رفاه بودم...میخوام و میتونم تو زندگی مشترکم سختی تحمل کنم... نه مثل دخترای امروزی...آره من دختر عهد بوووق... ازهمسرمم انتظار ندارم تاج طلا بزاره سرم... فقط واس من باشه و خوشبختم کنه برام دنیا دنیا ارزش داره... برای همسر آیندم"دوستت دارم" 94/6/24 15:42 9 نقل قول لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13,133 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند..... باد باعث طراوتش میشود آب باعث رشدش میشود و آفتاب پختگی و کمال ميبخشد اما................ به محض منقطع شدن از درخت و جدايى از اصل, آب باعث گندیدگی باد باعث پلاسیدگی و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبين رفتن طراوتش میشود برای ما انسانها دوری از خدا همچون شاخه شکسته است......... 8 نقل قول لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50,877 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ ایرانسل با طرح *4444# که راه انداخته باعث شده صله رحم انجام بشه خلاصه امروز یکی از دوستان و همکلاسیهای سابقم بهم زنگ زد کلی باهم حرف زدیم. چندسالی میشه باهاش حرف نزده بودم. دوتا دختر شیطون داره. در کل یه اتاق بودیم با 14 نفر آدم از اقصی نقاط ایران از ده نقطعه مختلف کشور هر کدوم با سرنوشتی متفاوت که از این بین یه عدهشون رفتند سر خونه و زندگیشون یکی یا دوتا بچه دارند باقیه هم داریم برای خودمون به خوبی و خوشی میچرخیم. روزگار عوض شده اون موقع من جزو معدود افرادی بودم که کار میکردم و الان بیکارم . ادامه تحصیل دادم . تو هلالم ولی در کل باز بی سرنوشت و بیکارم. شاید چون زود شروع کرده بودم زودتر هم دست از فعالیت کشیدم. کلا یه نکته جالب داره که وقتی با دوستای سابقم حرف میزنم اصلا انگار نه انگار که 14 سال از اون روزها گذشته. حرف یه عمره ولی گذشته رفته. هرجا هستید موفق باشید . با خاطره خوب از همدیگه بمونید که لااقل همدیگرو بعد مدتها بتونید بشناسید 13 نقل قول لینک به دیدگاه
آریودخت 43,941 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۴ حالا با توجه به توضیحات شهدخت سنشو حدس بزنید به هر کی درست حدس زد یه واحداپارتمان از طرف نواندیشان هدیه داده میشود :th_running1: ..................................... یاد شیطنت ها قبلی توی انجمن افتادم. یادش بخیر 9 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ وقتی افسردگی بر من چیره میشه، وقتی خُلقم تنگ، وقتی احساس بیهودگی میکنم، میرم سراغ تقویم سال بعد، تا به روزهایی که پیش رو دارم نگاهی بندازم. فقط به این شکل اندکی آرامش پیدا میکنم. وقتی به اردیبهشت نگاه میکنم، می‌بینم که دوتا شنبه تعطیلی داریم! نیمه خرداد هم که سه روز پشت سر هم تعطیله. همینجور که میری جلو می‌رسی به تیر! یه دونه شنبه یکشنبه پشت سر هم تعطیلی داریم، یه دونه هم چارشنبه، که اگه مثل سابق بود حتمن بین‌التعطیلین میشد! فروردین هم که اصلا نگفتم چون تکلیفش مشخصه. پس می‌بینیم که چهار ماه اول سال حسابی آدم رو خجالت‌زده میکنه. دیگه بهانه‌ای واسه ملال می‌مونه؟ نه والا! 14 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ دیروز نه ببخشید پریروز مسئله ای پیش اومد که بدجور اعصابمو خرد کرد فکر کردم بد نیست اینجا بنویسم تا احساس مشترکی پیدا کنیم شاید تهش به یک نتیجه اخلاقی هم رسیدیم. پریروز داشتم از مشهد با اتوبوس به سمت نیشابور حرکت میکردم،اصولا تاثیر ماشین روی من با تاثیر زولپیدم یکسانه با توجه به تجربیات گذشته و صدای ونگ ونگ بچه اینبار خوشبختانه هدفون وتجهیزات هم همراه بود تا با صدای ملایم یک موسیقی خواب شیرینی تا رسیدن به مقصد داشته باشم ، خب در این شرایط بدترین اتفاق ممکن اینه که یک پیرمرد پرحرف کنارت بشینه که احتمالا اعتقاد راسخ داره گفتگو مسیر رو کوتاهتر میکنه تا خواب، خلاصه این اتفاق بد شگون برای من افتاد و پیرمرد فوق الذکر اصرار عجیبی هم داشت گفتگو دو طرفه باشه و در پایان هر جملش تایید یا تکذیب بنده رو هم جویا میشد و ازونجایی که اعتقاد عجیبی به احترام به بزرگتر دارم بنده هم همراهیش کردم و خمیازه های پی درپی و مالیدن چشم ها هم افاقه نکرد و دوزاری دوست مسن ما نیفتاد که بابا میخوام بخوابم ولم کن. خلاصه با سری پر درد و چشمی پر خواب و اعصابی خرد به مقصد رسیدم. خب هرچی فکر میکنم نتیجه اخلاقی به ذهنم نمیرسه خودتون نتیجه گیری کنید. 13 نقل قول لینک به دیدگاه
yanāl 2,221 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۴ حلاج-نسیمی-شمس-مولانا و.... و شد در فنایم، فنایم، فنا و من یافتم در فنایم تو را انا الحق من اویم و او همه چیز خواهم این بار آنچنان رفتن که نداند کسی کجایم من همه گردند در طلب عاجز ندهد کس نشان ز من هرگز سال‌ها بگذرد چنین بسیار کس نیابد ز گرد من آثار 12 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .