mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ چقد دلم برای پرویز پرستویی تنگ شد همین حالا وقتی تو جشن تولد 90سالگی انتظامی دیدمش خیای آقایی 14 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ نظرم عوض شد همه چیز زوری خوبه... حتی مسافرت قضاوت بیجا و بی مورد در مورد آدما ، در مورد اتفاقا ... چرا واقعا؟؟؟... زهرا با تو هستم:icon_razz: راضی بودم 11 لینک به دیدگاه
s.z.e 811 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ دوستی با با بعضی آدما مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است باید نرم دم بکشد باید انتظارش را بکشی باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی باید صبر کنی آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی باید بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک خوب نگاهش کنی عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته و جرعه جرعه بنوشی و زندگی کنی زندگی تان پر از دوستان ناب 8 لینک به دیدگاه
*Mars* 5292 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ بعضی وقتا انقدر احساسم سرشار میشه که نمی تونم به زبون بیارم. و فقط نگاش میکنم. نگاه...... 11 لینک به دیدگاه
s.z.e 811 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ تو دفترچه تلفن اشخاص جا داشتن آسونه ولی تو قلب و یادشون جا داشتن ،سخت 7 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ آدم به یک سنی که میرسه بخواد یا نخواد نمیتونه یک سری از اخلاق و رفتار هارو داشته باشه ، قهرو آشتیا دیگه تو سن خاصی معنا نداره سعه صدر آدم بیشتر میشه ناملایمات قابل تحمل تر میشه جنبه تحمل چیزایی که مطابق میلمون نیست بیشتر میشه اگر با بالا رفتن سن این خصوصیات رو تو وجودت حس نکردی حتی شده باید در ظاهر این موارد رو رعایت کنی. 7 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ امروز خیلی روز خوبی بود پر از انرژی میخوام همیشه باشه اما دوتامونم میدونیم که نمیشه!!! ممنونم ازت به خاطر همه چی 4 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ واقعا وقتی بچه ها توو این تاپیک در مورد یکی حرف میزنن،راجع به بچه های انجمنه نمیدونستم من فک میکردم مث خودم کلی میگن و ربطی به بچه های انجمن نداره حالا شایدم بعضیا اینجوری نباشن 14 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۳ بابام بعضی وقتا میگه آدم باید بالای 30سال بچه دار بشه تا خودش از حالت بچه بودن در بیاد و کلی با بچه اش که نی نی هست حال کنهاما هر چی بزرگتر میشم بهتر درک میکنم که بابام که جونه چقدر حرفمو بهتر درک میکنه و چقدر انرژی مثبت میده بهمشاید اگر بابام به حرف خودش عمل میکرد من الان این حس رضایتو نداشتم 19 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ آخ جووون...بازم اومدم...ایام امتحانا انقد اومدم رفتم افسردگی گرفتم...:hapydancsmil: امتحانا که بد نشد خداروشکر....ماه رمضونم که از راه رسید.خدایا یه جوون تازه بهمون بده تا این یک ماهم همه چی خوب پیش بره.. عاشق روزای ماه رمضونم...سخته ولی دوست داشتنیه...خوشمزه هم هس تازه! این روزا همه چی خوبه... 14 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ الان که مدل سُک سُکی میام انجمن خیلی ها رو نمی شناسم 13 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ به بهانه ی رمضان الکریم مسلمانان از دیرباز معتقد بودند که رمضان ماه رحمت الهی بر بندگان است ، این رحمت جز به اسباب انسان میسر نیست یاد میکنیم از رفتگان که با رفتنشان قوم و جماعتی را غرق غمشان کرده اند از لطفی بزرگ تا پدر و مادرانی که در کنارمان نیستند ، از شهیدانی که با خونشان شستند ، خرچنگ های صدامی را یاد کنیم در این ماه از کودکانی که موی بر سر ندارند اما دریا در سینه دارند ، آنانکه مادرانشان تلخ گریه می کنند در جوار تختشان ، از زندانیان در بند از آن ها که در ظلمند از پدر و مادران شرمساز جامعه ی قرن بیست و یکمیمان که در تنگدستی نفس میکشند ، فراموش نکنیم خود را اگر هنوز به انسانیت معتقدیم . یادکنیم از پدران بدهکار به روزگار ، مادران سربلند ، یاد کنیم از پدر و مادرانی که از جور زمانه در اتاقکی افتاده اند و آنها را سالمند میخوانند به یاد بیاوریم اشک یتیم ، خون ِ دل خداست رمضان یا غیر رمضان تنها بهانه ای برای خوب بودن عده ای از معتقدین به موازین این اعتقاد است ، کاش هر روز برای ما روزی خاص بود و به یاد بیاوریم خود را به بهانه ی رمضان ، هرچند دیگر رنگی از رمضان نمانده ، رمضان رنگ پریده شده است گاهی به خودمان سر بزنیم بیاد بیاورند اسیران امیران ِ کرم را و امیران اسیران را ح.س 12 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ دلم میخواد میشد کلاس میرفتم یه کلاس هنری، موسیقی یا خط یا ... من خونمو میخوام 9 لینک به دیدگاه
not found 16275 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ امروز مث یه مرد بودم، درست مث یه مرد سحر بیدار شدم و همه چیو حاضر کردم بعد همه رو بیدار کردم صبح زود بیدار شدم رفتم دانشگاه شهرستان بعدشم بانک. زودی برگشتم تا قبل اذون شهرمون باشم و بعد از اذون رفتم یه جلسه مهم تا 4 - 4و نیم طول کشید. حال کردم اساسی. فقط از وقتی اومدم دارم پاهامو میشورم دمای بدنم بیاد پایین :| لیست ازخودگذشتگیهامو شِیر میکنم 8 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ این مغز یا بهتر بگم عقل عجب چیزه خوبیو من بهش میگم ترمز دل اگه بااین سرعت دل بخواد بره صد در صد میوفته دره ای چیزی ولی خوب این عقل ترمزشه اما خوب بعضی موقعها میچسبه به دیسک ترمز و صدای گژ گزش ادمو دیونه میکنه دوستای من این دل اونجایی که باید بره بره اما ترمز یادمون نره 9 لینک به دیدگاه
manjari 2934 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ وای چقدر الان شوکه شدم توی فکر ماه رمضون و ..... بودم دیدم گوشیم زنگ خورد ناشناس بود!!!! یه آقایی بود گفت الان اصفهانید؟؟؟؟!!! چندتا کتاب آورده بودید همه فروش رفتند جز یکیشون !!!!!!!!!!! فکر کن من 2*3 سال پیش بهش کتاب دادم ، اصلا باورم نمیشه آدمهایی به این خوبی پیدا بشن من گفتم نه هزینه اش رو میخوام نه اون یکی ،گفت کتاب رو میده کتابخونه دانشگاه برای هزینه بقیه اش هم چند بار ازم حلالیت گرفت من از همه آدمها خیلی خیلی نا امید شدم و حس میکنم دارم دل سنگ میشم اما این آقاهه بهمم ریخت خدایا شکرت تلنگر خوبی بود دوست دارم 15 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ به جز بازیهای ملی تو بقیه بازیها نمیتونم به صورت ثابت از یه تیم طرفداری کنم! بعنی تو طول بازی هر تیمی که عقب باشه طرف اونم واسه همین اصن نمیتونم با کسایی که تو کل جام طرفدار یه تیمن ارتباط برقرار کنم 9 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۳ خواجه عبدالله انصاری فرمود: بدان که: نماز زیاده خواندن،کار پیرزنان است و روزه فزون داشتن ، صرفه نان است و حج نمودن،تماشای جهان است اما نان دادن،کار مردان است. 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده