hasti1988 22046 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۱ با سلام و احترام.... در این تاپیک قصد داریم تا درباره مسائل مختلف، جلسات طوفان فکری رو با همکاری همه دوستان نواندیشانی برگزار کنیم .... درباره چیستی و چگونگی برگزاری این جلسات در تاپیک http://www.noandishaan.com/forums/thread101621.html#post1094296 توضیحاتی ارائه شده که در ادامه نیز بصورت مختصر چکیده ای از مطالب مورد نیاز بهمراه یک مثال جهت آشنایی با نحوه برگزاری جلسات رو اشاره خواهم کرد; طوفان فکری یا ( یورش فکری )به انگلیسی: (Brainstorming) یک روش برای برانگیختن خلاقیت در یک گروهاست که برای تولید تعداد زیادی ایده در مورد یک مسأله به کار میرود. قواعد انجام طوفان ذهنی: آزادی ذهن و بیان تمسخر افراد و ایده ها ممنوع انتقاد ممنوع پرهیز از خود سانسوری ایجاد حداكثر تعداد نظرهای ممكن ثبت كلیه نظرها و عقاید اختصار در بیان نظرات و پرهیز از هرگونه شرح و بسط طوفان فکری را می توان به صورت یک بازی یا سرگرمی حتی در یک مهمانی برگزار رد. تصور کنید یک روز تعطیل که همه اعضای خانواده دور هم جمع هستند این بازی را آغاز کنیم. یک کتری را روی میز وسط اتاق قرار دهیم و از همه بخواهیم که درمورد روش های بهترشدن این کتری نظرشان را اعلام کنند. شاید در ابتدا با این ایده ها رو به رو شویم: * بهتر است لوله کتری را پهن تر بسازیم تا آب جوش راحت تر از آن خارج شود. * جنس کتری را از مواید به کار ببریم که دچار سوختگی یا جرم در زمان کوتاهی نشود. * می توان کتری را گودتر ساخت تا آب بیشتری در آن جا بگیرد. * می توان توری در سر راه آن قرار داد تا جرم و مواد ریز داخل کتری به لیوان ها وارد نشود. اما ممکن است در اثر فکر کردن ایده های مثل موارد زیر به ذهن تان بروز کند. * می توان یک کتری ساخت که به جای یک لوله دو لوله داشته باشد. * می توان کتری ساخت که به جای محدب بودن به شکل مربع یا استوانه ای یا کره ای باشد. * می توان کتری ساخت که روی آن ساعتی نصب شود و زمان را نیز بتوان با آن مشاهده کرد. * می توان کتری ساخت داشته که دو محفظه مستقل جدا از هم باشد که در یکی آب جوش و در دیگری چای را در آن درست کرد. حال اگر این روند تولید ایده ها را ادامه دهیم شاید به ایده های خنده دار و طنزآمیز نیز برسیم. * می توان کتری ساخت که به شکل عروسک باشد. * می توان کتری ساخت که به شکل موبایل باشد. * می توان کتری ساخت که بال داشته باشد. * می توان کتری ساخت که مثل یک ربات برای ما جوک تعریف کند. * می توان کتری ساخت که ذهن هوشمند و توانایی خواندن کتاب دارد. شاید به نظرتان بیاید که این ایده ها دور از ذهن و بسیار انتزاعی و رویاگونه است. اما واقعیت این است که در طوفان فکری هدف صرفا تولید کمی و بی حد و حصر ایده های مختلف درمورد یک سوژه است. اگر ما بتوانیم درمورد یک موضوع به همین روش ایده پردازی کنیم بعد از مدتی ذهن انسان به طور خودکار در مورد هر مشکل یا مساله ای به ایده های جدیدی می رسد. در روش های سنتتی مدیران در یک سازمان تصور می کردند برای هر مساله ای یک یا چند راه حل مشخص وجود دارد، اما طوفان فکری نشان می دهد که هیچ محدودیتی برای حل یک موضوع از طریق ایمیل به پرسنل و کارکنان یا حتی در سطحی عام تر برای عده زیادی از مردم خواهان پاسخ ها و راهکارهای آن ها هستند حتی در برخی از مواقع دیده شده که یک بازاریابی در شبکه های اجتماعی با طرح یک موضوع و میزگرد مجازی طوفان فکری به راه می اندازد و از آن ها در پیشبرد امور تجاری خود بهره لازم را می برد. این تکنیک به روش های گوناگونی قابل اجراست. مثلا می توان از تک تک اعضای یک گروه خواست که به یک سوال پاسخ مناسب دهند و پاسخ های شان را در زمان مشخص تحویل مسوولان کنند. یا حتی می توان در یک گروه به شکل دسته جمعی موضوع را مطرح و در چند مرحله ایده ها را از مخاطبان دریافت کرد. حال باتوجه به این که قضاوت در مورد این ایده ها ممنوع است لازم است در حین اجرا به این موضوع توجه شود که خنده دار بودن، غیرواقعی بودن و دور از ذهن بودن یک ایده دلیل بر عدم ارائه آن نیست.. دوستان محترم لطفا موارد پیشنهادی جهت انتخاب بعنوان مسئله مورد نظر رو در لینک زیر مطرح کنند تا بعد از بررسی مسئله انتخاب و جلسات رو آغاز کنیم.... http://www.noandishaan.com/forums/thread62031.html با آرزوی موفقیت روزافزون 68 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 مالک این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ با سلام مجدد خدمت تمامی دوستان و همراهان محترم..... موضوعی رو که برای اولین جلسه طوفان فکری در نظر گرفتیم ،مقوله ای هست که ممکنه برای بسیاری از دوستان در زندگی پیش بیاد... بعضی از انسانها از خلاقیت خودشون استفاده میکنند و بعنوان کارآفرین ، دست به کسب و کاری میزنند که علاقه مند هستند.... بنابراین موضوع اولین جلسه از سری جلسات طوفان فکری عبارت است از: اگر شما توانایی راه اندازی یک کسب و کار رو داشته باشید ، سراغ چه انتخابی خواهید رفت؟ هر ایده ای از ذهن شما میتواند نشاندهنده یک مسیر برای هر یک از دوستانمان باشد .... منتظر مشارکت خوب و صمیمانه همه دوستان هستیم.... با تشکر و آرزوی موفقیت روزافزون.... 67 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ تاپیک جالبیه...ممنون... اگر شما توانایی راه اندازی یک کسب و کار رو داشته باشید ، سراغ چه انتخابی خواهید رفت؟ منظور از کسب و کار چیه؟ینی یه کار ابداعی یا یه کار متداوله که خیلیا انجام میدن؟ 33 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ تاپیک جالبیه...ممنون... منظور از کسب و کار چیه؟ینی یه کار ابداعی یا یه کار متداوله که خیلیا انجام میدن؟ اگر ابداعی باشه خیلی بهتره .... 32 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ اگر ابداعی باشه خیلی بهتره .... اگر بخوام یه کسب و کار در حالت فعلی راه بندازم که دانشجو هستم میرم یه دستگاه تولید یه بار مصرف میگیرم و اوقات بیکاریمو میشینم تو حیاط خونمون تولید میکنم....برای تهیه مواد خامش میرم از ایران مستربچ که کارای برقیشو انجام میدم میگرم و برای فروششم میبرم بابا سلمان سمت شهریار که یکی از دوستام آشنا داره آبش میکنم... فعلا این به ذهنم میرسه...ولی دوباره میام میگم 42 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ خیلی کارها میشه انجام داد. نیازی نیست که ابداعی باشه.... نیاز داره که ریز بین باشی و از کوچکترین امکانات استفاده بهینه ببری من اگه باشم در روستاهایی که ذرت کاشته میشه، میام صنایع تبدیلی رو رواج میدم. مثلا از ذرت های کوچک میام استفاده میکنم و کنسرو، ترشی و شوری و هر چیزی که بشه ازش تولید کرد رو تولید میکنم. این خودش میتونه یک کارآفرینی محسوب بشه چون هم نیاز به کارگر جهت جمع آوری ذرت ها هست و هم کسایی که کار تولید و بسته بندی رو انجام بدند هست. پس میشه گفت یک کسب و کار راه اندازی شده است. فعلا همین رو داشه باشید 37 لینک به دیدگاه
padrone 1136 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ موضوع خوبیه :(50): ولی برا این موضوع فکر نکنم با طوفان فکری به یه نتیجه واحد رسید چرا که در سازمانها معمولا طوفان فکری رو برا حل مسائلی بکار میبرن که در آخر با سنجش همه نظرها یک راه حل خوب رو بکار برد ولی با این موضوع جلسه1 ,خوب شاید دهها نفر با توجه به توانایی و علایقشان کسب و کار متنوعی رو طرح کنن ولی در آخر سر نمیشه گفت مثلا کسب و کار xبهتر است چرا که در اینجا شخصیت سازمان مجهول است تا افکار در آن جهت ابراز و نهایتا آخرسر بررسی شوند و با این شرایط ,حداقل شما میبایست پیش فرضهایی رو برا همسوسازی و جهت دهی نظرها مطرح میکردین , چنانچه مشاهده خواهید کرد در این تاپیک انواع و اقسام کسب و کارها مطرح خواهد شد و " انتخاب بهترین راه حل" که یکی از اهداف طوفان فکری است و خودتان نیز در یک تاپیک دیگر با عنوان طوفان فکری مطرح کرده بودید,حاصل نخواهد شد.بعنوان مثال اگر یک مشکلی سایت نواندیشان داره و از اعضایش جلسه طوفان فکری برگزار شود مطمئنا به یه نتیجه خوب میشه رسید.با این حال اگر من تواناییش رو داشتم یک شرکت خودروسازی در رقابت با شرکت سایپا راه مینداختم تا جماعت رو از دست خودروهای بی خاصیت آن (مثل پراید) نجات دهم. 36 لینک به دیدگاه
lie 2101 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ ولی برا این موضوع فکر نکنم با طوفان فکری به یه نتیجه واحد رسید چرا که در سازمانها معمولا طوفان فکری رو برا حل مسائلی بکار میبرن که در آخر با سنجش همه نظرها یک راه حل خوب رو بکار برد ولی با این موضوع جلسه1 ,خوب شاید دهها نفر با توجه به توانایی و علایقشان کسب و کار متنوعی رو طرح کنن ولی در آخر سر نمیشه گفت مثلا کسب و کار xبهتر است چرا که در اینجا شخصیت سازمان مجهول است تا افکار در آن جهت ابراز و نهایتا آخرسر برسی شوند, بعنوان مثال اگر یک مشکلی سایت نواندیشان داره و از اعضایش جلسه طوفان فکری برگزار شود مطمئنا به یه نتیجه خوب میشه رسید دوستمون درست میگه اما... من خودم خیلی دوست دارم یه کافه کوچولو داشته باشم شاید داخلش کارای ابداعی زیادی بشه انجام داد مثلا چاپ کتاب از دستنوشته های مشتریان کافه. یک جلدش رو به مشتریانی که همیشگی هستن هدیه بدم، و بقیه رو به فروش برسونم فک کنم خوابم میاد! 31 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ من خودم ترجیح میدم دستگاه بخرم بعد چند ماه بفروشم اما همیشه تو فکرم بود زمین بخرم توش درخت ازاد بکارم 4 ساله درختا جون میگیرن بعدش بفروشم کاریه که نه دردسر داره نه ضرر 35 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ می خواهم تجارتی را شروع کنم اما ..... آیا این جمله شما را توصیف می کند ؟ چه عاملی شما را از عقب برگشتن جلوگیری می کند ؟ وقتی که از اکثر افراد می پرسیم که چرا اقدام به شروع یک تجارت نمی کنند آنها با عبارتهای مختلفی که در یک جمله خلاصه می شود می گویند: از شکست می ترسم .. می ترسم از وضعیت کنونی که دارم پایین بیایم. می خواهیم یک تجارت را شروع کنیم ،اما آیا مشتریانی اصلا" پیدا می شود ، که کالایی را که ما آنرا تولید میکنیم را بخرند ؟ یا می گویند من می خواهم یک تجارت را آغاز کنم اما آیا من می توانم اصلا" بازاریابی برای کالاهای تولید شده بکنم یا خیر ؟ یا عباراتی چون : اگر تجارت را شروع کنم اصلا" پولی برای امرار معاش روزانه ام می ماند یا خیر ؟ ببینید اگر دقیقا" توجه کنید . مانع شروع تجارت دقیقا" محصول یا فروش یا پول نیست بلکه ترس است . مقدمه ترس بعضی مواقع خوب است و باعث می شود که شما را از صدمه خوردن از بعضی عوامل باز دارد مثلا" اینکه شما از یک سگی که در مسیرتان ایستاده بترسید یا اینکه از افتادن از آبشار نیاگارا بترسید . این نوع ترس مثبت است .اما ترس از شروع تجارت همواره مثبت نیست . چگونه می شود بر این ترس غالب شد و اقدام به شروع تجارت کنید شما باید این دو قدم را بردارید: ▪ گام اول : موفقیت را فراهم کنید . ▪ گام دوم : نگرش خود را به شکست تغییر دهید. گام اول:موفقیت را فراهم کنید اولین قدم برای اینکه چگونه موفقیت را فراهم کنید . این است که بدانید چگونه می توانید موفقیت را فراهم کنید؟ شما معمولا" و به طور وضوح می دانید چگونه شکست بخورید . مثلا" اینکه اصلا" هیچ کاری را انجام ندهید یا اینکه کارهای نا مربوط انجام دهید . اما چگونه می توان موفق شد ؟ این کاررا می توانید با پیدا کردن اینکه دقیقا" چه عواملی می تواند در موفقیت شما دخیل باشد . و یا چه عواملی می تواند موفقیت شما را رقم زند؟ مطرح می شود . اجازه بدهید این قسمت را با یک مثال عملی شروع کنیم: مثلا":فرض کنیم که ما می خواهیم یک تجارت کوچکی شروع کنیم و به کار فروش صابونهای گیاهی و لوازم بهداشتی مشغول شویم . برای موفقیت در این تجارت ما باید حایز ۳شرط زیر باشیم . ۱) افراد و مشتریان کافی که بخواهند لوازم بهداشتی تولیدی شرکت ما را بخرند . ۲) محصول تولیدی شرکت ما که دارای یک قیمت رقابتی در مقابل تولیدات شرکت های مشابه تولید ما باشد . ۳) یک روشی که بتوان این دو را به هم ربط دهد؛ یعنی مردم و محصول تولیدی ما را . بنا براین اینها یکسری نیازهای اساسی هستند . که در ابتدای شروع یک تجارت باید مورد بررسی قرار گیرد، که چگونه به این ۳ موررد برسیم . یکی دیگر از این گامها که در اینجا مهم این است که، یک طرح تجاری بنویسیم . یک طرح تجاری باعث خواهد شد . که شما به عنوان یک شخص افتتاح کننده ، اولیتها را بدانید و از دوباره کاریها و اضافه کاریها که ممکن است در حین شروع تجارت با آنها مواجه شوید جلوگیری به عمل آید . و شروع کار با یک طرح تجاری باعث شود شکافهایی که در طی مسیر شروع تجارت ایجاد شود را در ابتدا پر کنید و جزئیات کارهایی که باید برای شروع و ادامه تجارت انجام شود را بنویسید و به کار گیرید. و همچنین مسیرهای بحرانی را در شروع و ادامه راه را بدانید و تمرکز خود را در تجارت بیشتر کنید . گام دوم : نگرش خود را برای شکست تغییر دهید چرا از شکست می ترسید؟ بیشتر مردم به دو دلیل از شکست می ترسند این دو دلیل عبارتند از : ۱) شکست باعث می شود که یک فرد بد تلقی شوید یا به عنوان یک بازنده که دیگران به شما نگاه می کنند . ۲) می ترسند که تمام پول خود را از دست دهند . البته هر دوی اینها درک نادرست است . شکست ژن و شخصیت شما راعوض نمی کند ، و باعث می شود که گاها" یک دید منفی توسط بعضی افراد دیگر ایجاد شود که اگر شکست بخورید بازنده اید ؟ در صورتیکه شکست به خودی خود بد نیست . فقط زمانی که شما به خودتان اجازه شکست بدهید شکست خورده اید و الا خیر . پس هرگز به خودتان اجازه ندهید که شکست بخورید. زیرا اولین قدم در شکست را خودتان برمی دارید . شما مطمئن باشید که هرگز تمام پولتان را کلا" هدر نخواهید داد. اصلا" چقدر مهم است که شما شکست بخورید ؟ جواب این سوال به نگرش شما بر می گردد . به نظر بعضی ها اگر شکست هم بخورید؛ تجربه ای که آن از آن حاصل می شود ارزش خیلی بیشتری دارد . شکست شاید نا پسند باشد . اما ویرانگر نیست ، باعث می شود . تجارب مفیدی حاصل شود . در واقع شکست یک فرصت است . یک فرصتی که برای ما یک چیزبا ارزش را برای ما به ارمغان می آورد . اینکه شما شکست را یک فرصت تلقی کنید برمی گردد به اینکه شما، رویکرد خود را به شکست تغییر دهید و آن را فرصت بنامید . نتیجه گیری اگر شما یک تجارت را شروع کنید ، باعث می شود که تجارب ارزنده ای را دراین راه به دست آورید و بر اندوخته های قبلی خود اضافه کنید . هرگز اجازه ندهید که ترس از شروع باعث شود که شما فرصت جمع آوری اندوخته ها و تجربیات را از دست بدهید .حتی اگر به نظر بعضی ها، شما در تجارت شکست هم بخورید، این شکست باعث خواهد شد که تجارب جدیدی را بیاموزید که در شروع های بعدی برایتان بهتر و مفید خواهد بود پس هرگز این را فراموش نکنید و تا می توانید زودتر به شروع اقدام کنید. من تجربه کردم در شروع مشکلاتی هست ناملایمت هایی هست توکل به خدا باشه اراده باشه وفعل خواستن مطمئن باشید کاری نیست که نشه انجام داد 33 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ کسب کار در شرایط فعلی باید از نوع کم سرمایه و زود بازده باشه ، من یه زمانی میخواستم پرورش قارچ را بندازم ، از کسب و کارای دیگه ای که در موردش فک کردم پرورش شتر مرغ هم بوده ، اخیرا برنامه ای دیدم که کشاورزان شمالی در زمین هایی که شالی کشت کردن هم زمان ماهی و اردک هم پرورش میدن 28 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ موضوع خوبیه :(50): ولی برا این موضوع فکر نکنم با طوفان فکری به یه نتیجه واحد رسید چرا که در سازمانها معمولا طوفان فکری رو برا حل مسائلی بکار میبرن که در آخر با سنجش همه نظرها یک راه حل خوب رو بکار برد ولی با این موضوع جلسه1 ,خوب شاید دهها نفر با توجه به توانایی و علایقشان کسب و کار متنوعی رو طرح کنن ولی در آخر سر نمیشه گفت مثلا کسب و کار xبهتر است چرا که در اینجا شخصیت سازمان مجهول است تا افکار در آن جهت ابراز و نهایتا آخرسر بررسی شوند و با این شرایط ,حداقل شما میبایست پیش فرضهایی رو برا همسوسازی و جهت دهی نظرها مطرح میکردین , چنانچه مشاهده خواهید کرد در این تاپیک انواع و اقسام کسب و کارها مطرح خواهد شد و " انتخاب بهترین راه حل" که یکی از اهداف طوفان فکری است و خودتان نیز در یک تاپیک دیگر با عنوان طوفان فکری مطرح کرده بودید,حاصل نخواهد شد.بعنوان مثال اگر یک مشکلی سایت نواندیشان داره و از اعضایش جلسه طوفان فکری برگزار شود مطمئنا به یه نتیجه خوب میشه رسید.با این حال اگر من تواناییش رو داشتم یک شرکت خودروسازی در رقابت با شرکت سایپا راه مینداختم تا جماعت رو از دست خودروهای بی خاصیت آن (مثل پراید) نجات دهم. لزوما هدف رسیدن به یک نتیجه واحد نیست گاهی نیاز هست که فقط با ایده های مختلف و راه کار ها آشنا شد ، مثلا ممکنه شما ایده ای در مورد کار داشته باشی که شرایطش رو نداری و من شرایط رو داشته باشم ولی ایده به ذهنم نرسیده باشه 24 لینک به دیدگاه
padrone 1136 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ لزوما هدف رسیدن به یک نتیجه واحد نیست گاهی نیاز هست که فقط با ایده های مختلف و راه کار ها آشنا شد ، مثلا ممکنه شما ایده ای در مورد کار داشته باشی که شرایطش رو نداری و من شرایط رو داشته باشم ولی ایده به ذهنم نرسیده باشه اینم میتونه اینجا باشه,مرسی 19 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ چند سال پیش با دوستام روی پروژه بازیابی نقره از مواد دور ریز مثل فیلم های دوربین و عکس های رادیولوژی کار میکردیم.که درصد نقره خروجی 99.9% یود. پروژه جالبی بود .فقطم یه دستگاه الکترولیز احتیاج داشت که قیمتش خیلی بالا نبود. تنها مشکلی که وجود داشت این بود که دوربین های عکاسی دیجیتالی شده بودند.اینو نمیشد کاری کرد ولی رادیولوژی ها هم حاضر نبودند عکس ها رو به ما بدن.چراشم هیچ وقت نفهمیدیم. 29 لینک به دیدگاه
ghazal1991 1818 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ من دلم میخواد رستوران داشته باشم، بعد کم کم بزرگش کنم، تو کل ایران شعبه بزنم، بعد ... . شاید خیلی رویایی باشه، اما خیلی دوست دارم دیگه. غذاهاشم همه جدید باشه. برنجی هم نباشه. 25 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ اگه پول داشتم يك شركت توليد مواد شيميايي ميزدم 25 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ من عاشق کارهای جدید هستم و عاشق خلق کردن چیزی با خلاقیت خودم!! اگه میخواستم یه کسب و کار کوچیک راه بندازم، کاری رو شروع می کردم که با استفاده از خلاقیتم بتونم یه چیزی تولید کنم مثلا وسایل دکوری یا تزئینی دست ساز خودم( البته یه قدم هایی برداشتم! ) و از بین دوستام با کسایی که خلاق هستن و استعداد کار هنری رو دارن،یه تیم درست کنیم و با هم می نشستیم و هر کسی هر چی بلد بود درست می کرد و بعدش هم نمایشگاه های فصلی می زدیم...(تو فکرش هستم ) بعد می شد کم کم کار رو گسترش داد ، دامنه کار رو وسیع تر کرد و موارد دیگه ای هم بهش اضافه کرد و همچنین تعداد اعضای تیم رو زیاد می کردیم و کلی محصولات متنوع دستی می ساختیم.برای تیممون هم یه اسم انتخاب می کردیم و با مارک خودمون رو معرفی می کردیم ...این چیزیه که منو راضی می کنه. چه رویایی شد 27 لینک به دیدگاه
Ali Akbar.J 3914 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ اگر دنبال کار تولیدی باشم.من با توجه به اوضاع (داخلی و خارجی)کشور دنبال کاری میرم که بتونم تموم منابع ش رو در داخل تامین کنم. و دوست دارم یک مرکز تفریح و سرگرمی بزنم (از پیر و جوون همه بتونن اونجا دستگاه بازی مورد نظرشون رو پیدا کنن خوش باشن) 25 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ من می خوام از اواتار نفر قبلی استفاده کنم برای رسیدن به این مطلب که تنها راه رسیدن به هر انچه تو ذهنمون و عملی کردن تمام ایده هامون بعد از توکل به خدا اینه که باید دست تو دست هم بدیم فکرهامون ایده هامون دارایی هامون همه رو روهم بریزیم تا به هدفمون برسیم 20 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ من اگه موقعیت یه کسب و کار رو داشتم یه گروه جمع میکردم حدود 20 نفر بعدش کارای تدارکاتی انجام میدادیم !! مثلا عروس دامادا پخش کارت های عروسی رو به ما میسپرند واسه این کارم از ایده های جدیدی استفاده میکردم برای مثال : کارتهای عروسی با یه کالسکه ویا ماشین های قدیمی و... با افرادی که متناسب با وسیله نقلیه لباس میپوشن به دست مهمونا میرسه اینجوری مهمونها خیلی هیجان زده میشدن و حتما از این فکر و ایده خوششون میومد و مشتری ما میشدن یا برگزاری جشن تولد ها با کارهای خاص و عجیب و... بعد کم کم این گروه رو توسعه میدادم و پولدار میشدم 23 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده