رفتن به مطلب

کتـــابهای دوران کودکـــــی


- Nahal -

ارسال های توصیه شده

اینها رو خیلی خیلی خیلی دوست داشتم!!

 

o4qsker1qeiyv6s0fki4.jpg

 

 

اون قرمز و مشکی رو هنوزم که هنوزه دوست دارم بخونم! داستان دوتا کرم دندون بود که تو دندونای یکی زندگی میکردن و اون مسواک نمیزد و ...

کره اسب و رودخانه رو هم همینطور.

واقعا اموزنده بود. داستان یه کره اسبی بود که میخواست از یه رودخونه رد بشه و واسه اینکه مطمئن بشه خطری براش نداره از حیوونای مختلف میپرسه که چطوریه. حیوونا هم هرکدوم بسته به و قد و قامت و تجربه ای که شخصا داشتن نظرهای مختلفی میدادن. حیوونهای کوچیک از غرق شدن میترسوندنش و حیوونهای بزرگ تشویقش میکردن و میگفتن نه عمق دریاچه خیلی کمه! و خلاصه کلی درگیر شده بود و مونده بود حرف کیو باور کنه و ...

 

سه بچه فیل رو هم خیلی خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدوم میرن که واسه خودشون سرپناه و خونه ای بسازن که از شر گرگ در امان باشن. یکی تنبل بود و میخواست هرچه سریعتر یه جا دست و پا کنه و خیلی سختی نکشه، میره با کاه خونه میسازه و با اولین فوت گرگ خونش میریزه پایین. دومی یکم بهتر فکر کرد و با چوب ساخت ولی اونم با یه طوفان فرو ریخت. سومی اما جندین ماه تلاش کرد و با اجر یه خونه خیلی محکم و خوب ساخت. بقیه اولا مسخرش میکردن و چون زودتر به نتیجه رسیده بودن خوشحال بودن ولی بعد که خونه هاشون خراب شد اومدن خونه سومی و فقط خونه اون بود که سالم باقی موند و گرگ به هیچ طریقی نتونست واردش بشه و خرابش کنه.

 

بقیه رو هم حال ندارم تعریف کنم،:ws3: یکی دوتاشم یادم نیست :whistle:

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 53
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

وای منم برم کتابهامو بیارم عکسشونو بذارم

چندتاش با کتابهای مونا یکی هستند:w02:

البته همه کتابهای خونه متعلق بمن هست چه اونهایی که مال آبجیام هست چه داداشام چه خودم:whistle:

لینک به دیدگاه

وای مونا کلی از خاطراتمو زنده کردی :sigh:منم چند تا از کتاباتو داشتم ولی الان هیچ کدوم رو ندارم :sad0:

آخه کتابام همه میرسید به داداشم اونم خرابشون می کرد :sad0:

یه کتاب داشتم طلایی خیلی خوشگل بود لباس نوی پادشاه :hanghead:

لینک به دیدگاه
اینها رو خیلی خیلی خیلی دوست داشتم!!

 

o4qsker1qeiyv6s0fki4.jpg

 

 

اون قرمز و مشکی رو هنوزم که هنوزه دوست دارم بخونم! داستان دوتا کرم دندون بود که تو دندونای یکی زندگی میکردن و اون مسواک نمیزد و ...

کره اسب و رودخانه رو هم همینطور.

واقعا اموزنده بود. داستان یه کره اسبی بود که میخواست از یه رودخونه رد بشه و واسه اینکه مطمئن بشه خطری براش نداره از حیوونای مختلف میپرسه که چطوریه. حیوونا هم هرکدوم بسته به و قد و قامت و تجربه ای که شخصا داشتن نظرهای مختلفی میدادن. حیوونهای کوچیک از غرق شدن میترسوندنش و حیوونهای بزرگ تشویقش میکردن و میگفتن نه عمق دریاچه خیلی کمه! و خلاصه کلی درگیر شده بود و مونده بود حرف کیو باور کنه و ...

 

سه بچه فیل رو هم خیلی خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدوم میرن که واسه خودشون سرپناه و خونه ای بسازن که از شر گرگ در امان باشن. یکی تنبل بود و میخواست هرچه سریعتر یه جا دست و پا کنه و خیلی سختی نکشه، میره با کاه خونه میسازه و با اولین فوت گرگ خونش میریزه پایین. دومی یکم بهتر فکر کرد و با چوب ساخت ولی اونم با یه طوفان فرو ریخت. سومی اما جندین ماه تلاش کرد و با اجر یه خونه خیلی محکم و خوب ساخت. بقیه اولا مسخرش میکردن و چون زودتر به نتیجه رسیده بودن خوشحال بودن ولی بعد که خونه هاشون خراب شد اومدن خونه سومی و فقط خونه اون بود که سالم باقی موند و گرگ به هیچ طریقی نتونست واردش بشه و خرابش کنه.

 

بقیه رو هم حال ندارم تعریف کنم،:ws3: یکی دوتاشم یادم نیست :whistle:

 

چرا منو توی این موقعیت قرار میدین آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟TAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gifTAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

کتاب سه خرگوش بازیگوش رو کلاس اول که بودم مامانم جایزه برام گرفت سر صف بهم دادن....متاسفانه ندارمش حالا.فقط 3تا خرگوش و مادرشون و قارچها یادم بود..سالهابود که فکر میکردم اسم کتاب چیه..

لینک به دیدگاه

درود:ws37:

دوره دبستان مادرم یه کتاب در مورد دایناسورها برام خرید. اسمش خاطرم نیست خیلی خفن نبود اسمش.

اما دوران نوجوانی:

امیلی در نیومن(دو جلدی): امیلی علاقه ی زیادی به نویسندگی داشت.. آخر با تدی ازدواج کرد

پسرک روزنامه فروش: آخرش معدن طلا پیدا کرد و میلیاردر شد

دارا و ندار: تا آخر نخوندمش..

هر سه تا رو از کتابخونه امانت گرفته بودم عکس مکس ندارم:w000:

و چند تا کتاب جنایی که نویسنده شون یه بازپرس ایرانی بود و پرونده های واقعی رو در کتابهاش می آورد..

لینک به دیدگاه

تکلیف ماچیه بچه گیامون خاک بازی میکردیم و وقت نداشتیم کتاب بخونیم ،از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگولو منگول بلدیم نه بیشتر نه کمتر تازه که میگند

لینک به دیدگاه

:sad0:

 

خیلی از کتابام با عکسهایی که بچه ها گذاشتن مشترک بود:sigh:

 

دوران کودکی من ختم میشه فقط به چند تا کتاب که عاشقشون بودم

 

یکی عروسی خانم سوسکه و آقا موشه.......قصه های خوب برای بچه های خوب........کدو قل قل زن........و..............

 

کاشکی هیچوقت بزرگ نمی شدم......:sigh:

لینک به دیدگاه
درود:ws37:

دوره دبستان مادرم یه کتاب در مورد دایناسورها برام خرید. اسمش خاطرم نیست خیلی خفن نبود اسمش.

اما دوران نوجوانی:

امیلی در نیومن(دو جلدی): امیلی علاقه ی زیادی به نویسندگی داشت.. آخر با تدی ازدواج کرد

پسرک روزنامه فروش: آخرش معدن طلا پیدا کرد و میلیاردر شد

دارا و ندار: تا آخر نخوندمش..

هر سه تا رو از کتابخونه امانت گرفته بودم عکس مکس ندارم:w000:

و چند تا کتاب جنایی که نویسنده شون یه بازپرس ایرانی بود و پرونده های واقعی رو در کتابهاش می آورد..

 

منظورت آقای محقق هست؟ اگر اسمش درست یادم مونده باشه:ws38:

ماهم چندتا از کتابهاشو داریم..:w02:

فقط باید برم نگاهش کنم اسمه دقیقش یادم بیاد:whistle:

لینک به دیدگاه
منظورت آقای محقق هست؟ اگر اسمش درست یادم مونده باشه:ws38:

ماهم چندتا از کتابهاشو داریم..:w02:

فقط باید برم نگاهش کنم اسمه دقیقش یادم بیاد:whistle:

البته کتاب هاشو دادم به دوستان..

الان سرچ کردم نویسنده آقای احمد محققی هست

لینک به دیدگاه

منم کتاب زیاد دوس داشتم:icon_redface:

 

از حسنی که حمام نمیرفن خوشم میومد.

کدوی قلقلی:ws3:

شنگول و منگول

 

الان کتابها همه تصویرسازیهاشون عوض شده .همون تصویرهای قبلی قشنگ تر بود:whistle:

 

(سال گذشته)من به یاد بچگی شنگول و منگول رو خریدمبا تصویر سازی جدید

و حسنی با همون تصویر سازی اولیhapydancsmil.gif

لینک به دیدگاه
اینا خیلی خوب بودن :girl_in_dreams:

 

9r7q2yhxb2c5829qz6yl.jpg

آخی کدوی قل قل زن:hapydancsmil:

وای مونا کلی از خاطراتمو زنده کردی :sigh:منم چند تا از کتاباتو داشتم ولی الان هیچ کدوم رو ندارم :sad0:

آخه کتابام همه میرسید به داداشم اونم خرابشون می کرد :sad0:

یه کتاب داشتم طلایی خیلی خوشگل بود لباس نوی پادشاه :hanghead:

واااااااااای لباس جدید پادشاه :ws28:

لینک به دیدگاه

من کتاب زیاد داشتم این عکسها ک گذاشتین منم اکثرش رو داشتم

خیلی دوست داشتم

چون اکثر کتابهامو برام مامانم و خواهرم برام جایزه میدادن

خیلی دوست داشتم

لینک به دیدگاه

هی بابا پسر بچه دهه ی 60 که دنبال یک توپ پلاستیکی تو کوچه پس کوچه ها ولووو بود آخر شب هم با پس گردنی می اومد خونه،کتاب های مدرسه رو به زور می خوندیم:ws3:

 

ولی اینا رو یادمه،فک کنم بعضی هاشون رو هم تو انباری خانه ی پدربزرگ موجود داشته باشیم:ws37:

 

کتاب دالی که با بازی هایی می خواست سرگرم کنه بچه ها رو

:ws37:

Book (3).jpg

 

 

کتاب شعر،چه قد من با این مگس و پشه کشتم:whistle:

 

Book old (12).jpg

 

اینم که معرف حضورتون هست.

 

Book old (4).jpg

 

این یکی رو هم که حمید عاملی عزیز نوشته.:ws37:

 

Book old (15).jpg

لینک به دیدگاه

من از کتابای که داشتم اینا یادمه:

شنل قرمزی

خر در لباس شیر

سارا کرو

قرمز و مشکی

گرداب سکندر

رویش دوباره

بندانگشتی

یکیش اسمش یادم نمیاد....یه دختره بود به اسم گیلدا!

یکیشم فک کنم شاهزاده خانوم قورباغه...یا یه همچین چیزی

1001 دانستنی علمی

دنیای پیرامون ما ( یا یه همچین چیزی)

دخترک کبریت فروش

پیتر نمیدونم چی چی:ws3:...هههه ...فک کنم پیتر افسانه ای بود.

کتابای شعر مصطفی رحماندوست

ای کیو سان

دختری که از ماه امده بود

سوگ سیاوش

یه سری کتابا هم بودن...داستان های شگفت انگیز!

حسنی نگو بلا بگو

دزده و مرغ فلفلی

اینا رو یادم میاد

لینک به دیدگاه

خانم من از کتابای بچگیم فقط اینو

0ec239222379f40fe736e6217bd4c627.jpg

 

که یه مجموعه بود رو یادم میاد ! و یه سری کتابای ژول ورل!

 

دیگه هیچی یادم نمیاد! :icon_pf (34):

لینک به دیدگاه
خانم من از کتابای بچگیم فقط اینو

0ec239222379f40fe736e6217bd4c627.jpg

 

که یه مجموعه بود رو یادم میاد ! و یه سری کتابای ژول ورل!

 

دیگه هیچی یادم نمیاد! :icon_pf (34):

ژول ورن...ناخدای پانزده ساله ...کتابش بدجوری رو من تاثیر گذاشته بود طوری که از مامانم پرسیدم منم میتونم ناخدا بشم؟:ws3:

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...