رفتن به مطلب

لطفا منو کمک کنید! واقعا من مقصرم؟!


ارسال های توصیه شده

این که این موضوع رو دارم تو فضای مجازی مطرح میکنم فقط به خاطر اینه که یه عده بی طرف در مورد این اتفاق قضاوت کنند! :icon_redface:

من یه تعدادی دوست دارم پسر و دختر که بعضی از اونها متاهل هم هستند! در واقع یه گروه هستیم! یکی از دخترها که با هم صمیمی تر هستیم یه مدتی هستش که احساس میکنه به یکی از مردهای متاهل گروه علاقه مند شده! و حس میکنه که این مرد زنی تو زندگیش نیست! یعنی حتی اگه متاهل هم بوده باشه :w58: در حال حاضر جدا از هم زندگی میکنن!! و این موضوع رو با من درمیون گذاشت!

 

از طرفی من قرار بود با اون با مرد راجع به یکی از مشکلات خودم مشورت کنم.. به اون دختر گفتم شاید این گفت و گوی شخصی ما باعث بشه من متوجه بشم این حس تو در مورد تنها بودنش درسته یا نه! اونم قبول کرد و با شناخت بیشتری که از اون مرد داشت منو ترغیب کرد که مشکلمو حتما باهاش درمیون بزارم و اونم حتما کمکم میکنه!!!

 

تو ملاقات ما بحثی پیش اومد و اون مرد داستانی از زندگیش رو برای من تعریف کرد که من مطمئن شدم حتی اگه یک درصد این مرد در حال حاضر تنها باشه باز هم متعهده !!!

ار روزی که به سارا گفتم 80 درصد مطمئنم که متاهله ورق برگشت! همون شبش که با من رفتار تندی داشت! کلی بهش اس ام اس دادم و قسم خوردم و آرومش کردم که من رازشو هیچ وقت به اون مرد نمیگم!

فرداش که بهش زنگ زدم با من رفتار خیلی تندی داشت و باز هم صبوری کردم!

ما هر دومون کلاس کامپیوتر میریم و موسسه هامون جداست! استادم استادش رو شناخت و کلی ازش بد گفت! من فقط به سارا گفته بودم استادم استادش رو شناخته!

دو روز بعد از اون تلفن و اون رفتار تندش بهم اس ام اس داد که معلوم نیست استادت اومده به استاد ما چی گفته که استادم اینقدر ناراحته! من دارم تو این موسسه جون میکنم که نمره بگیرم!!!! (دقت کنید موسسه آزاد کامپیوتره مثه دانشگاه و اینا نیست!) بعدشم گفت این منصفانه نیست یه کسی به اسم دوست این همه به آدم صدمه بزنه!!!! بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی ناراحتم... بهتره چند روز با هم حرف نزنیم!!!

حالا من واقعا موندم این وسط تقصیر من چیه؟!! :sad0:

 

اگه واقعا استاد من چیزی گفته باشه که بازم تقصیر من نیست!!!

دوستام میگفتن از این که تو بااون مرده بیرون رفتی ناراحته و حسودیش شده!! و این که گفتی حتما متاهله بیشتر ناراحتش کرده!!!

انگار که من دوس پسرشو زن دادم!!!!!

شایدم میخواسته مثلا با من قطع رابطه کنه و اینو کرده بهونه!! :hanghead:

 

از نظر شما تو این ماجرا من مقصرم؟!!!!! یعنی یه آدم این قدر حسود و تتگ نظر؟! :hanghead:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

خب شاید اگه سعی کنی داستان رو از زاویه دید دوستتون ببینید متوجه بشید که مشکلش چیه ولی در کل زیاد خودتو به خاطر این چیزا ناراحت نکن. دیدی داره سعی میکنه تو رو ناراحت کنه با قاطعیت و از موضع قدرت باهاش برخورد کن. :ws37:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

به نظر منم زیادی به این موضوع اهمیت نده

 

اگه واقعا بهت اثبات شده که حسود و تنگ نظره فک نکنم ادمی با این خصوصیات بتونه دوست خوبی باشه

امروز سر این موضوع و فردا سر یه موضوع دیگه به هر حال همیشه اینجور جنجالا هست !

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دنیای دخترا خیلی عجیبه، و در بعضی موارد مبهم! اگه داستان همینی هست که گفتی، دیگه بهش اهمیت نده، اون با خودش مشکل داره میخواد سر شما تلافی کنه! هر چه سریعتر باهاش قطع رابطه کنی خودتو خلاص کردی

  • Like 5
لینک به دیدگاه

نمیتونم 100% بگم مقصر نیستی...چون فقط حرفای تورو شنیدم و دارم از دید تو به قضیه نگاه می کنم...ولی خب با چیزایی که تو میگی احتمال مقصر بودنت واقعا پایینه!!!

  • Like 2
لینک به دیدگاه
این که این موضوع رو دارم تو فضای مجازی مطرح میکنم فقط به خاطر اینه که یه عده بی طرف در مورد این اتفاق قضاوت کنند! :icon_redface:

من یه تعدادی دوست دارم پسر و دختر که بعضی از اونها متاهل هم هستند! در واقع یه گروه هستیم! یکی از دخترها که با هم صمیمی تر هستیم یه مدتی هستش که احساس میکنه به یکی از مردهای متاهل گروه علاقه مند شده! و حس میکنه که این مرد زنی تو زندگیش نیست! یعنی حتی اگه متاهل هم بوده باشه :w58: در حال حاضر جدا از هم زندگی میکنن!! و این موضوع رو با من درمیون گذاشت!

 

از طرفی من قرار بود با اون با مرد راجع به یکی از مشکلات خودم مشورت کنم.. به اون دختر گفتم شاید این گفت و گوی شخصی ما باعث بشه من متوجه بشم این حس تو در مورد تنها بودنش درسته یا نه! اونم قبول کرد و با شناخت بیشتری که از اون مرد داشت منو ترغیب کرد که مشکلمو حتما باهاش درمیون بزارم و اونم حتما کمکم میکنه!!!

 

تو ملاقات ما بحثی پیش اومد و اون مرد داستانی از زندگیش رو برای من تعریف کرد که من مطمئن شدم حتی اگه یک درصد این مرد در حال حاضر تنها باشه باز هم متعهده !!!

ار روزی که به سارا گفتم 80 درصد مطمئنم که متاهله ورق برگشت! همون شبش که با من رفتار تندی داشت! کلی بهش اس ام اس دادم و قسم خوردم و آرومش کردم که من رازشو هیچ وقت به اون مرد نمیگم!

فرداش که بهش زنگ زدم با من رفتار خیلی تندی داشت و باز هم صبوری کردم!

ما هر دومون کلاس کامپیوتر میریم و موسسه هامون جداست! استادم استادش رو شناخت و کلی ازش بد گفت! من فقط به سارا گفته بودم استادم استادش رو شناخته!

دو روز بعد از اون تلفن و اون رفتار تندش بهم اس ام اس داد که معلوم نیست استادت اومده به استاد ما چی گفته که استادم اینقدر ناراحته! من دارم تو این موسسه جون میکنم که نمره بگیرم!!!! (دقت کنید موسسه آزاد کامپیوتره مثه دانشگاه و اینا نیست!) بعدشم گفت این منصفانه نیست یه کسی به اسم دوست این همه به آدم صدمه بزنه!!!! بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی ناراحتم... بهتره چند روز با هم حرف نزنیم!!!

حالا من واقعا موندم این وسط تقصیر من چیه؟!! :sad0:

 

اگه واقعا استاد من چیزی گفته باشه که بازم تقصیر من نیست!!!

دوستام میگفتن از این که تو بااون مرده بیرون رفتی ناراحته و حسودیش شده!! و این که گفتی حتما متاهله بیشتر ناراحتش کرده!!!

انگار که من دوس پسرشو زن دادم!!!!!

شایدم میخواسته مثلا با من قطع رابطه کنه و اینو کرده بهونه!! :hanghead:

 

از نظر شما تو این ماجرا من مقصرم؟!!!!! یعنی یه آدم این قدر حسود و تتگ نظر؟! :hanghead:

 

 

با احترام خدمتتون عرض کنم اینطوری نمیشه نظر قطعی داد.

شما یکطرفه به قاضی اومدید ، من فقط از پنجاه درصد قضیه آگاه شدم یعنی فقط حرفای شما رو شنیدم.

اگرامکانش بود که ایشون هم موارد خودشوعنوان کنه شاید بهترمیشد داوری کرد.

 

اما درباره مواردی که نوشتین توجه تان را به نکات زیر جلب می کنم :

 

- در اینجا اصلا کاری بکاراین موضوع نداریم که طرح دوستی یه دختر با یه مرد متاهل و کمک به ایجاد این رابطه زیاد اخلاقی نیست،ولی شما بعنوان یک دوست صمیمی می تونستید در یک محیط عمومی ودرحضورسارا ( البته ایشون ازدورنظاره گرملاقات شما باشند ) با مرد مورد نظرملاقات کنید.

- با اینکه ننوشتید اما ظاهرا شما هم مجرد هستید و این طبیعیه که سارا فکرکنه می خواهید دوست پسر ( بخوان دوست مرد ) ایشون رو قربزنید.

- ارتباط استادای کامپیوترشما دو دختر با اون مرد متاهل وخودتون چیه ؟

- چطوری شد که استاد شما استاد سارا را شناخت ؟ ظاهرا شما ازسارا و استادش به استاد خودتون آشنایی دادید؟ درسته ؟

- اگه اینطوری باشه میشه نتیجه گرفت که شما تا حدودی احساس گناه می کنید وشاید مهمترین دلیلی هم که این جستاری رو زدید همین باشه:icon_gol:

 

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه
با احترام خدمتتون عرض کنم اینطوری نمیشه نظر قطعی داد.

شما یکطرفه به قاضی اومدید ، من فقط از پنجاه درصد قضیه آگاه شدم یعنی فقط حرفای شما رو شنیدم.

اگرامکانش بود که ایشون هم موارد خودشوعنوان کنه شاید بهترمیشد داوری کرد.

 

اما درباره مواردی که نوشتین توجه تان را به نکات زیر جلب می کنم :

 

- در اینجا اصلا کاری بکاراین موضوع نداریم که طرح دوستی یه دختر با یه مرد متاهل و کمک به ایجاد این رابطه زیاد اخلاقی نیست،ولی شما بعنوان یک دوست صمیمی می تونستید در یک محیط عمومی ودرحضورسارا ( البته ایشون ازدورنظاره گرملاقات شما باشند ) با مرد مورد نظرملاقات کنید.

- با اینکه ننوشتید اما ظاهرا شما هم مجرد هستید و این طبیعیه که سارا فکرکنه می خواهید دوست پسر ( بخوان دوست مرد ) ایشون رو قربزنید.

- ارتباط استادای کامپیوترشما دو دختر با اون مرد متاهل وخودتون چیه ؟

- چطوری شد که استاد شما استاد سارا را شناخت ؟ ظاهرا شما ازسارا و استادش به استاد خودتون آشنایی دادید؟ درسته ؟

- اگه اینطوری باشه میشه نتیجه گرفت که شما تا حدودی احساس گناه می کنید وشاید مهمترین دلیلی هم که این جستاری رو زدید همین باشه:icon_gol:

 

 

 

 

خب با اون برخوردی که اون داشت یعنی حتی به من فرصت نداد که براش توضیح بدم حتی نپرسید که مثلا چی سر کلاستون به استاد گفتی و اینا واقعا توقع داری من قضاوتی بهتر بکنم؟!

 

اون دختر که یه زمانی دوست من بود قرار نبود با یه مرد متاهل دوست بشه و منم قرار نبود به این رابطه کمک کنم که کار غیر اخلاقی انجام بشه! اون فکر میکرد که این مرده متاهل نیست یا اگرم هست تنهاست و من میخواستم از این موضوع مطمئنش کنم....

 

ببخشید... همچین میگی محیط عمومی انگار من پاشدم رفتم تنهایی تو خونه ش باهاش حرف زدم... خب تو یه کافی شاپ بود قرار ما! بعدشم فکر نمی کنم اصلا به سارا ربطی داشته باشه ما چه جوری با هم ملاقات داشته باشیم! (واقعا به نظر شما ربطی داره!؟)

 

بله من مجردم اصلا هم طبیعی نیست و از نظر من نهایت حماقته! چون اینا نسبت به هم هیچ تعهدی نداشتن و ندارن که حالا بخواد ترسی از یه ملاقات چن ساعته بوجود بیاد! بازم میگم آخر حماقت و حسادت بود این کارش! (البته اگه به این دلیل این کارو کرد!)

 

استاد من تو موسسه ای که استاد سارا درس میده هم هست و سر کلاس ما اینو گفت .منم گفتم دوست منم اون موسسه هست. گفت استادش کیه؟ گفتم نمیدونم کلاسش پنج شنبه هاست. گفت پس آقای فلانیه و تا تونست پشت اون آقا گفت! و من فقط سکوت کردم!!!!!! ولی سارا فکر کرده من چیزی پشت استادش گفتم و استاد من رفته به اون آقا گفته و برای سارا بد شده! ( می بینی اینم یه دلیل دیگه که میگم حماقته!) و این جریان اون مرد متاهلو گفتم چون فکر میکنم جریان استادها بهونه بود!

 

نه احساس گناه نمیکنم!!! به این دلیل زدم که از توهینی که بهم شده بود خیلی ناراحت بودم ویهو به سرم زد اینو با کسایی که نمیشناسم قسمت کنم!!

  • Like 1
لینک به دیدگاه

از جواب همه دوستان ممنونم

سخت بود که اصلا خودمو ناراحت نکنم چون دوستی حرمت داره که حرمتشو نگاه نداشت

کسایی که گفتن فقط حرفای منو شنیدن! باید بگم من خودمم هم حرفای سارا رو نشنیدم که بتونم قضاوت کنم دیگه چه برسه به شماها!

ولی من هیچ وقت دیگه دلم نمیخواد حرفاشو بشنوم چون از نظر من کسی که نمیتونم عصبانیتشو کنترل کنه و به دنبال حقیقت باشه اصلا قابل اعتماد نیست! همون حرفی که ooraman گفت!

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ما میشینیم استاد مسخره میکنیم دوستت بحثش میشه چرا استاد یکی پشت استاد اون یکی حرف زده w58.gifجلل خالق

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...