M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ ظهر اومدم پست بدم هی خوندم هی خوندم اینقد اسپم شده بود خسته شدم پشیمون شدم! ولی خوبه دوباره راه افتاده :دی تا اندک تصوراتمو مینویسم شما لطفن منم بگین 9 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ ظهر اومدم پست بدم هی خوندم هی خوندم اینقد اسپم شده بود خسته شدم پشیمون شدم! ولی خوبه دوباره راه افتاده :دی تا اندک تصوراتمو مینویسم شما لطفن منم بگین شما که کلا دافعا=ه داشتی واسه من میترسیدم تو فروم طرفت بیام و باهات حرف بزنم:icon_pf (34):فکر می کردم خیلی جدی باشی و اخمو قد بلند و صورت کشیده تصورت می کردم اما تیپ اسپرت ولی وقتی دیدمت ترسم ریخت:5c6ipag2mnshmsf5ju3:icon_gol: 5 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ From_hell:فکر میکنم خیلی دپرس و ناراحت باشهبا توجه به آواتور قبلیشلاغر و قد بلند و یکم هم بی عصاب وسبزه 3 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ چه جالبه اینجامن یه سری رو دیدم و یه سریا هم من و دیدن اما خیلی ها رو نه من دیدم نه اونا من و ....کسایی که دیدم اصـــــــــــــــــــــــــلا شبیه به تصورم نبودن کسایی که من و دیدن خوشحال میشم که بگن قبلا فکر میکردن چطوریم من گفتم...ولی در انبوه پستها گم شده...فکر میکردم شبیه دختر عموت باشی...ولی نبودی... 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ چه تاپیک پرسرعتی!! خب من عکس یه سریا رو دیدم و چن تا شاخ گنده درآوردم یه سریا رو هم ندیدم و هم چنان براساس همون ذهنیت خودم و بیشتر نوع صحبت هاشون تصور میکنم و همین طور آواتار (جالبه دیدم بعضیا راجع این که مو لخته و اینا گفته بودن! من تا این جد واردجزییات نمیشم تو تصوراتم!! بیشتر یه مدل تصوراتی دارم که شاید خیلی هاشم حسیه نتونم بنویسم :دی) حالا هرکی خواست بگه ازم بگه، هر کی هم خواست بگم ازش بگه :دی روند تاپیک پرسرعت تر باد !! 8 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ صفحه 14 رو خوندی ای ملت همیشه در صحنه؟ دمت گرم صحنه 1 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ چه تاپیک پرسرعتی!!خب من عکس یه سریا رو دیدم و چن تا شاخ گنده درآوردم یه سریا رو هم ندیدم و هم چنان براساس همون ذهنیت خودم و بیشتر نوع صحبت هاشون تصور میکنم و همین طور آواتار (جالبه دیدم بعضیا راجع این که مو لخته و اینا گفته بودن! من تا این جد واردجزییات نمیشم تو تصوراتم!! بیشتر یه مدل تصوراتی دارم که شاید خیلی هاشم حسیه نتونم بنویسم :دی) حالا هرکی خواست بگه ازم بگه، هر کی هم خواست بگم ازش بگه :دی روند تاپیک پرسرعت تر باد !! ازم بوگو 1 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ From_hell:فکر میکنم خیلی دپرس و ناراحت باشهبا توجه به آواتور قبلیشلاغر و قد بلند و یکم هم بی عصابوسبزه نه بابا ..دپرس نیستم...:5c6ipag2mnshmsf5ju3 اون آوتار بی نهایت شباهت داشت به خودم...طوری که دوستهای صمیمیم دیده بودن دعوا کردن چرا عکس خودتو گذاشتی آواتارت...:icon_pf (34): اون قد بلند تصوراتت بده به من خیلی نیاز دارم... بی اعصاب...:persiana__hahaha:چرا آخه؟:persiana__hahaha: اون موقع که داشتن قد و اعصاب میدادن من تو صف خوابیدن و بیخیالی بودم... :persiana__hahaha: شما هم قد کوتاه...شوخ...نسبتن پر...تیپ اسپرت...گاهی هم با لباس ورزش...خیلی هم مهربون .... 3 لینک به دیدگاه
hodaa 5488 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ من گفتم...ولی در انبوه پستها گم شده...فکر میکردم شبیه دختر عموت باشی...ولی نبودی... آره اصلا شباهت نداریم اما تو که نمیدونستی من کیم که!! من راجع به تو فکر میکردم که کم سنی و شیطون راجع به ظاهرت خیلی تصوری نداشتم اما با دیدن یه سری ها شکه شدم....محمد مهدی(ددی عابدی)-وافن-آرش-حمید(هوتن)-شقایق-حمید صفا-سجاد(اسپو)-امین نپو اینها کلهم با تصورم متفاوت بودن 2 لینک به دیدگاه
MechJJ 11368 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ چه تاپیک پرسرعتی!!خب من عکس یه سریا رو دیدم و چن تا شاخ گنده درآوردم یه سریا رو هم ندیدم و هم چنان براساس همون ذهنیت خودم و بیشتر نوع صحبت هاشون تصور میکنم و همین طور آواتار (جالبه دیدم بعضیا راجع این که مو لخته و اینا گفته بودن! من تا این جد واردجزییات نمیشم تو تصوراتم!! بیشتر یه مدل تصوراتی دارم که شاید خیلی هاشم حسیه نتونم بنویسم :دی) حالا هرکی خواست بگه ازم بگه، هر کی هم خواست بگم ازش بگه :دی روند تاپیک پرسرعت تر باد !! من شما رو یه خانوم خیلی باکلاس و آپ تو دیت تصور میکنم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 درباره شکل و قیافتون تصوری ایجاد نشده هنوز:دی یالا تصور رد کن بیاد 3 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ شیما:دختری شیطون و نمکی ولی به موقعش خیلی جدی میشه در حد ترسناک شدنتیپش همیشه اسپرته و خیلی شوخ و خوش خنده ترسناکو خوش خنده کاملا درسته بقیم اای تصورم از شمام همیشه مثه دکترا بود از این دکترای جا افتاده و گردالی و ی نمه کچل ک خوش برخورد و مهربونن همش میگن چیزی نیست خوب میشه 5 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ ازم بوگو مونا رو ندیدم....زمان مدیریتش تو باشگاه هم با این که اون جا بودم ولی نمیشناختم اصلا ! با این روشی که بچه ها گفتن بگم ؟ قد و لختی مو و این حرفا؟ :دی یه دختری باقد حدود 168 نسبتا لاغر چهره جدی و متفکرانه و جذاب.......از اون آدمایی که اولش احساس می کنی سخته باهاشون ارتباط بگیری و لی دنبال راهی می گردی که سریع این ارتباط رو بگیری و بهشون نزدیک شی کلا شبیه همین آواتار فعلیت تصورت می کنم خیلی زیاد و بیشتر احساس می کنم افکارت رو میشناسم تا چهره در مورد بگو تصورت رو...همچنین بقیه ..خوشحال میشیم... فروغ رو هم ندیدم (غیب گفتم!!) قدی و اینا حدود 165...لاغر نه.........نسبتا تو پر (از روی عکسی که یه مدت آواتارت بود یه دختربچه لبه میز نشسته بود، میگم......فکر می کردم خودتی............باحال می شه نبوده باشی ها !!!!! ) شوخ و بگو و بخند روابط اجتماعی بالا .............با هرکسی خوب ارتباط می تونی بگیری دقیق و نکته سنج........حرکات اطرافیانت رو قشنگ زیر نظر می گیری راجع به موی هیچ کدومتونم نظری ندارم که فر یا لخت :دی 11 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ من شما رو یه خانوم خیلی باکلاس و آپ تو دیت تصور میکنم:5c6ipag2mnshmsf5ju3درباره شکل و قیافتون تصوری ایجاد نشده هنوز:دی یالا تصور رد کن بیاد آواتارت همیشه پروفسور حسابیه برا همین ناخودآگاه یه چهره متفکرانه و یکمی جدی میاد تو نظرم همین طور از نوع پست هات عینکم می زنی :دی 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ سهيل و امين 202 رو تبريز ديدم امين رو كه تا اون موقعه تو نت نديده بودم در نتيجه تصوري ازش نداشتم ولي سهيل بيرون خيلي محجوب و كم حرف بود همش لبحند ميزد و از اون شر شوري دنياي نتش خبري نبود يه ته لهجه تركي هم داشت وقتي حرف ميزد 8 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ اگر موجود بود به خودم یکمی میدادماوهوم،منم اون موقع مث تو خواب بودمنمیدونم چطوریه که اصلا اشتباه نگفتی تقلب کردی سیندخت:به نظر میاد صورت گرد و عبوس،هیکلی،همگام با مد روز عبوسش شاید یکم درست باشه بقیش نُچ !!! شما رو زیاد نمیشناسم...........فقط از روی پست های پراکنده ای که ازت دیدم خصوصا تو تالار گردشگری فکر می کنم خیلی شیطون باید باشی! از اونایی که بودنشون توی یه جمع انرژی بخشه 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ تصور!!! مثلا قبلنا و تا حدوي هم الان فك ميكنم فروغ و مونا و سيندخت خيلي شبيه هم هستن بعد فاطيما (معمار سبز) هم يه دختر با قيافه ريزه ميزه و با نمكه شادمهر باز از اون پسرايه كه لباساي مارك دار مي پوشه موهاش را سيخ ميزنه ته ريش ميزاره كه يكم سنش را بيشتر نشون بده هدي را تو فيس بوق دبدم ولي از اونچه تصورم بود خوشگل تر بود انصافا بيشترين فردي كه تو نت باش در ارتباط بودم سارا افشار بوده بيشتر تصورم اين بوده كه يه دختر ساكت جدي و گاهي وقتا هم شاد و پر انرژيه قيافه ساده ولي امروزي داره هادي ناصحه لاغر مردني ساكت و كم حرف سندرلا هم از اون دختراي شيطون كه شرارت از چشاشون ميباره كه به نسبه همينجوري بود 10 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ سعي كردم بنويسم ولي هر چي فكر ميكنم ميبينم از همه يه سري تصورات خيلي كلي داشتم و دارم مثلا قد ، تيپ ، و اين چيزا ... تا حدودي زيادي تصوري كه دارم بستگي به آواتار طرف داشته مخصوصا اگه ثابت بوده باشه ... ( ولي چندان هم بي ربط نبوده .... ) مثلا شادمهر باز برام هم ارز شادمهر مثلا rumi بي ربط به آواتارش نبود ...يا هوتن ولي كسايي كه از ديدنشون تعجب كردم اسي ، ادر ، sopw ، fahim بودن حالا هرکی خواست بگه ازم بگه، هر کی هم خواست بگم ازش بگه :دی من ... 5 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ خب خب خب خب من اکثرا تصوراتی که داشتم از بچه های قدیم باشگاه بود و الانم خیلیهاشون اینجا نیستن، ینی کلا اینجا از کمتر کسی تصوری داشتم، یه سری رو قبلا عکسشونو دیده بودم که هیچ، اونای دیگه هم بخاطر کم بودن ارتباط تصور خاصی نداشتم ازشون، بعضی هارو هم حتی بعد از دیدن حضوری تازه تو سایت کشفشون میکنم :icon_pf (34): ولی از بچه هایی که تصور میکردم کلا میتونم بگم هیییییییییییییییییییییییییییییچ کدوم شبیه تصوراتم نبودن!:icon_pf (34):مثلا: شادی : یه موجود رو اعصاب و پرحرف، از این پسر سوسولای مزخرف که با همه رفیقن و ملتی رو سرکار میذارن و فولان یکی که میگفتم اگه ببینمش یقینا میزنمش و اصلا علاقه ای به دیدنش نداشتم هیچوقت!!:icon_pf (34): ینی اگه میگفتن تو فلان قرار شادی هم هست میگفتم ایششششش قحطی ادمه؟ ولی خب بعد ک دیدمش نظرم کلا نسبت بهش عوض شد! فقط تریپ سوسولیش درست بود :دی فروغ رو خیلی قبلش نمیشناختم یعنی از اینا بود که بعد از دیدار حضوری تو سایت تماسم باهاش بیشتر شد میلاد: یه ادم هیکلی و شوخ که هی وسط حرف همه میپره و اظهار وجود میکنه! حالا تو قرار تو بگو صدا از دیوار در میاد از این بشر در نمیاد! :دی آمنه: اصلا فکر نمیکردم چادری و محجبه باشه!!! یوحنا: اون رو هم خیلی نمیشناختم ولی بازم فکر نمیکردم اینقدر بچه مثبت باشه ریزه میزه و خیلی شلوغ و از این دختر فشن پرروئا تصورش میکردم!!! تبسم: نمیدونستم همون ساراییه که میشناختم تو اینجا شناختی ازش نداشتم و ندیده بودمش و برای همین خیلی جا نخوردم بعدا فهمیدم همون سارای خودمونه :دی از اون سارایی که از قبل میشناختم یه دختر خیلی ساده و سفید رو و محجبه با قد بلند و صورت لاغر و بیضی شکل و هیکل هم لاغر تو تصورم بود. از اینا که اصلا ارایشی نمیکنن! (دلیلش بماند!:دی) حمید صفا: ندیدمش ولی تصورم ازش قد بلند، چشم و ابرو مشکلی، هیکل معمولی نه چاق نه لاغر، چشمای خمار، از اینا که همش مستن و یه دستشون مشروبه و یه دست دیگه سیگار!! کم حرف از اینا که یه کوشه وای میستن و بیشتر نگاه میکنن و نهایت با بغل دستیشون میگن میخندن! اسی!!: قد بلند لاغر، صورت کشیده و گندمی، تریپ اسپرت سوسولی! خیلی شیطون و از اینا که همش وسطن و هی حرف میزنن و نقل هر مجلسین! که کلا هیچیش با تصوراتم جور در نیومد!! :دی ممد ادمین!!!! : کلا 10 تا شاخ رو سرم سبز شد وقتی دیدمش!!!!!!!!! :icon_pf (34): یه پسر توپر کمی هیکلی و چشم و ابرو مشکلی و اندکی پرحرف و قلدر تصورش میکردم و خب هیچیش به ادمین سایت که تو تصورم بود نمیخورد! دیدمش فقط میگفتم اینه؟؟؟ این ادمینه؟؟؟ نه واقعا همینه؟!؟؟ و تا یه هفته شوکه بودم!! :دی سیندخت: ندیدمش و ازش یه دختر ساده با قد متوسط، سفید رو و با ارایش ملایم و با مانتو و شال (یا مقنعه) مشکلی یا تیره یا ی رنگ روشن یکدست و ملایم تو ذهنمه! و حس میکنم ادمی باشه که خیلی ارامش داشته باشه و این ارامشو به بقیه منتقل میکنه. ساناز: ساناز رو هم ندیدم. تصورم ازش یه دختر قد بلند با تیپ تقریبا امروزی و مدروز و مارک پوش، موهای رنگ و مش کرده، خیلی جدی از اینها که یه گوشه وای میستن و بقیه رو زیر نظر دارن و نهایت یه لبخند بهت بزنن! کلا احساس میکنم تو برخورد اول نشه باهاش ارتباط برقرار کرد! :icon_pf (34): علیرضا (آرخا): علیرضا رو دوسال پیش دیدم. تا قبلش یه پسر خیلی قدبلند با هیکل معمولی، چشم و ابرو مشکلی، خیلی جدی و مغرور و خشک، سن حداقل 27-8 سال!(که به الان میشد 30 ساله!) تصور میکردم و خب هیچیش با تصوراتم جور در نیومد جز هیکل معمولیش:icon_pf (34):سنشم که فهمیدم کلا شوکه بودم اینقد کوشولو تر از تصورم بود! :دی ام فکر کنم همینا بودن. اگه یادم اومد بازم میگم 15 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۰ Bpcom رو من فکر میکردم یه فرد 20ساله اینطورا باشه،همونطور که فکر میکردم پرانرژی بود البته از نظر هیکل بازم لاغر تصور میکردم که اینبار هم نشد تهنا تصوری که درست دراومد با اونی که فکر میکردم،یوحنا بود(خاله ی گرامی) اونایی که فک میکردن من خیلی شرم بعدا ساکت دراودم برن از افراد اکیپ تور بپرسنمن تو جمع اکیپمون شرم و در جاهای عمومی ساکتبعضی وقتا هم که انرژی نباشه خو نیست دیگه یه بار هم اسی تو تور کاشان بهم گفت بذار یکم بخوابم من دوشبه بیدارم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده