Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ Love begets love محبت، محبت می آورد I hope this weather keeps up for the weekend امیدوارم هوا تا آخر هفته همینطوری باشد A:Do we need money for trip? B:Is the Pope a Catholic? .......................................... آ:واسه سفر پول نیاز داریم؟ ب:پ ن پ Why did you bring up this subject? چرا این موضوع رو پیش کشیدی؟ Welcome to my humble abode! به کلبه ی درویشی من خوش آمدید I know the ins and outs of it فوت و فنش رو بلدم 12 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ Do dishes شستن و خشک کردن ظروف have company مهمان داشتن، مهمانی دادن cost a small fortune هزینه زیاد داشتن you bet حتما (تاکید) every other day یک روز درمیان go on a diet رژیم گرفتن stay on a diet رژیم نگهداشتن 10 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ help yourself بفرمایید میل کنید I can't help eating نمیتونم نخورم make yourself at home غریبی نکنید، منزل خودتان است give someone a ring به کسی تلفن کردن look alike : شبیه بودن look like : شبیه بودن به get word to خبر دادن 11 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۱ city slicker street smarts بچه شهری bumpkin hick rustic بچه دهاتی 12 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ take charge کنترل امور را به دست گرفتن do a great deal زحمت بسیار کشیدن out of order خراب dry cleaner خشکشویی all of a sudden=all at once ناگهان، بلافاصله ، به یکباره on what condition? به چه شرطی؟ it's about time (that وقتش رسیده که ، داره دیر میشه 12 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ you look fishy مشکوک میزنی kill 2 birds with one stone با یه تیر دو نشون زدن get out my face از جلو چشام دور شو.(گمشو) use your head مختو به کار بنداز 12 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ say no more بس کن، دیگه چیزی نگو make a face ادا در آوردن get carry away جو گیر شدن 12 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۱ To put ones foot in گفتن یا انجام دادن کار اشتباه معمولا برای گفتن اشتباه بعد از in, کلمه mouth و برای کار اشتباه کلمه it به کار میره he realy put his foot in his mouth when he called his supervisor by the wrong name to throw the book at ادب کردن، تنبیه کردن, مجازات کردن to keep ones finger crossed امید به شانس و آینده خوب و این که اتفاق بدی نیفتد lets keep our fingers crossed we got passing grades on the exam to learn the ropes آشنا بودن با روند جریان یا کار 11 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۱ علف باید به دهن بزی شیرین بیاد: beauty is in the eye of the beholder هر چه بادا باد: come what may انچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند: do as you would be done by دوری و دوستی familiarity brings contempt اشی برات بپزم که روش یه وجب روغن باشه: cook slo's goose بنگر که چه می گوید ننگر که که می گوید: do as i say not as i do از کاه کوه ساختن make a mountain out of mole hill انسان جایزالخطاست to erro is hhuman با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شه: wishes don't wash dishes کم گوی و گزیده گوی چون در brevity is the sole of wit سلام گرگ بی طمع نیست fear the greeks bearing gifts 8 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۱ you make me sick حالمو به هم میزنی dig in بزن تو رگ alas for you وای به حالت 7 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۱ penny dropped دوزاریت افتاد؟ so there you are: خوب گیرت آوردما. have a finger every pine: خودتو نخود هر آش نکن! could i have a word with you? میتونم چند لحظه وقتتو بگیرم؟ 9 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۱ دوستان پیشنهاد می کنم، ی نفر این موارد تو این پست ها رو در قالب ی فایل پی دی اف یا ورد دربیاره، و پستها پاک بشه ک، برای خواننده راحت تر باشه. اگر می تونستم، قطعا خودم این کار رو می کردم. منتهی بگذریم. امیدوارم یکی این کار رو انجام بده، چون کار مفیدی میشه برای کسایی ک با نت کم سرعت میان، ورق زدن تاپیک ها کار سختی هست. :icon_gol: پاینده باشید. 5 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۱ good fortune be with you با آرزوی خوشبختی برای شما hold your tongue! جلوی زبونت رو بگیر (ساکت شو!) make up your mind تصمیمت رو بگیر you are pulling my leg داری سر به سرم می ذاری you are nuts! زده به سرت! 4 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ نظرات و عقاید تا آنجایی که من میدانم As far as I’m concerned دور چیزی را خط کشیدن Draw the line at از لحاظ In view of چشمم آب نمی خورد Take a dim view of مطمئن شدن Make certain تجدید نظر کردن Think twice about فراموش کردن یا به خاطر داشتن حفظ کردن By heart به یاد آوردن Come to mind فراموش کار Absent mind قاطی کردن Get mixed up فراموش کردن Lose sight of به یاد آوردن Bear in mind اصطلاحات درباره شخصیت ها آدم خیلی مهم یا کله گنده Big shot آدم سنگدل Hard-headed آدم کله خراب Hare-brained آدم سرحال Live wire آدم کوته فکر Narrow-minded آدم روشنفکر Open-minded آدم کله شق pig-headed آدم وراج Windbag آدم چاپلوس yes man 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ strike while the iron is hot تا فرصت هست کار رو انجام بده، تا تنور داغه نون رو بچسبون The boss is in a good mood today. Go and talk to him about your salary increase now. You've got to strike while iron is hot رئیس امروز حالش خوبه الان برو و راجع به اضافه حقوقت باهاش حرف بزن. باید تا تنور داغه نون رو بچسبونی------------------------------------------------------------------------------------------------------------- pull strings از نفوذ دیگری برای رسیدن به اهداف استفاده کردن، پارتی بازی کردن Pat was officially interviewed for the job, but he also had his uncle pulling stringsbehind the scenes پت رسما برای این شغل مصاحبه کرده بود ، البته در پشت صحنه پارتی عمویش رو هم داشت ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- go over someone's head کله کسی را خوردن I hope my lecture didn't go over the students' heads امیدوارم سخنرانیم کله دانشجوها رو نخورده باشه ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- Come off it دست بردار، چرند نگو Come off it, Bill! I don't believe you چرند نگو بیل، من باور نمیکنم ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- pull the wool over someone's eyes شیره سر کسی مالیدن، کلاه سر کسی گذاشتن Don't let him pull the wool over your eyes with his excuses نگذار با یک عذرخواهی سرت شیره بماله -------------------------------------------------------------------------------------------------------------- hit below the belt نامردی کردن، نارو زدن، ناجوانمردانه عمل کردن I'll never do any business with Peter again. He really hits below the belt من دیگه هرگز با پیتر معامله نمیکنم. او واقعا نامردی میکنه ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- sleep on something راجع به چیزی خوب فکر کردن I don't know whether I agree to do it. Let me sleep on it الان نمی تونم بگم با این کار موافقم یا نه. اجازه بده راجع بهش خوب فکر کنم -------------------------------------------------------------------------------------------------------------- get carried away احساساتی شدن، ذوق زده شدن، اختیار از دست دادن Calm down, Al. Don't get carried away. We have to sit down and talk sense آروم باش ال. احساساتی نشو. بیا بیشینیم و منطقی راجع بهش حرف بزنیم -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- cost an arm and a leg کلی آب خوردن، زیاد هزینه برداشتن It cost an arm and a leg, so I didn't buy it بخاطر اینکه کلی برام آب می خورد نخریدمش 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ Let me just break it to you اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم Let’s break the ice اجازه بدهيد رو در بايستي را كنار بگذاريم Let’s get straight to the point اجازه بدهيد مستقيم برويم سر اصل مطلب Let me call a spade a spade اجازه بدهيد كه ساده و بيپرده صحبت كنم Let’s get to the point straight away اجازه بدهيد مستقيم برويم سر اصل مطلب Let me tell it direct and forward اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم Let me tell it straight up اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم Let me tell it straight forward اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم Let me get straight to it اجازه بدهيد بدون مقدمه بروم سر اصل مطلب 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ He is quick to answer او جواب را آماده دارد He is really present-minded او واقعا حضور ذهن خوبي دارد He is very quick witted او خيلي بامزه و حاضرجواب است That was a clear-cut answer آن يك جواب شسته رفته بود I mean business دارم خيلي جدي ميگم Now for real truth الان جدي جدي . He put it right on him نه گذاشت و نه برداشت خيلي رك بهش گفت Get serious whit me با من جدي باش I asked you a very somber question من از تو يك سوال خيلي جدي پرسيدم That’s beyond a joke شوخي نميكنم 1 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۹۱ سلام از امشب سعی میشه روزانه چندین اصطلاح رایج زبان انگلیسی رو تقدیمتون کنیم .امیدوارم دوستان هم همکاری کنند 14 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۹۱ let alone چه برسه به این که i cant rent this house let alone buying it 11 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۲ “من یکی رسیدم ته خط . موندم که چیکار کنم” I’m at my wits end. I’m at a loss what to do. 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده