- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ ســــلام قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب ها دور هم جمع بشیم. کتاب هایی که بخشی از خاطرات ما هستن. از سیندرلا و سفیدبرفی و حسن کچل و کدو قلقلی زن و ... تا کتابهای دوران نوجوانی. بیاید از خاطراتتون بگید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 48 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ ميشه عكس كتابامونم بذاريم؟ 14 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ ميشه عكس كتابامونم بذاريم؟ آره عزیزم هم عکس بزار هم درموردشون می تونی توضیح بدی 12 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ آره عزیزم هم عکس بزار هم درموردشون می تونی توضیح بدی :hapydancsmil: 7 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ کتاب قصه های من و بابام بچه که بودم یکی از کتابهای مورد علاقم کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت میکرد. تصاویر سیاه و سفیدی که بهمراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر ار دوست داشتند، با هم شوخی میکردند ، هات داگ میخوردند ، لجبازی و خراب کاری میکردند ولی همیشه در آخرین تصویر، شاد و خوشحال تو بغل هم بودند. قصه های من و بابام (Vater und sohn) نوشته کاریکاتوریست مشهور آلمانی، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام (اریش اُزِر) است که توسط مرحوم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام (خوزستانی هستند) در سه جلد با نامهای «بابای خوب من»، «شوخی ها و مهربانی ها» و «لبخند ماه» ترجمه شد و از طریق برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در ایران نشر یافت. این کتاب توسط همسر مرحوم جهانشاهی از آلمان به ایران آورده میشود و جهانشاهی نیز به هر یکی از تصاویر شرحی کوتاه می افزاید تا داستانها بهتر درک شوند، در واقع ایرج جهانشایی نویسنده اصلی داستنهای من و بابام محسوب میشود و کتاب اصلی بصورت RAW بوده و نوشته ای در بر نداشته است. اولین جلد این کتاب در سال 1361 منتشر شده است که در همان سال جایزه اول شورای کتاب کودک را به خود اختصاص داد. اگر شما هم در کودکی خاطرات خوبی را با داستنهای این پدر و پسر پشت سر گذاشته اید مطمئناً خواندن دوباره آن ها برای شما بسیار لذت بخش خواهد بود. دریافت: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام – بابای خوب من دریافت: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام – شوخی ها و مهربانی ها دریافت: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام – لبخند ماه اگر میخواهید درباره این کتاب بیشتر بدانید پیشنهاد میکنم دو مطلب زیر را نیز مطالعه کنید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام – روزنامه کیهان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام – خبرگزاری میراث فرهنگی قصه های من و بابام رو خیلی دوست داشتم . نیازی به گفتن نیست که هممون با ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی هم خاطره ها داریم . 24 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ یادش بخیر بچه بودم جایزه هام کتاب بود.. یکیشون که برای قبولی توی مقطع پنجم دبستان آبجیم برام خرید : ماجراهای ساراو سعید درجنگل حیوانات بود داستانش به کنار ولی توش چندتا نقاشی از اردک و جوجه هست خیلی طبیعیه عاشقشونم.. دراولین فرصت ازش عکس میگیرم میذارم همینجا........ 17 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ یادش بخیر بچه بودم جایزه هام کتاب بود..یکیشون که برای قبولی توی مقطع پنجم دبستان آبجیم برام خرید : ماجراهای ساراو سعید درجنگل حیوانات بود داستانش به کنار ولی توش چندتا نقاشی از اردک و جوجه هست خیلی طبیعیه عاشقشونم.. دراولین فرصت ازش عکس میگیرم میذارم همینجا........ هنوز اون کتابت رو داری؟ عالیه :hapydancsmil:حتما ازش عکس بزار 10 لینک به دیدگاه
M.P.E.B 4852 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ يادمه كتاب زياد داشتم اما حتي اسم يكيشو هم يادم نمياد اين خيلي بَده... نه؟!! 10 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ هنوز اون کتابت رو داری؟ عالیه :hapydancsmil:حتما ازش عکس بزار آره چرا نداشته باشمش ما کلا کتابهامونو سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی رو داریم که فکرکنم چاپش برمیگرده به سالهای اول انقلاب یا قبل از اون 9 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ من بچه بودم چند تا از این کتابای ماجراهای احمد رو داشتم نام: ماجرای احمد و ساعت نویسنده: فرشته طائرپور تصویرگر: مهرنوش معصومیان ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گروه سنی: الف ، ب وب سایت ناشر: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام داستانی که اولین چاپش مربوط به سال 1365 بوده است، شاید برای پدر و مادرهای امروز خاطرهای از کودکیشان باشد. داستان احمد که پدر به او قول داده به کوه ببردش. شب قبل از قرار، احمد انقدر به ساعت نگاه میکند و از کُندی حرکت عقربهها ناراحت میشود که عقربهها را دستکاری میکند تا زودتر ساعت 6 صبح شود. اما وقتی همه خانواده در حال صبحانه خوردن هستند رادیو ساعت را اعلام میکند و احمد رسوا میشود. در این داستان انتظار احمد به خوبی به تصویر کشیده شده است. مادربزرگی که با خانواده احمد زندگی میکند نقش مثبتی در داستان دارد. پدر و مادر هماهنگ عمل میکنند و پدر حتی بعد از فهمیدن کار اشتباه احمد رفتار معقولی دارد و وقتی برای تنبیه احمد قرار کوه رفتن بههم میخورد، خودش هم به کوه که برنامه هر هفتهاش بوده نمیرود. 22 لینک به دیدگاه
Arpak 8511 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ من بچه بودم چند تا از این کتابای ماجراهای احمد رو داشتم یعنی الان دیگه بشه نیستی؟ پ.ن:شرمنده جهتِ اسپم اینو نیگفتم دلم خداییش بدجوری میموند 10 لینک به دیدگاه
pme 3474 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ چه تاپیکی با احساسی منو یاد خاطره های به یاد موندنیم انداخت فکر کنم اولین کتاب جالبی که خوندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود ...تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و ... فعلا همینا یادم میاد راستی میشه هر کتابی که عنوان میکنیم لینک دانلودش قرار بدیم ...دلم براشون تنگ شده آها کدو قلقله زنم اولین کتابی بود که هدیه گرفتم 13 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ از کتابام چیز زیادی یادم نیست فقط حسنی نگو بلا بگو رو یادمه شاید بچه ها اسم که ببرن یادم بیاد ولی بیشتر نوار قصه گوش میدادم از نوارایی که یادمه پینوکیو تیز چنگال ماهیچه دوست موش خرما مملی و گاو شیرده که عاشق این قصه بودم هنوز صدای مملی رو یادمه یه خونه ایم بود که طی داستان مملی واردش میشد که انگار متروکه بود صدای باز شدن اون دره خیلی ترسناک بود اونم هنوز یادمه یه قصه دیگه هم بود به اسم آهوی گردن دراز که هروقت گوشش میدادم آخرش گریه میکردم خیلی حیوونکی بود اهوئه یکی هم علی مردان خان بود فک کنم خیلی گوشش داده باشن اگه این قصه ها رو پیدا کنم حتما میخرمشون از کتابای دوره نوجوونیم جین ایر، بابا لنگ دراز که بیشتر از 50 بار خونده بودمش رمانای ننگین فهیمه رحیمی الیور توییست سفرهای گالیور تن تن و میلو قصه های من و بابام رو خیلی دوست داشتم . نیازی به گفتن نیست که هممون با ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی هم خاطره ها داریم . وای مرسییییییییییییییییی ....منم عاشق این مجموعه بودم تمام پاساژ صفوی رو زیر و رو کردم که نسخه اصلیش و برام گیر بیارن هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتینش واسه دان لود 17 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ من عاشق حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو بودم اسم کتابش چی بود؟ عجب بچه ای بود این حسنی نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی هیشکی باهاش بازی نمی کرد 14 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ مجموعه تنبل خان تنبل خان به سفر می رود ....... ماهی طلایی یه کتاب قدیمی بود فکرکنم اسمش : خروس سخنگوبود ........ دوره نوجونی : خاطرات پرفسور برانشتام... با اون اختراعاتش خیلی بامزه بودو هست لک لک ها بربام شهر طلا و سرب : خیلی نکته داشت توش..حیف که جلوسومش ناقص بود 12 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ الهی من اکثر کتابهای بچگیمو دارم هنوز یه سریشونو هنوزم که هنوزه دوست دارم. زیادن ولی اونهایی که بیشتر دوست داشتم رو عکس گرفتم الان میذارم 11 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ اینقد این دوتا احمدها رو دوست داشتم که نگو :دی 14 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ اینا خیلی خوب بودن :girl_in_dreams: 16 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۱ عاشق این فیل کوچولو دماغت کو، بودم. شش شاگرد تازه و گربه هاو خروسها هم همینطور. خروسها گربه هارو میترسوندن از تاجشون و میگفتن اتش سوزانه و با همین ازشون بردگی میکشیدن و سروری میکردن. 16 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده