رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

خوشحالم که فکر میکنم تو هم به فکر من هستی

خوشحالم که حس میکنم راهی که به تو ختم میشه حتما بهترین راهه

حالا هرچقدر هم سخت و سرد و تاریک باشه

حتی اگه یه جاهاییش نق بزنم می دونم که حواست هست

تو این راه می تونم بعدها یه حرفی داشته باشم تا بهت بگم

یه حرفی که تو رو هم خوشحال میکنه

  • Like 14
لینک به دیدگاه

یه خبر خیلی بد الان تو اخبار شنیدم...خیلی ناراحت شدم...

 

یه بچه 14-15 ساله به خاطر خداحافظی فرهاد مجیدی سکته کرده بود و به رحمت خدا رفته بود...

 

غلامشم...

 

خدایش بیامرزد...:icon_gol:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

یه موضوع باحال ...هی یادش میفتم خندم میگیره :ws28:

با یکی از بچه ها رفته بودیم بیرون...بحث شد سره این که دخترا بابایی هستن...پسرا مامانی....

گفتم : نه این بستگی داره به خود آدم....

گفت: نه به جون خودم.... مامان من روم خیلی حساسه... مخصوصاً پسر اول...

رضا که هست : باقالی پلو با گوشت ماهیچه....رضا که نیست تخم مرغ:ws28::ws28::ws28:

 

خواهر برادرام می گن: 2 ساله رفتی اونجا ما یه غذای درست حسابی نخوردیم :w000:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

هرساله رسمه صبحای دهه اول محرم مراسم پر فیض زیارت عاشورا برگزار میشه به همراه صبحانه ، بعد از این مراسم پر فیض که همراه با سوز و گدازه مراسم پرشکوه جک گویی شروع میشه سر سفره صبحانه ، خلاصه تا ساعت 8 دور همی میگیم و میخندیم و وقت اون ارباب رجوع بدبخت هم که ارزشی نداره ، خلاصه در حال جمع کردن ثوابیم این روزا حسابیییییییییییییییییییییی، حالا اگه این ثواب رو نخوایم نمره ارزشیابی آخر سال و حراست مارو به فیض کامل خواهند رسوند:ydm47612zsesgift969

  • Like 11
لینک به دیدگاه

0.555424001374332648_jazzaab_ir.jpg

 

=============================

وقتی برگ های
پاییز
رو زیر پات له می کنی،

یادت باشه روزی بهت
نفس
هدیه
می کردن ...

=============================

نبودن با کسی که دوستش داری و

بودن با کسی که دوستش نداری

همه اش رنج است

پس اگر همچون خود نیافتی

مثل خدا تنها باش

 

کوروش کبیر

 

clear.gif ویرایش پست clear.gif پاسخ clear.gif پاسخ با نقل قول multiquote_40b.png

 

 

  • Like 9
لینک به دیدگاه

امروز چقدر خسته ام

دو هفته پر از خستگی

ولی چه حس خوبی دارم

بعصی خستگی ها لذت بخشند

به قول یه دوست خوب "چه جالب!"

  • Like 7
لینک به دیدگاه

«ارزششو داره؟»

این سوالیه که این چند وقت بدجوری خودشو میندازه جلوی هر کاریم که مربوط به آینده میشه

شایدم یه جاهاییش حرف از تقابل بین سنت و مدرنیته میشه

حتی گاهی شده جنگ بین منطق و احساس

خدا آخر و عاقبت ما رو بخیر کنه

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دنبال یه اسم کره ای قشنگ واسه خودم میگردم بالاخره مایی که تو کره شمالی 2 زندگی می کنیم باید یه اسم قشنگ کره ای هم داشته باشیم ، جومونگ ای جد بزرگ روحت شاد:girl_in_dreams:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امروز چه روز خوبی بود!!

سخت بود و خسته کننده اما نتیجه ش شیرین بود:ws37:

 

***************

 

بازم محرم شروع شد و نذریاش.

خوبه! دوس دارم.

ولی گاهی دلم میسوزه.

خب عزیز من!

شما که داری خرج میکنی،

شما که نیتت خیره،

خب درست خرج کن!

شربت و شیر و حلوا و آش و شله زرد و خرما به درد کی میخوره غیر اسراف کردن.

خب جمع کنید این پول رو صرف یه کار خیر یا اطعام فقرا کنید.

به خدا ثوابش بیشتره

حالا ما گفتیم :|

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امروز اتفاقای خاصی برام افتاد که خیلی جالب بودن:ws3:

اما یه خبری یه ساعت پیش شنیدم چشام 4تا شد که اصلا اتفاقای امروز یادم رفت به کل:w58:یه پسر 19ساله که قراره سربازی بره با یه دختر 15ساله عقد کردن:w58:و تعجب انگیزترین قسمت اینه که 3سال بود دوست بودن:w58:یعنی یه پسر 16ساله و دختر 12ساله 3سال با هم بودن و الان میگن داشتیم به شناخت قبل ازدواج میرسیدیم:w58:

و دارم فک میکنم بچه تو این سن چه میدونه ازدواج چیه؟:w58:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

یکی از همکاران میگه محیط کار عین زندگی هست مجبوریم باهاش سازش کنیم و یه وقتا گذشت کنیم . . .

 

راست می گه باهاش شدیدا موافقم . . .

 

ولی کاش بفهمن . . . :ws37:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

چه جنسی داشت چوبی که پینوکیو رو ساخت؟...

 

چه حالی داشت پدر ژبتو در حال تراش یک چوب؟...

 

چه حسی داشت وقتی پینوکیو فهمید که پسر واقعی نیست؟...

 

چه خیال خامی داست که فکر می کرد با کاشتن سکه ی طلا درخت طلا سبز می شه؟!...

.

.

.

داستان ها رو که ورق می زنم...یقه ی شخصیت خیالی رو می گیرم و می بندمش به مشت و لگدِ سوال های به جا و نا بجای خودم...

 

و اونم یک کلام می گه...همینی که هست!:icon_redface:

 

باید یک حس هایی..یک موقعیت هایی...یک آدم هایی...یک باورهایی...یک بودن هایی رو قبول کنیم...

 

این "باید" که گذاشتم اول سطر قبل...از حکم می آد...حکمی که روزگاره...

 

پا رو زمین بکوبی...چنگ بزنی بهش...مثه مشت مورچه می مونه به فیل....

 

باید قبول کنی...:icon_redface:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

روزي از روزها سارواني با شترهايش از شهري رد ميشد با باري از شيشه .گزمه (نيرو انتظامي) جلوي اورا گرفت و ضربتي به بار زد و گفت چيست بارت ! ساروان جواب داد اگر يكي ديگر بزني هيچي !

 

اینه حس وحال امروز!

  • Like 8
لینک به دیدگاه

می‌خوام درباره‌ی هیچ صحبت کنم و موضوع سخنرانی من هیچه

پس همین‌جور حرف می‌زنم

به هیچ‌جایی نمی‌رسیم و درباره‌ی هیچ سخن می‌گم

و اگه بخواین چرت بزنین

راحت باشین

چون هنوز دارم درباره‌ی هیچ حرف می‌زنم

اگه هم می‌خواین جلسه رو ترک کنین

برین

هنوز به هیچ‌جایی نرسیدیم

و همچنان داریم درباره‌ی هیچی حرف می‌زنیم

 

پشت جلد کتاب قهوه و سیگار جیم جارموش

  • Like 8
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...