One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۲ از بس که من شبا بیدارم صبحا وقت اذان دلم همش هوای ماه رمضون و می کرد... آخ جـــــــووووون بوی سحراش داره میاد کم کم! امسال خیلی منتظرش بودم... دیر کرده بود انگـــــار! 14 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۲ چی شد؟ واقعا چی شدیم؟ به بهترین دوستت اعتماد میکنی و میای درد و دل کنی باهاش... وسط حرفت میگه ببخشید شارژم زیاد نیس نگه داشتم زنگ بزنم به ... اگه جواب ندادم ناراحت نشو... پ.ن : بهترین کار طبق روال گذشته سکوته.... 21 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۲ مگه من قبل ازین چجوری بودم؟ راحت زندگی میکردم. از ارامش بخش و اینا هیچ خبری نبود؟ ولی الان شبا فقط کابوس اما من کم نمیارم. دنیا و ادماش دارن باهام میجنگن منم میجنگم. میخوام همه چی رو خودممممممممم درست کنم. با همون دستای دخترونم، با همون شیطنتا، با همون خنده ها، با همون دل کوچولوم که شکسته، با ظرافتهای دخترونم ، با همین ضعیف بودنم. اما من تا اخرش هستمممممممممممممم 14 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۲ شبیه خوابه . . . آره احتمالا داریم خواب می بینیم . . . همش فکر می کنیم زندس . . . همش اسمش تو دهنمونه . . . 24 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۲ دلم یه کلبه ی کوچولو میخواد...یه کلبه ی چوبی ِ ساده...کنار دریا! خودم باشم و خودم... 22 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۲ احساس میکنم همه چی خیلی ساده تر از این چیزایه که من فکر میکنم و عمل میکنم!!! 18 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ به جرم پــــدر بودنت , حکم همیشه دویدن برایت میبرند بی اعتراض به حکم فقط... میدوی! و در تنهایی ات نفسی تازه میکنی پدر که باشی در بهشتی که زیر پای تو نیست باز هم دلهره هایت را مرور میکنی درهر چین و چروک صورتت یه قصه از زندگی خوابیده درعمق نگاهت یه انتظار و چشم به راهی است بی پایان کاش بیشتر قدرشونو بدونیم 19 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ واقعا چ استادای احمقی پیدا میشن خودش میگه کارا و سوالاتونو برام ایمیل بزنید، بعد از دورورزم نمیره اون ایمیل کوفتیشو چک کنه...زنگم که میزنی بگی برو میلتو چک کنه جواب نمیده....بی شخصیت 15 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ آدم روز به روز خبرایی می شنوه از "مخ زنی ها" و "رفاقت های حرفه ای" بین بچه های انجمن که شاخ درمیاره همین الان خبری به گوشم رسید که در صورت صحتش، برادران عارف تبدیل میشن به یکی از بزرگترین بانیان خیر در محیط مجازی پیشنهاد میکنم سر در اینجا بنویسید: بنگاه دوستیابی و حتی ازدواج نواندیشان 14 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ زمستـــــــــونه و آشــــــــــش تابستـــــــــونه و آبدوغ خیارش چقدم امروز هوا گرم بود رفتم خونه مامانم خونه نبود منم جای همه برو بچ خــــــــــــــالی یه آبدوغ خیاری با یــــــــــــــخ درست کردم که همچین جیگری حال اومدم ... اصن این تیرماهی ها بد بجوی دستپختشون خوبه آبدوغ خیاراشونم که معروفه اصن 13 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ خستـه ام ... مثل پرنده ایی که قفس را به پرواز ترجیح میدهد! خسته! کاش کســی بفهمد! 6 لینک به دیدگاه
One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ موضــــوع انشـــاء: خوشبختی به نام خـــــــدا خوشبختی یعنی قلب پدر و مادرت بتپـــد... پایان... 6 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ چقد خوبه یه عده ادم دور و برت باشن به اسم دوست دوستایی که باهاشون کلی خوش بگذرونی نه فقط خوش گذشتن وقتایی هم که تو خودتی هواتو داشته باشن بیان سراغت و بگن بیا بیرون از خودت . . . دوستای خوبم دوستتون دارم 8 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ تازه رسیدم رسیدنی که هیچ تازه گی نداره ولی کاش میشد همش رفت رفتن پر از اتفاق های تازه است تو راه همش خواب بودم بیش از چهار ساعت و نیم خواب که نه شاید تعریفش باشه " واکنش بدن به خستگی شدید" خستگی که از بی نظمی زندگی این روزام میاد بی نظمی! آره واقعا ...من حدیدا عجیب بی نظمی های زندگیم را حس میکنم و خیلی بهش فکر میکنم، حتی یه جورایی زیادی همین زیادی فکر کردن ها آره دقیقا همین زیادی فکر کردن ها هم خودش یه جور بی نظمیه اینکه همه چی در هم و بر هم به نظرم میاد و شلوغ اینکه چیزای ساده و نو را دوست دارم چیزای ساده و تکرار نشدنی کم یاب و ناب مثل یه ... مثل یه ... 14 لینک به دیدگاه
food111 785 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکن: اعتماد ، قول ، رابطه و قلب زیرا وقتی این ها می شکنند صدا ندارند ! ولی درد بسیاری دارند 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ مسیحِ من را نه در عُمق ناپدید تاریخ....در همین روزها..جلوی چشمانم به صلیب کشیدند... وقتی که کاهنان نیزه ی کین و عناد را از لفافه کشیدند و بر دست و پایش زدند...من حاضر بودم و ناظر... یادم بماند...وقتی سینه برای مسیح تاریخ چاک چاک می کنم... در همان وقت...مسیح های زمانم را خود با دست خود به صلیب می کشم... عجب تناقضی ست!... میزانسن فقط این میان فرق کرده....نقش ها همان نقش و دیالوگ ها همان دیالوگ... این میان فقط چهره ی کاهنان موجه تر شده و چهره ی مسیح خاکستری تر....البته به رسم زمانه... . . . دیر زمانی نخواهد گذشت که به نقطه ای می رسیم..که کاهنان مسیح می شوند و مسیح می شود کاهن! 7 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ هی من تکرار میکنم زوج اندیشان کسی باور نمیکنه...دوستان اخبار ناقص نزارید خب:banel_smiley_4: بگید دقیقا از چه کسی باید شیرینی بگیریم؟ ----------- یک روز خوب در کنار دوستانی خوب و یک گروه جالب و باحال...حسابی خوش گذشت....بچه ها مچکریم 12 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ بله دقیقا همینه یه روز عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییی با دوستان عااااالییییییییییییییییییییییییو کلی خوشیییییییی 8 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ آدم ی مواقعی با ی سری از ویژگی های خودش دچار خوشی و خوددوست داشتن زیادی میشه که قنننننننننند تو دلش آب میشه....من الان دقیقا تو همین وضعیتم///:ws3: 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده