moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ کهن شود همه کس را به روزگار ارادت مگر مرا که همان عشق اول است و زیادت 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر به سر نکوفته باشد در سرایی را 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟ 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ دگران هر چه بخواهند بگویند که عشق بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ سلام ای كهنه عشق من ، كه یاد تو چه پا برجاست سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ماست 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ تو یك رویای كوتاهی ، دعای هر سحرگاهی شدم در خواب عشق تو ، مرا اینگونه میخواهی 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ باز گفتی که برایم غزل از عشق بگو یک غزل میخرم این بار بیا برگردیم 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ بیا امشب دمی با من کنار بسترم بنشین من از عشق تو می سوزم تو با خاکسترم بنشین 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ عشق یعنی با تو خواندن از جنون عشق یعنی سوختنها از درون عشق یعنی سوختن تا ساختن عشق یعنی عقل و دین را باختن عشق یعنی دل تراشیدن ز گِل عشق یعنی گم شدن در باغ دل 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ خوشا عشق و خوشا ناکامی عشق خوشا رسوایی و بدنامی عشق خوشا بر جان من هر شام و هر روز همه درد و همه داغ و همه سوز خوشا عاشق شدن اما جدایی خوشا عشق و نوای بینوایی 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ دلم پر می زند,عشق است شاید به تو سر می زند,عشق است شاید شکست آخر سکوت خانه ی من کسی در می زند,عشق است شاید 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ خوشا در سوز عشق سوختن ها درون شعله اش افروختن ها 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ هزاران دل به حسرت خون شد از عشق یکی در این میان مجنون شد از عشق 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست. 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ از طلب گوهر گویای عشق موج زند موج چو دریا دلم 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۰ يه حالتي تو چشماته كه عشق خودش باهاش مياد 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۰ طهارت ار نه به خون جگر كند عاشق به قول مفتى عشق ش درست نيست نماز 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۰ زخم از زبان تلخ تو خوردن روا نبود تقدیر ما به تلخی این ماجرا نبود هرگز نشد که خانه ی باران بنا کنیم سنگ بنای عشق که هم سنگ ما نبود بانو نگو که طالع ما را خدا نخواست اجیل بوسه های تو مشکل گشا نبود یک عمر پا به پای غمت راشک ریختم در هیاتت همیشه غذا بود جا نبود غیر از من و نگاه در اینه هیچکس در سوگ چشم های تو صاحب عذا نبود از من گذشت دختر باران ولی بدان این رسم عشق بازی پروانه ها نبود با اخرین قطار ازین شعر دل برید مردی که هیچ وقت برایت خدا نبود 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۰ تو را نگاه می کنم خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند! بیدار شو با قلب و سر رنگین خود بد شگونی شب را بگیر تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود زورق ها در آب های کم عمقند... خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است! جهان این گونه آغاز می شود: موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند (تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی وخواب را فرا می خوانی) بیدار شو تا از پی ات روان شوم تنم بی تاب تعقیب توست! می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم! " پلالوار" 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده