One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﭽﺴﺒﯿﺪ ! ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ .... ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﻔﺮﻭﺷﯿﺪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ؛ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ، ﺑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ، ﺑﻪ ﻧﻘﻠﯽ ، ﺑﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﺍﯼ ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﺗﻮﺟﻬﯽ ... ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﺪ . ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺘﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﺪ . ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻗﺪﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ . ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﻬﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ . ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻔﺖ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ! ... . ﮔــــــﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ! 15 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ ماشینمونو جلوی در دزدیدن:v57xpgj21gn50sq6izf:w768: 9 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ پیش درآمد: حیلی بد است چیزهای خوب زندگیت را به بهانه ی فقر از دست بدهی شب ها کار و روزها کار ، بن مایه ی دیانتم شده است همین ، میزنم به گوش نا اهلان ، تن ِ رها شده ی خویش را به ثروت می رسی دورت خالیست ، کسی نیست ، یا بهانه پیشین هیچ بود و فقط بهانه بود ، یا اینکه . . . . . بگذریم سخن زیاد است هنوز مانده است مانده است به آن سکانس ذهنم برسم ، میزانسنی که در آن قهرمان داستان از نقش های خاکستری فیلمنامه اش در حال بازخواست و عصیان است باختی بد هم باختی بازنده ای که این همه در موج بلا افتاده ای خوب میفهمم بازیگری چیست و ادا چیست! . . . . 10 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ درخت سبز کلام مدادی در اختیارم نمی گذارد برای نوشتن تو خود می توانی این ذهن را آبیاری کنی و روحی تازه بخشی ...تا بنویسد... از تو بنویسد برگهای زرد گفتارم را بِزُدا و غنچه هایی نو از بهر کلامم بگشا 15 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ طوری شد که انگار منم یه ادعــــــــــــــــای ســـــــــــــــــاده بیشتر نبودم ... به شمارش معکـــــــوس نزدیک میشیم و البته به نقطه ســــــــرخط ... کــــــــاش زندگیمم هرچی زودتر به نقطه سر خط میرسید ... -------------------------------------------------------- همیشه آدم بــــــــــدا دیر به نقط ســـــــــــر خط میرسن :( :( 14 لینک به دیدگاه
One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ قابل توجه اونی که اجـــــازه نمیده طرفشم نظرشو بگه...همش فکر می کنه حق با خودشه! کاش بعضیا یاد بگیرن به عقاید هـــــم احترام بذارن...! 16 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ با خودم فکر میکنم میبینم تو چند سال گذشتم همش داشتم درس میخوندم.. با چه شوقی معماری خوندم و مثلا لیسانس گرفتم...بعدش هم عاشق شهرسازی شدم مثلا دانشجوی ارشد شدم... اما الان به خودم اومدم میبینم نه معمار شدم(حسرت) نه علاقه ایی به شهرساز شدن دارم... کاش نجوم میخوندم...نه اصن موسیقی رو ادامه میدادم...نه الان که خوب فکر میکنم دلم میخواست نقاش بشم...یکی اون پالت رنگ رو بده به من همه جا رو رنگ کنم...مخصوصن فکرهای بیمار رو رنگ کنم. لعنت به استادی که دانشجو رو از رشتش بیزار میکنه. خیلی دوست داشتم استاد بشم...اما میرم معلم میشم...دنیای بچه ها قشنگتره رنگیتره...اصلا میرم مربی نقاشی مهدکودک میشم...:thk: لعنت به دنیای خاکستری آدم بزرگهای بیرنگ. 22 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ خواهرم میخواد بره خارجه. مانتو، شلوار و کفشاش و ... رو داده به من. من برای خریدن مانتو و شلوار و کفش احساس بی نیازی میکنم. اصلا احساس خوبی نیست. خودم هم لباس زیاد داشتم، ولی خیلی کم ازشون استفاده میکنم، جوری که هرچند وقت یه بار میدمشون به دیگران. کلا خیلی کم تیپ عوض میکنم. احساس بی نیازی خیلی حوصله سر بر و کلافه کننده است. این احساس رو خیلی وقته دارم، دیگر کم پیش میاد از داشتن لباس نوی قشنگ لذت ببرم و دلم غنج بزنه. فکر کنم عاقل شدم. 15 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ حضور بعضیا تو زندگی معنی آرامش مطلقه خداروشکر که هستن 16 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ نمیدونم این چه رسمیه هر دختری ازدواج میکنه فرتی میره موهاشو زرد میکنه انگار رسالت داره برای اینکار آخه سبزه فک کن این رنگ مو به پوستت میاد؟ خدایی زن من بخواد همچین کاری بکنه به همین برکت سرشو ماشین میکنم 18 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ دوستای انجمن من بهترین دوستایی هستن که تا حالا داشتم دوستای من خیلی دوستون دارم :w36: 13 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ عصر میخواستم یه چیزی به داداشم بگم ولی خوب با تل راحت نبودم باهاش بحرفم و گفتم اس بدم بهش ... نشستم یه طوماری براش اس نوشتم فرستادم دیدم 1 دقیقه نشده زنگ زد خوب چی شده ... بابا اگه میخواستم زنگ میزدم دیگه اس نمیدادم که ... 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ تصـــــــوراتم نسبت به همتون عــــوض شده !! هیچ کدومتـــــــون اونی نبودید که ادعاشو داشتین تمام احساسم تـــــو یه جمله میشه این : ازتون متنفـــــــــــــــرم بلا استثناء 15 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ اتفاق تو از همان اول نباید میافتاد و حالا که افتاده است دیگر نمیتوان آن را پاک کرد یا فراموش کرد، اما شاید پاک کنی باشد تا مرا برای همیشه پاک کند .... مصطفا مستور 11 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ امشب خواستم به یه بچه ی یتیم دلداری بدم.... بهش گفتم غصه نداشته هات نخور ..قدر داشته هات بدون بهم گفت تو بگو من چی دارم!!!!! من هیچی نتونستم بگم....و هنوز دلم پر از غصه اس. خدایا به هر کس هر چی دوست داره بده 24 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ با هزار شوق و ذوق رفتم آنلاین پوکر بازی کنم...یکی ازم می پرسه کجایی هستی میگم ایرانی میگه تروریست میگه داری بمب درست می کنی دوست داشتم یه بمب داشتم اونم توی دهن همچین آدمی منفجرش می کردم! البته تقصیر اونم نبودا بر باعث و بانیش لعنت 17 لینک به دیدگاه
JU JU 7193 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ بعد عمری یه بازی آنلاین دنلود کردم فلن دارم با سیستم بازی میکنم یه سری چیزا بیاد دستم، دست پر برم افراد آنلاین رو له کنم :دی همه جای ایران رو دوست دارم، ولی ایران رو دوست ندارم 13 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده