رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

هیچوقت نتونستم اینو قبول کنم که چرا بعد از مدتی نبود حضور یه فرد تو زندگی باعث میشه یادش خاطره اش خودش کم رنگ بشه واقعا چرا ؟؟؟؟؟بخصوص اونایی که نقش خوبی تو زندگیمون ایفا کردن:ws37:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

آدمایی هستن که دنیا رو از چشم من نمی بینن. خیلی خوب هنر زندگی کردن رو یاد گرفتن. از هر اتفاقی مث یه فرصت استفاده می کنن برای زندگی بهتر. قلبشون فقط موقع کمک به یه آدم زلزله زده یا تصادفی فرمان میده! کسایی که شادن به عاقلانه زندگی ساختن. کاش قلبم برای چند دقیقه اجازه ی مرخصی می داد و بر این می موندم که خوش به حالشون!

دریغ!

هر وقت می خوام بگم که خوش به حالتون! راحت تر از یه آدم احساساتی زندگی می کنید، یه صدایی توی وجودم ملامتم میکنه و میگه دلِ سوخته ها رو عشق است...:icon_gol:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

شبها من اینجوری صبح میشهعکساتو می چینم روی تختماصلا مهم نیست چی میگن مردمبا خاطراتت خیلی خوشبختمشبهای من اینجوری صبح میشهبا اشک و لبخند و در و دیوارآهنگی که دوست داشتی رو تکرارسیگار و هی سیگار و هی سیگار

 

:sigh::sigh::sigh:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

الان که رسیدم خونه پیش خودم گفتم چرا اینجوری شدم....:ws52:

اصا چرا ما اینجوری شدیم...

چرا وقتی بیرون بودم فک میکردم ناامن ترین نقطه جهانم... ارامش نداشتم...نمیتونستم به کسی اعتماد کنم...و...چرا

چقد بهم بد گذشت با اینکه همه چی خوب پیش رفت:hanghead:

خوش به حال کسایی که امشب خدا خیرشون داد...چه دلای مهربونی...اما من نفهمیدم!کی باعثش شده ، اصلا نمیدونم:ws38:

حالا خوشحالم

خیلی خوشحال:hapydancsmil:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دیروز تو سایتِ دانشگاه دو تا دختره کنارم نشسته بودن خیلی عجله ای دنبال یه فایلی بودن که دانلودش کنن ، نمی دونم چه فایلی بود اما تو تالار معماری نواندیشان پیداش کردن

 

بعد یکیشون برگشت گفت : عههه عضویت میخواد

اونیکیم در جواب گفت : اه ه ه ه ه ، خاک تو سرشون !!!!!!

:banel_smiley_4::banel_smiley_4:

 

خلاصه بعد از چند دقیقه عضو شدن ، دانلودش کردن بعد اولیه خواست تشکر کنه از پستی که دانلود کرده بود

این یکی جلوشو گرفت بهش گفت : ولشون کن بابا ، برن گم شن !!!!

 

:banel_smiley_4::banel_smiley_4:

 

بعدم همینجوری سرشونو انداختن پایین و رفتن بیرون :banel_smiley_4:

 

 

ینی واقعن خیلی جلوی خورمو گرفتم مانیتورو نکردم تو حلقشون :icon_razz:

  • Like 18
لینک به دیدگاه


 

گاهی هر چقدر بزرگ شده باشی

 

هر چقدر وانمود کنی مثل کوه استواری

 

اما گاهی از اعماق دلت میخوای که نه بزرگ باشی و نه وانمود کنی استواری

 

دوست داری عروسک خرسی به بغل بری بغل مامانت

 

دوست داری باز میان بازوهای قدرتمند پدرت قرار بگیری

 

دلت لالایی کودکانه میخواد قصه شب میخواد

 

گاهی با همه بزرگی آدم دلش بچگی میخواد چون سعی کرده وانمود کنه کوهه خسته شده!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

نمی دونم چرا بچه های دانشگاه که میرن فوتبال بعدش وایمیستن سیگار میکشن :w58:

به قول یکی از بچه ها: تیم دخانیات :ws28: ( البته اصن خنده دار نیست :hanghead:)

  • Like 9
لینک به دیدگاه

همیشه ازکسانی متنفر می شویم که روزی عاشقانه دوستش داشته ایم

 

با این حال آیا نمی شود گفت :

 

نفرت اوج علاقه است؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه

4 ساعت دیگه پروازمه...از الان چرا بیدار شدم؟:banel_smiley_4:

فکر کردم یه paper رو باید صبح تخویل بدم یعنی استادمون دیروز تو کلاس گفت پنج شنبه صبح بفرستید...الان که 4 صبحه دیدم تاریخ رو عوض کرده به پس فردا ظهر:w000:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دلم یه روز تعطیل تعطیل تعطیل می خواد.روزی که مدام استرس کارای فردا و پس فردا و پس پسون فردا رو نداشته باشم. واسه همین باید تا شعاع ۱ ماه هم تعطیل باشه که نمیشه:sigh: در نتیجه دلمو قانع میکنم که به یه روز جمعه ی معمولی که فرداش هم یه شنبه ی پردردسر باشه رضایت بده:sigh:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

عشقم بهت عمیق بود اما

تو حال و روزم و رو نمیدیدی

انقدر غرق بچگی بودی

دلبستگی هامو نفهمیدی

عشق بهت عمیق بود اما

این عشق و باید ترک میکردم

از من گریزون بودی ای کاش

از روز اول درک میکردم

 

:sigh::sigh::sigh:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دلم خیلی گرفته

بازم دلتنگم

باز یاد و خاطرش

عمق دلمو میسوزونه

Yazık şu geçen zaman yazık

Yalan mıydı biz mi aldandık

Yazık gençliğimize yazık

Nasıl böyle iken yıprandık

  • Like 2
لینک به دیدگاه

هیچوفت در مقابل خواسته هام "نه" نگفته:hanghead:

برای همین اینبار که گفت نه...به دلم نشست.گفتم حتما دلیل محکمی داره که تونست بگه نه

منم با اینکه ته دلم ناراحت شدم هیچی نگفتم.با خنده گفتم:قطعا هر چی شما بگی و نظر شما برام مهمه که پرسیدم.

اونم خندید گفت :ممنونتم که ناراحت نشدی و پذیرفتی:w16:

و من باز هم خوشحالمhapydancsmil.gif

  • Like 9
لینک به دیدگاه

کاش یکی بود سرمو میذاشتم رو پاهاش و زار زار گریه میکردم

زانوی سنگ صبورم شده بالش رختخوابم

  • Like 10
لینک به دیدگاه

شبای بیهوشی!

شبایی که فقط چندتاش توی همه ی عمرت نشونه دارن؛ و شوکی که بهت دست میده و شبتو آروم میکنه.

آه از اون عظمت طوفانی که پشت دیوارت توی فکر رخنه سرک می کشه؛

هوای کاذب آرامش، که بعد چه بلوایی بکنه به روزگار سیاه شبها!

به این میگن آرامش یک شب، بیهوشی! و چه خوبه این بیهوشی!

هراس تصویر وحشت روبه رو باشه واسه شبای آگاهی. (: چه خوبه این بیهوشی...

دلم اون تصمیم کبری رو گرفت. آخ چقدر من قوی ام! :/

 

دو دم مانده به تو!

سحر جمعه 3 آبان 92

  • Like 8
لینک به دیدگاه

چرا باید پشت هر سلام و احوالپرسی قصدی باشه؟!!!

 

چه دلیلی داره که انقدر راحت تا یکی با یکی دو کلام حرف میزنه داستان رومانتیک براشون بسازیم ؟!

 

حتما باید به همه اخم کرد تا بفهمن خانم, آقا انقدر راحت قضاوت نکن ؟!

 

از این جماعت بدم می یاد . . .

  • Like 10
لینک به دیدگاه

من از دلتنگی هایم برای کسی مینویسم که...

حتی یک بار...

حتی یک بار...

دلش برایم تنگ نشد!!

مخاطب نامـــرد!:sad0:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...