هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ مهند آخر فیلم سر قبر سمر داشت پیام های اخلاقی فیلم رو میداد 5 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ من قسمتای اولشو دیده بودم , بعد دوستم داشت همشو منتها به زبان اصلی جاتون خالی یه بار نشستیم دیدمش , قسمتی بود که واسه مهند تولد گرفته بودن , وااااااااای چه صداهای وحشتناکی داشتن :icon_pf (34): مخصوصا صدای مهند :icon_pf (34): یعنی صد رحمت به صدای دوبلورش اسماشون خیلی خوردنی بود اسم ثمر بیتر بود , اسم مهندم بهلول !!!! وای خدا چقد خندیدیم !!! وقتی همدیگه رو صدا می کردن دوس داشتی بالا بیاری دختره هم هی با اون لهجه ش می گفت : بیهلول ... بیهلول . ولی خب , پسره خیلی بی لیاقت بود , بین زن عمو و دختر عموش دومیو انتخاب کرد که به پول عموئه هم برسه :icon_pf (34): دختره هم باید خودکشی می کرد دیگه , راهی نداشت که آره جم فیلمو از روی نسخه عربیش دوبله کرده واسه همین اسما عوض شده در اصل بیهلول و بیهتر هستن! 2 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ لااقل بگین سر قبر سمر چی گفت؟؟؟؟؟ 1 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ مهند آخر فیلم سر قبر سمر داشت پیام های اخلاقی فیلم رو میداد آررررررررره دقیقا اون تیکه ش منو یاد زیر آسمان شهر 3 انداخت! خب باید بالاخره یه جوری تمومش میکردن که بگن خیانت خیلی کار بدیه وای وای ! لااقل بگین سر قبر سمر چی گفت؟؟؟؟؟ هیچی همش پیامای اخلاقی بود به قول هادی من واسه تو گریه نمیکنمو واسه عدنانو نهال گریه میکنم ...بوی گند خیانتمون دنیارو برداشت و این حرفا ! 4 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ چقد مهند با موی بلند خوشگل نبود! با موی کوتاه اینهمه جیگر باشی بعد با موی بلند متضاد جیگر باشی! فلج شدن فیروزه عین فیلمای ایرانی و آدم بده که آخر فلج میشه! عجب آخر خزی بود! من اون تیکه که تانگو رقصیدنو میخواممممم خیلی جفتشون لامصصصصصبببب شده بودن اونجا!!!! 4 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ این همون سریاله که نوشی میگفت؟همون که تو یه تیمارستان بوده؟ 1 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ این همون سریاله که نوشی میگفت؟همون که تو یه تیمارستان بوده؟ نه بابا تیمارستان نداشت اصن 2 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ نه بابا تیمارستان نداشت اصن چرا دیگه.مگه همون نیست که یه مشت دیوونن؟تو قسمت اخر یکی خودشو میکشه یکی دیوونه میشه یکی میزنه به بیابون.کلا همه اتفاقا قسمت اخر میافته. 1 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ به نظر من سمر حقش بود بمیره زنه بی جنبه بی نزاکت ول کن نبود این زنها خونه خراب کن هستند....... عقده ای بیچاره ............. ولی خودمونیما چه زود سرپا شدند نهال اینها عدنان خیلی ملنگ بود حرص دربیار 4 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ چرا دیگه.مگه همون نیست که یه مشت دیوونن؟تو قسمت اخر یکی خودشو میکشه یکی دیوونه میشه یکی میزنه به بیابون.کلا همه اتفاقا قسمت اخر میافته.نه! این چه سریال مزخرفیه؟ 3 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ نه! این چه سریال مزخرفیه؟ اره.160 قسمته اما همه اتفاقا تو قسمت اخره.البته من اینجوری شنیدم.نمیدونم. 5 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ بنظرم مهند باید میمیرد اون بود که همه رو بازیچه میکرد و میرفت...... از لجاجت ثمر خوشم اومد حداقل ثابت کرد نمیتونی هر وقت خواست بگی دوستت دارم و هر وقت خواستی بری.... پسره ی بی شرف هوس باز ....... از نهال حالم بهم میخورد خیلی بچه بود ...... همه چیزو بخاطر علاقش زیر پا میشد ماد مازالو و ..... قسمت اخر میتونست با دیالوگای بهتری تموم شه دیالوگای مهند سر قبر ثمر قوق العاده چرت بود اما تنها چیزی که همیشه رو اعصابم بود قیافه ماد مازال بود با اون مدل موش فیروزه خیلی باحال کج شده بود 4 لینک به دیدگاه
morvaridtalaee 2591 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ ديالگوگ هاي شخصيت ها رو زير سوال نبرين اصل ثمره ...دلم براش سوخت واقعا دلم براش سوخت حقش اين نبود ... آخرين راه رو انتخاب كرد 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ عه چه اسما عوض شدن اینجا:دی من تو ترکیه دیدم اسم دختره بیهتره پسر هم بهلول، سمر مهند چیه؟:دی فردای اون روزی که اینو داد دانشگاه کلا عزاداری بود یه 2 سال پیش می شه! من خیلی این فیلمو ندیدیم فقط قسمت آخرشو کامل دیدم بر اساس یه رمان ساخته شده بود، خیلی ناراحت کننده بود خوب شد خودکشی کرد ولی اول باید بهلولو می کشت بعد! کلا این پسر رو اعصابم بود بیچاره نیهال دلم خیلی براش سوخت برا عدنان هم همینطور....کلا فیلم رو اعصابی بود :icon_razz: 4 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ نه اتفاقا شادي به نظرم قسمت آخرش خوب تموم شد من از 2 چيز حرصم در اومد يكي اونكه به قوله تو بعد از خودكشي سمر تقابل مهند و عدنانو نشون ندادن و دومي آخرش كه نشون داد لميس رفت جلو پيش عدنان نشستو لبخند زد من عدنانو خيلي دوس داشتم خيلي فوق العاده بود آيلاويو عدنان 2 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ به نظر من خيلي سريال فوق العاده اي بود عاشقه لوكس بودنه سريال بودم از تفريحا و رفتارهاشون بگير تا آرايشه بازيگرا همه چيزشون لوكس بود به نظر من بشه يه همچين سريال 140 قسمتي بسازي كه بيننده هاش هر روز بيشتر بشه خيلي كاره بزرگيه. راجبه شخصيتهاي فيلم خوشم اومد كه همشون باور پذير بودن و هيچ چيزي اقراق نشده بود مهند كه يه پسر خوش گذرون، مهربون،دوست داشتني و وجداني كه اونو به خاطره كاراش آزار ميداد. سمر دختري كه هيچ وقت دلش نمي خواست مثه مادرش بشه و از اون متنفره،زيبا، هم عدنانو دوست داشت هم مهند كه آخراي فيلم از خودش متنفر شده بود و دلش ميخواست همه چيزو بزاره و با پسره بره جاييكه هيشكي نباشه. فيروزه يه زنه خيانتكاره خبيث، زيبا، به نظره من فيروزه تنها شخصيته فيلم بود كه قابله ترحم نبود و همه اونو سزاوار مجازات ميديدن. عدنان يه مرد فوق العاده كه پايبند اصول اخلاقي بود،شريف، يه مرد واقعي كه اصلا حقش اين نبود، نهال يه دختر حساس، احساساتي، زيبا، ساده، پاك و سزاوار عشق!! ولي سمر واقعا آويزون بوداااااااااااااا هيچ رقمه ول كنه معامله نبود 5 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ الحق سریال مزخرفی بود، اینجا چه زود تموم شد، هر روز چند قسمت میداد؟ تو ترکیه این و یه سریال دیگه شون که 500-600 قسمت بود مدت ها نمیزاشتن من برنامه محبوبم رو ببینم از اون یارو بهلوله هم متنفرم، مرد سال اروپا فکر کنم در اومد کجای این یارو خوشگله آخه اَه اَه، این سریالای لوس ترکیه باعث شد من تی وی دیدن رو ببیوسم بزارم کنار آچون و سورویویر یادتون بخیر لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ این سریالای خاله زنکی چیه نیگا میکنین؟؟ یه قسمتشو دیدم تحمل نکردم تا اخر ببینمش 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۰ با اینکه میدونستم قسمت آخر سمر خودکشی میکنه ولی واقعا حالم گرفته شد الان :4564: به نظر من آخرش خیلی قشنگتر میتونست تموم شه ! :icon_razz: اون فلش بک های طولانی واقعا رو اعصاب بود صحنه ی خودکشی سمر هم میتونست بیشتر بهش پرداخته شه مخصوصا بعدش که مُهَندو عدنان چه واکنشی نشون میدن...دیالوگای مهند سر قبر سمر هم اصلا جالب نبود ، در کل اگه آخرش سمر و مهندو با هم میکشتن خیلی قشنگتر میشد حالم از لمیس خانوم بهم میخوره ! :icon_razz: بنظر من خوب تموم شد؛ ولي جاي پرداخت بهتر و بيشترو داشت.. مثلا همون واكنش عدنان و مهنّد بجاي اينكه يهو بپره به مراسم تشييع! اون فلش بكها آره خيلي خسته كننده بود.. ولي گذاشته بودنش كه تو از اين حال و هوا ««واقعا حالم گرفته شد الان :4564:»» دربياي تو كانال D تركيه كه پخش ميشد، هر قسمت تقريبا يه ساعت و نيم بود و اگه اشتبا نكنم يه روز در هفته پخش ميشد، شايد انقد به چشم نميومد، ولي اينجا رسما نصف اين قسمت فلش بك بود... كلا تركيش واسه من قشنگتر بود، چونكه صدا و حس خود بازيگر بهتر از دوبله بود.. با اينكه خيلي از قسمتاشو نميفهميدم چي ميگن؛ و قسمت آخرشم چون نميدونستيم چي ميشه، هيجانش بيشتر بود اسماشون رو چرا تغيير داده بودن؟! :icon_razz: عربي شده بود اسما اكثرا!! :icon_razz: شايسته>شهيره! اليف>بشرا! بيهتر>سمر! نسرين>(خدمتكار چاقه كه با رضا ازدواج كرد، اسمش چي بود؟!!) فردوس>فيروزه! بولنت>مراد!..... سمر و مهندو با هم ميكشتن؟! سمر مهندُ ميكشت؟ يا خودش خودشو ميكشت؟ با شخصيتي كه مهنّد داشت و هميشه تو ترديد بسر ميبرد (من كامل نديدم، ولي هرموقع ميديدم، اينطوري بود)، اگه خودكشي ميكرد، من شخصا تعجب ميكردم و باورپذير نبود برام ولي اگه سمر ميكشتش.. شايد بد نميشد ولي سمر مهندو دوست داشت، با تمام شرايطي كه وجود داشت، بازم دست از سر مهند ورنميداشت و حاضر نبود ازش بگذره.. با وجود اين حتي بنظرم نميتونست اسلحه رو به سمتش بگيره ... همين پايان به نظر من بهتر و دراماتيك تر بود، ولي ترجيحا با جزييات بيشتر [البته وفاداري به رماني كه از روش ساخته شده هم وجود داشته بالاخره..] موسيقي فيلم خيلييييي قشنگ بود من خیلی وقت پیش اینو از ام بی سی دیدم...البته نمی فهمیدم چی میگن...:5c6ipag2mnshmsf5ju3اسمش اصلن عشق ممنوع نیست... ..ریش مهند خیلی زشت بود...نمیتونست ریش بذاره... انگار همه مشکلات سمر بود...که وقتی مرد دیگه فیلم تمام شد و معلوم نشد هر کس چه بلایی سرش اومد درست... اسم اصليش Aşk-ı Memnu بود؛ همين عشق ممنوع ميشه.. این همون سریاله که نوشی میگفت؟همون که تو یه تیمارستان بوده؟ من كي گفتم؟! تصورات خودت بود 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده