رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﭽﺴﺒﯿﺪ !

ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ....

ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﻔﺮﻭﺷﯿﺪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ؛

ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ، ﺑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ، ﺑﻪ ﻧﻘﻠﯽ ، ﺑﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﺍﯼ ، ﺑﻪ

ﺍﻧﺪﮎ ﺗﻮﺟﻬﯽ ...

ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﺪ .

ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺘﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﺪ .

ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻗﺪﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ . ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﻬﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ .

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻔﺖ ﻫﻢ ﺍﺯ

ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !

... .

ﮔــــــﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ !:ws37:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

پیش درآمد: حیلی بد است چیزهای خوب زندگیت را به بهانه ی فقر از دست بدهی

 

شب ها کار و روزها کار ، بن مایه ی دیانتم شده است همین ، میزنم به گوش نا اهلان ، تن ِ رها شده ی خویش را

به ثروت می رسی دورت خالیست ، کسی نیست ، یا بهانه پیشین هیچ بود و فقط بهانه بود ، یا اینکه . . . . .

بگذریم

سخن زیاد است

هنوز مانده است

مانده است به آن سکانس ذهنم برسم ، میزانسنی که در آن قهرمان داستان از نقش های خاکستری فیلمنامه اش در حال بازخواست و عصیان است

باختی

بد هم باختی

بازنده ای که این همه در موج بلا افتاده ای

خوب میفهمم بازیگری چیست و ادا چیست!

. . . .

  • Like 10
لینک به دیدگاه

درخت سبز کلام مدادی در اختیارم نمی گذارد برای نوشتن

تو خود می توانی این ذهن را آبیاری کنی و روحی تازه بخشی ...تا بنویسد... از تو بنویسد

برگهای زرد گفتارم را بِزُدا و غنچه هایی نو از بهر کلامم بگشا

  • Like 15
لینک به دیدگاه

طوری شد که انگار منم یه ادعــــــــــــــــای ســـــــــــــــــاده بیشتر نبودم ...

به شمارش معکـــــــوس نزدیک میشیم و البته به نقطه ســــــــرخط ...

 

کــــــــاش زندگیمم هرچی زودتر به نقطه سر خط میرسید ...

 

--------------------------------------------------------

 

همیشه آدم بــــــــــدا دیر به نقط ســـــــــــر خط میرسن :(

:(

  • Like 14
لینک به دیدگاه

40552046439427573865.jpg

قابل توجه اونی که اجـــــازه نمیده طرفشم نظرشو بگه...vahidrk.gifهمش فکر می کنه حق با خودشه!:banel_smiley_4:

 

کاش بعضیا یاد بگیرن به عقاید هـــــم احترام بذارن...!:ws37:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

با خودم فکر میکنم میبینم تو چند سال گذشتم همش داشتم درس میخوندم..

با چه شوقی معماری خوندم و مثلا لیسانس گرفتم...بعدش هم عاشق شهرسازی شدم مثلا دانشجوی ارشد شدم...

اما الان به خودم اومدم میبینم نه معمار شدم(حسرت) نه علاقه ایی به شهرساز شدن دارم...

کاش نجوم میخوندم...نه اصن موسیقی رو ادامه میدادم...نه الان که خوب فکر میکنم دلم میخواست نقاش بشم...یکی اون پالت رنگ رو بده به من همه جا رو رنگ کنم...مخصوصن فکرهای بیمار رو رنگ کنم.

لعنت به استادی که دانشجو رو از رشتش بیزار میکنه.:hanghead:

خیلی دوست داشتم استاد بشم...اما میرم معلم میشم...دنیای بچه ها قشنگتره رنگیتره...اصلا میرم مربی نقاشی مهدکودک میشم...:thk:

لعنت به دنیای خاکستری آدم بزرگهای بیرنگ.:ws51:

  • Like 22
لینک به دیدگاه

خواهرم میخواد بره خارجه.

مانتو، شلوار و کفشاش و ... رو داده به من. من برای خریدن مانتو و شلوار و کفش احساس بی نیازی میکنم. اصلا احساس خوبی نیست. خودم هم لباس زیاد داشتم، ولی خیلی کم ازشون استفاده میکنم، جوری که هرچند وقت یه بار میدمشون به دیگران. کلا خیلی کم تیپ عوض میکنم. احساس بی نیازی خیلی حوصله سر بر و کلافه کننده است. این احساس رو خیلی وقته دارم، دیگر کم پیش میاد از داشتن لباس نوی قشنگ لذت ببرم و دلم غنج بزنه. :banel_smiley_4:

فکر کنم عاقل شدم.

  • Like 15
لینک به دیدگاه

نمیدونم این چه رسمیه هر دختری ازدواج میکنه فرتی میره موهاشو زرد میکنه انگار رسالت داره برای اینکار آخه سبزه فک کن این رنگ مو به پوستت میاد؟ خدایی زن من بخواد همچین کاری بکنه به همین برکت سرشو ماشین میکنم:banel_smiley_4:

  • Like 18
لینک به دیدگاه

عصر میخواستم یه چیزی به داداشم بگم ولی خوب با تل راحت نبودم باهاش بحرفم و گفتم اس بدم بهش ...

نشستم یه طوماری براش اس نوشتم فرستادم دیدم 1 دقیقه نشده زنگ زد خوب چی شده ...

 

بابا اگه میخواستم زنگ میزدم دیگه اس نمیدادم که ...

  • Like 11
لینک به دیدگاه

تصـــــــوراتم نسبت به همتون عــــوض شده !!

 

هیچ کدومتـــــــون اونی نبودید که ادعاشو داشتین :hanghead:

 

تمام احساسم تـــــو یه جمله میشه این :

 

 

ازتون متنفـــــــــــــــرم بلا استثناء

  • Like 15
لینک به دیدگاه

اتفاق تو از همان اول نباید می‌افتاد و حالا که افتاده است دیگر نمی‌توان آن را پاک کرد یا فراموش کرد،

اما شاید پاک کنی باشد تا مرا برای همیشه پاک کند ....

 

مصطفا مستور

  • Like 11
لینک به دیدگاه

امشب خواستم به یه بچه ی یتیم دلداری بدم....

بهش گفتم غصه نداشته هات نخور ..قدر داشته هات بدون:ws37:

بهم گفت تو بگو من چی دارم!!!!!:sad0:

من هیچی نتونستم بگم....و هنوز دلم پر از غصه اس.

خدایا به هر کس هر چی دوست داره بده:icon_gol:

  • Like 24
لینک به دیدگاه

با هزار شوق و ذوق رفتم آنلاین پوکر بازی کنم...یکی ازم می پرسه کجایی هستی

میگم ایرانی

میگه

تروریست

میگه

داری بمب درست می کنی

:banel_smiley_4:

 

دوست داشتم یه بمب داشتم اونم توی دهن همچین آدمی منفجرش می کردم!

البته تقصیر اونم نبودا:ws52:

 

بر باعث و بانیش لعنت:sigh:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

بعد عمری یه بازی آنلاین دنلود کردم

فلن دارم با سیستم بازی میکنم یه سری چیزا بیاد دستم، دست پر برم افراد آنلاین رو له کنم :دی

 

همه جای ایران رو دوست دارم، ولی ایران رو دوست ندارم :sigh:

  • Like 13
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...