rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۰ یه پست تو تالار خودرو زدم گفتم شاید جالب باشه خاطرات مشابه همدیگه رو بشنویم اولین باری که روی چیزی احساس مالکیت واقعی کردین کی بوده؟ این مالکیت میتونه ازین جهت باشه که: اون وسیله رو با پول خودتون خریده باشین... یا با تلاش خودتون بدست آورده باشین... یا از یه شخص مهم هدیه گرفته باشین... یا اینکه حتی اتفاقی بدست آورده باشین... بیاین برا هم تعریف کنیم 26 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۰ اولین ماشینی که خودم خریدم (با پول خودم) درست قبل از ورود به دانشگاه بود یه کاماروی نقره ای رنگ مدل 1979 موتور قرمز هشت سیلندر که صاحب قبلیش پدرشو در آورده بود یه چیزی تو این مایه ها: خب البته نقره ایش دیگه.... یادمه وقتی معاملش کردم باتریش خراب بود. کابل وصل کردیم روشن شد با چه ذوقی سوارش شدم اولین چیزی بود که مالکیت واقعیش مال خودم بود مستقیم بردمش در باطری سازی یه باتری نو براش گرفتم انداخت روش ولی بازم روشن نشد. بعد پی بردیم که اتوماتیک استارتشم خرابه تعمیر کار یه ساعتی وقت گذاشت درستش کرد ولی وقتی ماشین روشن شد و اون دستگاه مولتی مترشو به ماشین زد به من اخطار داد که آفتامات دینام هم باید عوض بشه... خلاصه تو همون روز اول کلی خرجش شد و غروب اون روز منو تا نزدیکیای خونه رسوند و خاموش شد. همون موقع بود که متوجه شدم آمپر بنزین هم درست کار نمیکنه... اما اگه فک میکنین الان باید اون شکلکه کله به دیوار زدنو بذارم اینجا اشتباه میکنین چون ماشین اول آدم هرچیم که باشه بازم نازش خریدار داره... اگه بخوام بگم تو چند روز اول چقدر خرجش کردم طولانی میشه ولی بطور خلاصه میگم که: دنده زیر گیربکس، تغییر دنده فرمانی به معمولی، نصب کنسول وسط داشبورد برای ساپورت دنده، تعویض سوپاپها و تراش سر سیلندر و تعویض رینگ پیستون، جلو بندی، کمک فنر، اگزوز، صافکاری و رنگ آلمانی، و تعویض لاستیک تعمیراتی بودن که تو همون دو سه هفته اول انجام دادم بعدش بردمش تودوزی. یه پارچه قهوه ای متناسب با فضای تاریک ماشین انتخاب کردم ولی وقتی کارشون تموم شد و نصبش کردن دیدم داخل ماشین خیلی زشت و تاریک شد این بود که از آقای تو دوزی خواهش کردم تودوزیو عوض کنه و شروع کردم به توضیح در مورد تاریکی اتاق ماشین و رنگ و مدل تودوزی که متوجه شدم این شکلی شده خلاصه وقتی که گفتم نگران پولش نباش هزینه ی این یکیم میدم اینجوری شد و بسرعت مشغول بریدن پارچه جدید شد. برای اینکه فضای ماشینم روشن بشه سقف ماشینم که از داخل سیاه بود دادم عوض کنن و سفیدش کنن آخرین اقدامم هم که تعمیر داشبورد بود که استادکارش واقعا حرفه ای بود و چیز تمیزی در آورد... خلاصه بعد چند هفته از خرید ماشین یه چیزی تو این مایه ها شد: یه دو سالی داشتمش. خیلی دوسش داشتم... چه حالی باهاش کردم.... باورتون نمیشه یه سال بعد از اینکه فروخته بودمش دیدم در طرف رانندش خط خطی شده چقد غصه خوردم... 24 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۰ واییییییییییییی چه قدر نوستالژیک... اولین باری که با پول خودم یه چیزی که لازم داشتم خریدم فکر کنم سال 84 بود...گوشیمو دوست نداشتم...رفتم یه نوکیای 6111 خریدم...کشویی بود اون موقع واسه خودش کسی بودکلی حال کردم اومدم خونه بابام گفت این چیه...گفتم دلمو برده بود...از من بعید بود بابامو میگیخلاصه حتی وقتی دیگه خراب شد دلم نمیومد بندازمش دور یه حسی بهم میداد که بعد ازون کمتر چیزی بهم داد...اولین پول های زندگیم بود...یادش به خیر... 19 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۰ یادش بخیر سال 83 بود یه موتور پیشرو پرشیا تمام اتوماتیک خریدم خیلی دوسش داشتم هر روز برقش مینداختم یادم نمیاد دست کسی داده باشمش 17 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۰ یه سری چیزا دارم که مال منه یا به نام منه ولی ازم گرفتن ... به این می گن توهم مالکیتی ولی احساس مالکیت نسبت به آدما رو داشتم ... 14 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۰ یه سری چیزا دارم که مال منه یا به نام منه ولی ازم گرفتن ...به این می گن توهم مالکیتی ولی احساس مالکیت نسبت به آدما رو داشتم ... تعریف کن... 4 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۰ تعریف کن... الان اصلا حس شو ندارم، یکم طولانیه ... بعدا اگه حال داشتم می گم ... 4 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ حس مالکیت به ادم ها حس خوبی نیست مخصوصا اینکه خودمون را مالک دایمی کسی بدونیم. ادمایی که سالها در کنار هم زندگی میکنند هم دیگر را دوست دارند به هم عشق می ورزند و ... ولی هیچ وقت احساس مالکیتی نسبت به هم ندارند بیشتر قدر بودن و در کنار هم بودن ر میدو نند و اجساس ارامش بیشتری دارند و با هم مهربان تر اند کلا حس مالکیت به هر جیزی زیادیش خوب نیست ارامش را از ادم میگره چون به همان اندازه ترس از دست دادنش در ادم به وجود میاد در مورد تاپیک هم باید بگم اولین بار حس مالکیت را کلاس اول ابتدایی به کفش ورزشی پیدا کردم چون تفاوتش را با کفش چرمی مدرسه احساس میکردم مخصوصا موقعه بازی و ورزش کردن . 14 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ من تقریبااز هیجده سالگی تمام چیزیهای خودم و باپول خودم میخریدم ولی خب اولین گوشیم سال86 بود فکرکنم...باقیه چیزیهاهم مالکش خودمم ولی باقیه میگند اینو خودت نخریدی سیستمم .گوشی الانم......همه چیزم..... 12 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ اولین بار دوره کارشناسی بود برا نوشتن پروژه های دانشجویی حدود سی تومن دستم اومده بود اکثر پولا پنجاهی و 200 ی بود واسه همی خیلی زیاد دیده میشد برام این پول خیلی شیرین بود هم حس مالکیت داشتم بهشون هم اینکه چون بوسیله رشته دانشگاهیم (برنامه نویسی ) بدست اورده بودم خیلی بهم مزه داد 16 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ اولین پول حاصل دست رنج خودمو ازفروش بلال ( ذرت ) کبابی تجربه کردم ؛ تازه رفته بودم توی دوازده سالگی .پولش کم بود ولی باحال بود 12 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ خب همیشه نسبت به اسباب بازیای بچگیم احساس مالکیت داشتم...ولی چیزی که نتیجه تلاش خودم بود و کلی واسم خاطرست....یه چرخ خیاطیه سال سوم راهنمایی در مسابقات علمی ناحیه مقام اول دخترا رو آوردم....در یک سالنی جشنی گرفته بودن و جلوی سن دوچرخه و چرخ خیاطی واسه نفرات اول پسران و دختران در مقاطع مختلف گذاشته بودنخانواده که دیدن کلی تو ذوقم خورده رفتن واسم یه کتابخونه گرفتن ولی اون چرخ خیاطی رو هم گذاشتن تو انباری واسه روز مبادا کاراموزیم همم که شرکت نفت بود 70 تومن بهمون دست مزد دادن که نمیتونم بگم چیکارش کردم ولی یه ریالش تو جیب خودم نرفت 13 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ یه پست تو تالار خودرو زدم گفتم شاید جالب باشه خاطرات مشابه همدیگه رو بشنویم اولین باری که روی چیزی احساس مالکیت واقعی کردین کی بوده؟ این مالکیت میتونه ازین جهت باشه که: اون وسیله رو با پول خودتون خریده باشین... یا با تلاش خودتون بدست آورده باشین... یا از یه شخص مهم هدیه گرفته باشین... یا اینکه حتی اتفاقی بدست آورده باشین... بیاین برا هم تعریف کنیم راستش یادم نیست که کی برای اولین بار احساس مالکیت کردم. تا اونجا که بخاطرم میاد هیچوقت نذاشتن مالکیت رو احساس کنم. مخصوصا بعد از انقلاب که هر چی رو خواستیم بدست بیاریم به تقدیر و این جور باورا ربطش دادند و نذاشتن که مالک چیزی باشم. بعد انقلاب همش حس کردم مالکیت هامو ازم گرفتن. دیگه احساس مالکیت نمیکنم. گویا که هیچی برای ما خلق نشده جز فنا شدن در راهی که دیگران بهم دیکته میکنند. 6 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ راستش یادم نیست که کی برای اولین بار احساس مالکیت کردم. تا اونجا که بخاطرم میاد هیچوقت نذاشتن مالکیت رو احساس کنم. مخصوصا بعد از انقلاب که هر چی رو خواستیم بدست بیاریم به تقدیر و این جور باورا ربطش دادند و نذاشتن که مالک چیزی باشم. بعد انقلاب همش حس کردم مالکیت هامو ازم گرفتن. دیگه احساس مالکیت نمیکنم. گویا که هیچی برای ما خلق نشده جز فنا شدن در راهی که دیگران بهم دیکته میکنند. اشکال نداره بپرسم شما چند سالتونه؟ 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ اشکال نداره بپرسم شما چند سالتونه؟ سن و سال مهم نیست عزیزم. من به این چیزا اهمیت نمیدم. مهم اینه که انسان تو جامعه ای زندگی بکنه که بتونه زندگی کنه نه اینکه فقط زنده باشه. هر مدتی که صرف یاد دهی و فراگیری میکنیم عمر حساب میشه بقیش همش خور و خوابه. با این حساب من هنوز یه بچه شیر خواره ام. 5 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ سن و سال مهم نیست عزیزم. من به این چیزا اهمیت نمیدم. مهم اینه که انسان تو جامعه ای زندگی بکنه که بتونه زندگی کنه نه اینکه فقط زنده باشه. هر مدتی که صرف یاد دهی و فراگیری میکنیم عمر حساب میشه بقیش همش خور و خوابه. با این حساب من هنوز یه بچه شیر خواره ام. کاملا صحیح میفرمایید. قصد جسارت نداشتم. چون حرف قبل و بعد انقلاب شد پرسیدم... موفق باشین 3 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ چه سوال باحالیه آدمو به فکر وا میداره . خب من اصولا نسبت به مامانم خیلی احساس مالکیت می کنم دیگه ... ! اولین باری که خودم پول درآوردم هم خیلی پیرین بود ، رفته بودم یه دفتر فنی ، می خواستم نقشه پلات بگیرم کارم خیلی طول کشید ، این وسط یه سری ها اومدن واسه ترجمه ، اما طرف ( فروشنده ) گفت فعلا مترجم ندارن و اگه بخوان باید تا 2 هفته دیگه صبر کنن ! واسه هر 24 خط هم 1200 می گرفت ! من جزوه رو از پسره گرفتم ، گفتم من تا آخر هفته تحویلتون میدم ، هر 24 خط 1100 تومن فروشنده دوس داشت آتیشم بزنه اما من محکم و مقتدر وایستادم و کارشو دزدیدم چن نفر با هم بودن ، نزدیک 60 تومن کاسب شدم ، خیلی حال داد . لپ تاپ قبلیمو بابام خریده بود اما لپ تاپ الانمو خودم با پولی که تو حسابم داشتم خریدم ، اینم یه جورایی حس مالکیت دارم بهش 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ به هر چیزی که احساس مالکیت داشته باشیم در اصل همان حس دنیای ما رو تشکیل میده. مالکیت ما هر چی باشه دنیامون هم همونه. انسانهایی که دنیاشون بینهایته معمولا مالکیتشونم دارای همون ابعاد هست و بر عکس. 5 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ به هر چیزی که احساس مالکیت داشته باشیم در اصل همان حس دنیای ما رو تشکیل میده. مالکیت ما هر چی باشه دنیامون هم همونه. انسانهایی که دنیاشون بینهایته معمولا مالکیتشونم دارای همون ابعاد هست و بر عکس. خیلی سخت نگیر هیچ جیزی مطلق نیست احساس مالکیتم تو موقعیتهای مختلف تغییر میکنه 6 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ خیلی سخت نگیرهیچ جیزی مطلق نیست احساس مالکیتم تو موقعیتهای مختلف تغییر میکنه بله کاملا درسته. با وسیع شدن دید انسانها , دنیا هاشونم وسعت پیدا میکنه و نیاز هاشون و حس مالکیت هاشونم همینطور. قرار نیست چیزی مطلق باشه. ولی قرار هست که میزان بهره مندی هر انسانی از کاینات سنجیده بشه. من همیشه با میهمانان تاپیکهایم مهربونم. و همین انتظار رو از استاتر هام دارم. مرسی دوست عزیزم. در ضمن موضوع تاپیکت هم بسیار عالی بود. موفق باشی داداشی. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده