رفتن به مطلب

***ستاد گردآوری پیر پاتالان......جاودانه های نواندیشان***


ارسال های توصیه شده

از یه نفر فک نکنم یاد کرده باشین :4564:

البته قدیمیها فقط میشناسنش :4564:

صولتیِ انجمن بود اون روزا :4564:

mona_serendipity

هی رفتم گفتم مونا من میخوام صولتی شم، تا آخر گذاشت رفت :4564: قبل رفتنشم کلی وصیت کرد که تو جام بیا صولتی شو :4564: اما این محمد مگه گذاشت؟؟؟ :4564:

همه رنگی شدم جز صولتی :4564: بنفشو آبی و هر رنگ بیریختی جز صولتی :4564:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان

اسم اکثر بچه ها گفته شده، منم یه چند تایی رو میگم؛ شاید تکراری باشه...:ws37:

 

آرمین(armin.eleman) ؛

 

مهیار (panoram)

 

امین (z1zo)

 

سمیرا (raponzel)

 

rezamtjame

 

لیلیان

 

vahid hipodamus

 

anastazia

 

alireza&sepide

 

طـــلا

 

yuhana

 

,

 

با سمیرا در مورد برگشتنش صحبت کردم؛گفت احتمال داره برگرده:ws37:

لینک به دیدگاه

با سمیرا در مورد برگشتنش صحبت کردم؛گفت احتمال داره برگرده:ws37:

 

به سمیرا بگو خاله سارا دلش برات قده انگشت یه مورچه تنگ شده :4564::4564::4564:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

essi

eder كه انگار ظهور موقت داشته ...

waffen هم خيلي وقت از پستاش استفاده نكردم ...

mohsen 88 ..

البته خدا رو شكر فرصت هست يه سري از نام هاي درون اين تاپيك رو در آينده حضوري ديد ...

  • Like 10
لینک به دیدگاه
از یه نفر فک نکنم یاد کرده باشین :4564:

البته قدیمیها فقط میشناسنش :4564:

صولتیِ انجمن بود اون روزا :4564:

mona_serendipity

هی رفتم گفتم مونا من میخوام صولتی شم، تا آخر گذاشت رفت :4564: قبل رفتنشم کلی وصیت کرد که تو جام بیا صولتی شو :4564: اما این محمد مگه گذاشت؟؟؟ :4564:

همه رنگی شدم جز صولتی :4564: بنفشو آبی و هر رنگ بیریختی جز صولتی :4564:

 

مونا حالش خوبه و از وقتی ازدواج کرده سرش شلوغ تر شده :hanghead:

من اسمتو یادم رفته اما یادمه پروفایلت بنفش بود اون موقع ها و به شدت فضول بودی:ws3:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

سلام..

محمد اومد پرو فایلم. لینک اینجا رو داد... منم از همینجا اعلام میکنم پیر و پاتال خودتی ممد :ws28:

 

گذشته از شوخی... ممنونم . بعد 1 سالو 6 یا 7 ماه این دومین تایپیک که پست میدم..اونم به احترام ممد و همه بچه هایی که نامی از من بردن و یا تو مسنجر همیشه یادم کردن.

ماشاالله این انجمن الان اونقدر بزرگ شده , و کاربر داره که توش گم میشم....

پیشرفت چشم گیری داشته و به همه تبریک میگم.:ws3:

کلا قانون نا نوشته همه انجمن هاست که یکی میاد یکی میره... اما خیلی مهم چطور میره....!!!

شاید برا من پست نزدن تو انجمن بینهایت سخت بوده. متاسفانه (شایدم خوشبختانه) جایی داریم زندگی میکنیم که توش هیچ جایی برای ما ها نیست (چی گفتم..!!!!) درست یا غلط بسیاری از لحظه های زندگی ما تو دنیای مجازی داره میگذره!!!شاید خیلی وقت ها زندگی مجازی رو به واقعی ترجیح دادیم.خندیدیم, ناراحت شدیم.دعوا کردیم, دوست شدیم و.... و بسیار اتفاقات دیگه تو این دنیای مجازی ماها اتفاق افتاده...و یک سری دوست های خوب و صادقانه بدون توجه به جنسیت,قوم گرایی و...پیدا کردیم. و این برای من و بینهایت با ارزشه.....و ترک کردن چنین محیطی خیلی خیلی سخت

(ربط این متنو به اینجا , پیدا کردین به منم بگین:hanghead:)

 

اما منم یک سری اسم نام میبرم !!!! (تریپ بچه پرو, خودم مهمونم)

از تالار معماری میگم...

آرمین

ابراهیم خبری ازش ندارم!!!

و مهناز....:ws3: کسایی که از قدیم هستن میدونن علت رفتن منو... و یک سری دوستان همیشه لطف داشتن به من که برگردم. حتی زمانی که مثل این که مهناز خداحافظی کرد. اصرار کردن بیا و دیگه....

اما صادقانه میگم. اصلا از رفتنش خوشحال نشدم و نمیشم. ( گرچه هنوزم اعتقاد دارم آیتم ها و ویژگی های مدیر رو نداره, امکان داره دیگران نظر دیگه ایی داشته باشن.) اما این موضوع به عنوان و درجه کاربری مهناز بر میگرده و نه شخصیتش ونه .....

من دسترسی یهش ندارم. اما همه کسایی که ازش دلخورن و عاملی شد مهناز بره, اگه یادشون باشه با مهناز لحظه های خوبم داشتن....(رفتن برا همه هست اما چه جوری رفتن مهمه!!) پس بهتره تا جایی که میتونیم از کنار هم بودن لذت ببریم...تا اینکه...

 

منظورم مهناز نوعی نیست... منظورم همه کسایی هست که یه جورایی ازشون دلخور شدیم. یه جورایی اونا از ما دلخور شدن... بهتر لحظه های زیبای با هم بودنو تو خاطراتمون نگه داریم تا...

خلاصه این که هیچی ارزش اینو نداره که بخواییم از کنار هم بودن لذت نبریم.:icon_gol:

دوباره از همه کسایی که به من لطف داشتن و به یادم بودن بینهایت ممنونم...

شاید دوباره برگردم و فعالیتمو تو یکی از تالا را شروع کنم ( فعلا سرم شلوغه) پایدار باشین.

 

 

 

 

پانورام (پانورام یعنی......منظره ،جهان نما،تمام نما،تصوير... !) بهمن نود خورشیدی

 

 

 

 

:icon_gol:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

سلام سلام:hapydancsmil:

من از قدیم ندیما نبودم ولی از دورا دور همتونو یه کوچولو میشناختم که اونم از طرف [h=4]Atre Baroon[/h]بود یکی از بهترین دوستام که فک کنم خیلیا باهش اشنایی دارن:w02:

کاربر فعالی بود حتی تو مهندسان شدید هم علاقه داره مدیر بشه ولی تازگیا فعالیتش خیلی کم شده:hanghead:

اومدم یه یاد اوری ازش بکنمو برم:ws3:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
بیتـــــــاب :icon_gol:

وقتی بیتا به من پشت کرد،وقتی من خواستم او را ببوسم اما او مرا گاز گرفت، آه خدا.......:sigh:

بیتا را از من گرفتی،یادش را از من نگیر.

 

جز گرمای خانمان سوز بیتا،هیچ نمیتواند سرمای تن مرا التیام بخشد.

  • Like 12
لینک به دیدگاه
سلام..

محمد اومد پرو فایلم. لینک اینجا رو داد... منم از همینجا اعلام میکنم پیر و پاتال خودتی ممد :ws28:

 

گذشته از شوخی... ممنونم . بعد 1 سالو 6 یا 7 ماه این دومین تایپیک که پست میدم..اونم به احترام ممد و همه بچه هایی که نامی از من بردن و یا تو مسنجر همیشه یادم کردن.

ماشاالله این انجمن الان اونقدر بزرگ شده , و کاربر داره که توش گم میشم....

پیشرفت چشم گیری داشته و به همه تبریک میگم.:ws3:

کلا قانون نا نوشته همه انجمن هاست که یکی میاد یکی میره... اما خیلی مهم چطور میره....!!!

شاید برا من پست نزدن تو انجمن بینهایت سخت بوده. متاسفانه (شایدم خوشبختانه) جایی داریم زندگی میکنیم که توش هیچ جایی برای ما ها نیست (چی گفتم..!!!!) درست یا غلط بسیاری از لحظه های زندگی ما تو دنیای مجازی داره میگذره!!!شاید خیلی وقت ها زندگی مجازی رو به واقعی ترجیح دادیم.خندیدیم, ناراحت شدیم.دعوا کردیم, دوست شدیم و.... و بسیار اتفاقات دیگه تو این دنیای مجازی ماها اتفاق افتاده...و یک سری دوست های خوب و صادقانه بدون توجه به جنسیت,قوم گرایی و...پیدا کردیم. و این برای من و بینهایت با ارزشه.....و ترک کردن چنین محیطی خیلی خیلی سخت

(ربط این متنو به اینجا , پیدا کردین به منم بگین:hanghead:)

 

اما منم یک سری اسم نام میبرم !!!! (تریپ بچه پرو, خودم مهمونم)

از تالار معماری میگم...

آرمین

ابراهیم خبری ازش ندارم!!!

و مهناز....:ws3: کسایی که از قدیم هستن میدونن علت رفتن منو... و یک سری دوستان همیشه لطف داشتن به من که برگردم. حتی زمانی که مثل این که مهناز خداحافظی کرد. اصرار کردن بیا و دیگه....

اما صادقانه میگم. اصلا از رفتنش خوشحال نشدم و نمیشم. ( گرچه هنوزم اعتقاد دارم آیتم ها و ویژگی های مدیر رو نداره, امکان داره دیگران نظر دیگه ایی داشته باشن.) اما این موضوع به عنوان و درجه کاربری مهناز بر میگرده و نه شخصیتش ونه .....

من دسترسی یهش ندارم. اما همه کسایی که ازش دلخورن و عاملی شد مهناز بره, اگه یادشون باشه با مهناز لحظه های خوبم داشتن....(رفتن برا همه هست اما چه جوری رفتن مهمه!!) پس بهتره تا جایی که میتونیم از کنار هم بودن لذت ببریم...تا اینکه...

 

منظورم مهناز نوعی نیست... منظورم همه کسایی هست که یه جورایی ازشون دلخور شدیم. یه جورایی اونا از ما دلخور شدن... بهتر لحظه های زیبای با هم بودنو تو خاطراتمون نگه داریم تا...

خلاصه این که هیچی ارزش اینو نداره که بخواییم از کنار هم بودن لذت نبریم.:icon_gol:

دوباره از همه کسایی که به من لطف داشتن و به یادم بودن بینهایت ممنونم...

شاید دوباره برگردم و فعالیتمو تو یکی از تالا را شروع کنم ( فعلا سرم شلوغه) پایدار باشین.

 

 

 

 

پانورام (پانورام یعنی......منظره ،جهان نما،تمام نما،تصوير... !) بهمن نود خورشیدی

 

 

 

 

:icon_gol:

 

من شما رو نمی شناسم. کلا خیلی ها رو نمی شناسم. بهتر بگم، با عده خیلی کمی اینجا آشنا هستم. اما جسارتا فکر می کنم اگه نمی اومدی و این حرفا رو نمی زدی خیلی سنگین تر بودی.

موفق باشی:icon_gol:

لینک به دیدگاه
وقتی بیتا به من پشت کرد،وقتی من خواستم او را ببوسم اما او مرا گاز گرفت، آه خدا.......:sigh:

بیتا را از من گرفتی،یادش را از من نگیر.

 

جز گرمای خانمان سوز بیتا،هیچ نمیتواند سرمای تن مرا التیام بخشد.

 

اون موقع که بیتاب به تو پشت کرد، روش به من بود. من میخواستم گازش بگیرم اشتباهی دست تو رو گاز گرفتم. :sigh:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
جسارتا فکر می کنم اگه نمی اومدی و این حرفا رو نمی زدی خیلی سنگین تر بودی.

موفق باشی:icon_gol:

 

چرا چنین فکری میکنی عروس گلمممممم؟ :ws38:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
اون موقع که بیتاب به تو پشت کرد، روش به من بود. من میخواستم گازش بگیرم اشتباهی دست تو رو گاز گرفتم. :sigh:

بیتاب گلی بود که پشت و رو نداشت.

ما از همه طرف عاشقش بودیم.

 

اما تو.............:hanghead:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
وقتی بیتا به من پشت کرد،وقتی من خواستم او را ببوسم اما او مرا گاز گرفت، آه خدا.......:sigh:

بیتا را از من گرفتی،یادش را از من نگیر.

 

جز گرمای خانمان سوز بیتا،هیچ نمیتواند سرمای تن مرا التیام بخشد.

 

اینا که گفتی یعنی چه :ws52:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...