Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 دی، ۱۳۹۱ امروز و فردا روز سختی در پیش دارم ، چشم به راه امشبم و فردا شب تا این دو روز سخت بگذره 9 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 دی، ۱۳۹۱ دلم گرفته است دلم عجیب گرفته است به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب می کشم چراغ های رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گل ها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنیست آخ که چقد حالم بدههه 5 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۹۱ امشب میخوام تاریک ترین لحظه شب رو که ببینم ....باید تا نزدیکترین لخظه به سپیدی صبح و طلوع خورشید بیدار بمونم..... اما ....هنوز تا تاریک ترین لخظه فاصله زیادی مونده.....شاید بهتر باشه بخوابم و تاریک ترین لحظه رو نبینم.....شاید جسارت دیدنش رو ندام یا شاید...... سنگینی پلک رو روی چشمهام احساس میکنم.... شب به خیر.... 5 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۹۱ امشب می خوام تا دیر وقت بیدار بمونم آیین بخونم که خیلی سخته! با وجود اینکه اصلا حوصله ندارم ولی مجبورم! 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۹۱ امشب دلم گرفته خیلی خیلی زیاد تنگ شده غصه دار شده خسته شده بازم تو پروفم دارم با اهنگم اشک میریزم شاید این غم سبکتر شه 4 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۹۱ امشب شب خوبی بود...روز خوبیم داشتم...راضیم خیلییییییییییی 4 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ امشب همه دوستان بیرونن و من باید خونه بمونم و کارکنم.....تحویل موقت دارم مثلا!! مثلا شب جمعست... 3 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ امروزم درس نخوندم:icon_razz: 1 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ 72 ساعت هم گذشت اما امشب هم نت درست نشد.....48 ساعت دیگه هم باید صبر کنم ..... 2 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ دیشب اغفال شدم تا نزدیک صبح نت بودم صبح با خودزنی خودم رو از تخت انداختم پایین رفتم بیرون یه هوایی بخورم چشمم باز بشه زمین یخ زده بود چنان عین توپ قل خوردم روی زمین که حس کردم خرد شدم بیچاره پدر بزرگم چقدر هول کرد اما پام ترک برداشت :cryingf: حالا شدم طلای لنگ :5c6ipag2mnshmsf5ju3 این وسط با این همه دردسر همین یکی کم بود :icon_pf (34): امشب دارم دیوونه می شم این قدر کلافه شدم از یکجا نشستن و خوابیدن که دوست دارم خودزنی کنم 4 لینک به دیدگاه
چکامه. 665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ امشب یه شبیه مثل شبای گذشته . شایدم بدتر . خیلی حالم گرفتس . دارم تو خیالم با یه بنده خدایی می جنگم . چون تو واقعیت جرئت جنگیدن باهاشو ندارم . 9 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ امشب کلی پیشرفت کردم...آخر ترمی چقدر سرم شلوغه هااااااااااا...همه استادا تحویل پروژه می خوان.....پس کی این ترم تموم میشه 5 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ وای .... امشب چه شب مزخـــــــــــــــــرفیه زمان لعنتی اصلا نمی گذره نه حوصله دارم نه کتاب دارم تازه پام داره تیر می کشه و درد می کنه اینجا هم که هیچ خبری نیست :icon_razz: فقط کاش زودتر سپیده بزنه 6 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ من امشب دست ها را برده ام بالا... و از عمق وجود خود خدايم را صدا كردم! نمي دانم چه مي خواهي ولي... امشب براي "تو" براي رفع غم هايت براي قلب زيبايت "براي آرزوهايت" به درگاهش دعا كردم! و مي دانم خدا از آرزوهايت خبر دارد يقين دارم دعاهايم اثر دارد! 6 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ امشب به مناسبت دهمین ماهگرد ازدواجم جشن گرفتم همسرم غافلگیر بشه 7 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۱ امشب حالم اصلاً خوب نیست. بچه ها برام انرژی مثبت، دعا و هرچی که بلدین بفرستین. خدایا! چند روزه همش فکر خودکشی میاد تو سرم! به خیر بگذره 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده