رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

زبانم را گاز گرفتم....که دیگر به واژه ی "کاش" نَچرخد!...

 

که این کاش...کِشت کُننده ی دانه ی افسوس و برداشت کننده ی خِرمَنِ حسرت ست!...

 

من تاولِ زبان را به جان می خرم که لحظه ی تِرکاندن تاولِ دل را تجربه نکنم...

 

که دلِ تاول زده...روح تاول زاده می آفریند...

 

و آن زمان است که زخم.... بی درمان می شود...

.

.

.

من چند روزی... حرف زدن، اَزَم بَر نمی آد...

 

به زبانِ ایما و اشاره می گویم مقصودم رو...

 

زحمت ترجمه اش را بِکِش...:icon_redface:

 

 

  • Like 24
لینک به دیدگاه

قلب ادم میگیره وقتی مجبور میشه بعضی عکسارو حذف کنه.

آی آدمها..چرا همچین میکنید با خودتون و بقیه؟

چــــــقد من و ما کَم شده ایم..:sigh:

  • Like 21
لینک به دیدگاه

بعضی وقتا شرایط انقد بد میشه که آدم دوس داره یه دفعه نیست و نابود بشه ...

 

اینکه میگن میخواستم آب بشم برم زیر زمین واقعا، واقعا بعضی وقتا از ته دل میگن ...........

  • Like 19
لینک به دیدگاه

بعضی ها هم هستن که باید دستتو بزنی به شونشون

 

بهشون بگی:

 

نه / خوشم اومد ...

 

از اونیکه که فکر میکردم آشغالتری .

 

 

 

 

با تقدیم مراتب تشکر و احترام / وحید

  • Like 8
لینک به دیدگاه

در حیرتم یه موجود بی زبون که فقط بلده بخوابه و شیر بخوره و گریه کنه چطــــــــــور آدمو اینقد هیجان زده می کنه!hanghead.gif

 

امروز دوستم نی نی 10 روزه شو آورد خونمون!mg_01.gif

واااااااااااااااای چقده کوشولو بود!w58.gif

 

فقط هم یا خواب بود! یا بلند می شد گریه می کرد و شیر می خورد... بعـدش دوباره خواب!:banel_smiley_4:

 

البته گاهی هم واسه خودش لبخند میزد!مامانم میگه فرشته ها نازش میدن!:ws37:

 

امروز خیلی بیشتر دلم هوای اینو کرده که کوشولوی ما هم زودتر بیاد صداش تو خونمون بپیچه!hanghead.gif

  • Like 20
لینک به دیدگاه

دلم واسه خودم خیلی تنگ شده.

میدونی چرا؟ چون من اونی که باید نیستم، اونی هستم که شماها خواستید، شماهایی که الان دیگه نیستید.......sigh.gif

از این خنده های زورکی خسته ام....hanghead.gif

  • Like 13
لینک به دیدگاه

عاشقم به خود!:ws37:

 

قسم می خورم به آن لحظه که یک هفته می نویسم برای یک دفاع! آخر سر در لحظه از خود می بافم!

 

قسم به آن لحظه که دست به دلم و سریع الجواب!

 

می گویم آنچه در دل است....حال چه شود برداشت طرف که هندوانه است...یا زهر انار!:ws3:

 

قسم به آن لحظه که طاقت از کف دادم...ولی حرمت نشکستم....

 

قسم به آن لحظه که هذیان گفتم....کسی جدی نگرفت!....:whistle:

 

قسم به آشفتگی ها...به فَرقِ کَجَم...به پیراهن نیمه بیرون زده از شلوار!:ws3:

 

قسم به آدمی که هر چه هست...به خود ایمان دارد....

 

پ.ن:بی ایمانی به خود....سقوط است با کله به دره ی ناامیدی!

 

موخره:البته ازآنور بام نیافتم..و نیافتی رِفیق!:ws37:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

هر بار که میرم ازمایش یک سال سِنمو ازدفعه قبلی بیشتر مینویسن!هیچکس اندازه مسئول پذیرش ازمایشگاه روند پیر شدن منو درک نکرد:sigh:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

ای کــــــاش از ته دلم شاد بودم!sigh.gif

تمام زندگیمو میدم فقط یه ثانیه از روزایی که همه بودیم بدون اینکه جای مهم ترین آدم زندگیم خالی باشه... برگــــرده...

 

خیلی بده بخوای از یه تولد ذوق کنی اما اونی که باید باشه و ببینه ،نیست...sigh.gifواین میشه یه درد بزرگ...یه دلتنگی عمیق تر...

 

بدتر از همه اینه درد داشته باشی ...دلت تنگ باشه اما مجبور باشی بخندی...

گاهی هم به اجبار خندیدن نیست...اشک هم یه مدت که مدام بیاد یهو خشک میشه...

دیگه بغض کردنات ...گوشه گرفتنات ...حتی خندیدنات از گریه هم بیشتر درد داره...sigh.gif

  • Like 8
لینک به دیدگاه
یکی از چیزایی که ازش میترسم خودمم

از خودم خیلی میترسم

از اینکه تو هر شرایطی ممکنه یه تصمیم نسنجیده یه کار نسنجیده بکنم و بدترین ها سرم بیاد و بدترین ها رو سر یکی بیارم میترسم ...

 

کــــــــــــــــــــــــلا از آدمـــــــــــــــــــــــا میترسم مخصوصــــــــــــــــــــــا از نوع مثلا دوســــــــــــــتش

دشمن و غریبه رو حداقل یه زمینه ذهنی داری که ممکنه ازش ضربه بخوری ولی دوست رو نه

ضربه دوست ،بی احترامی دوست ،حرف کوبنده دوست ، جا خالی دادن دوست و بی تفاوتی های بعدش

بد جوری آدمو خرد میکنه ...

بد جوری ...

 

حس تنفــــــــر بعدش رو چیکار کنم !!!

  • Like 17
لینک به دیدگاه

گاه می اندیشم، خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟

 

آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی، روی خندان تو را کاشکی می دیدم ....

 

شانه بالا زدنت را، _ بی قید _

 

و تکان دادن دستت که ، _مهم نیست زیاد_ و تکان دادن سر را که، _ عجیب ! عاقبت مرد ؟_ افسوس ! _ کاشکی می دیدم !

 

من به خود می گویم : چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد ؟

 

چه کسی باور کرد ؟ .......

  • Like 14
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...