Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ فکر کنم تخم گنجیشکا رو زیر پایه مرغا پرورش بدن بعید نیست . باید سوال کنم . 1 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ میگن یه روزی یه موجوداتی میان که خیلی از ما بزرگ ترن...اون وقت رو ما هی آزمایش می کنن...هی میخندن اکثرا آزمایشات علمی رو روی جنس مونث انجام میدن چون بهتر جواب میده 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ توی یک ساعت تاپیک 7 صفحه رفته جلو. چقدر قاتل داریم تو این انجمن. دی: سوسری (سوسک فاضلاب) زیاد کشتم. مگس، پشه، موش، مارمولک، کرم. مارمولک حرفه تخصصی ام بود. با نخ دارشون میزدم. پی: ی بارم چند وقت پیش حواسم نبود، پامو گذاشتم رو جوجه پسر همسایه. پکید بنده خدا. معمولا شمال هم که میریم ماهی زنده میگیرم، من مسئولیت کوبیدنشون به میز رو بر عهده می گیرم. دی: 9 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من موقع آزمایشاتم اصلا نمیخندیدم بله بله متوجهم... اکثرا آزمایشات علمی رو روی جنس مونث انجام میدن چون بهتر جواب میده اره خب جنس مذکرو در جا میکشن چون کلا فایده نداره 6 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ یبار با سیمرغ عموم با سرعت 80تا زدیم به یه سگ؛ کاپوت و شبکه و رادیات و پروانه ماشین پودر شد سگه پاشد دوید رفت اوخ هم نگفت 6 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ کوچیک بودم این لانه ها مورچه های رو می کندم تا به زیر زیمین می رسیدم بعد به تخماشون چه جنایتها که نکردم......... 6 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ بله بله متوجهم... اره خب جنس مذکرو در جا میکشن چون کلا فایده نداره نخیر ما رو میکنن دستیارشون بخصوص اگه رزوممون رو ببینن 1 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ کوچیک بودم این لانه ها مورچه های رو می کندم تا به زیر زیمین می رسیدم بعد به تخماشون چه جنایتها که نکردم......... دقیقا من هم؛ لارو هاشون خیلی جالب بودن 1 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ دقیقا من هم؛ لارو هاشون خیلی جالب بودن هیسسسسسسسسس مامور تجسس نیاد بگیریمون 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ نخیر ما رو میکنن دستیارشون بخصوص اگه رزوممون رو ببینن مثل اینه میمونه که تو یه عنکبوت نر رو به خاطر تخصصش تو زمینه ی کشتن حشرات دستیارت کنی...می کنی؟ 3 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ منم از این جنایتا کردم خرگوش pسر خالمو از طبقه شیشم انداختم زمین نابود شد لونه ی مورچه هارو آتیش زدم دم ی عالمه مارمولکم کندم 9 لینک به دیدگاه
titi.kh 1793 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من دوست داشتم جوجه هامو بشورم...1بار یکیشونو دور از چشم همه شستم...:gnugghender: بعد که دیدم عین بید داره میلرزه دلم سوخت.موندم چی کار کنم که خشک شه...:JC_thinking: با حوله و سشوار افتادم به جونش...:icon_pf (34): بعد که خشک شد خیالم راحت شد که سرما نمی خوره:hapydancsmil: به نیم ساعت نکشید یهو مرد...فکر کنم سکته کرد 9 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ منم از این جنایتا کردم خرگوش pسر خالمو از طبقه شیشم انداختم زمین نابود شد لونه ی مورچه هارو آتیش زدم دم ی عالمه مارمولکم کندم مارمولک که دیگه نیازی به دم کندن نداره! کافیه با چوب بزنی تو سرش خودش دمشو میندازه . دمش خوراک خودکشیه. دی: 6 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ مارمولک که دیگه نیازی به دم کندن نداره! کافیه با چوب بزنی تو سرش خودش دمشو میندازه . دمش خوراک خودکشیه. دی: نه که بزنی تو سرش از دمش که بگیری با ناخنش دمشو میزنه فرار میکنه 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ راستی من یه اعتراف دیگه هم باید بکنم. بچه که بودم عشق داشتن بچه گنجیشک داشتم. هرچقدر میگشتم نمیتونستم پیدا کنم، یه بار یه فکر به ذهنم رسید، که چوب بردارم برم لای دوتا ساختمون که گنجیشک ها لونه کرده بودن، بکشم همه بچه گنجیشکا بریزن پائین. منتها خودم دلم نیومد، یعنی مامانم گفته بود که کار بدیه. به یکی از همبازی هام که خیلی تخس بود (یعنی تخس تر از من بود) این پیشنهاد رو دادم، اون هم سریع عملی اش کرد. دی: رفت یه چوب دراز برداشت، بعد رفت بالا پشت بوم، چوبو کشید لای دوتا ساختمون! هرچی گنجیشک و لونه گنجیشک و بچه گنجیشک و تخم گنجیشک بود ریخت بیرون! دی: تقریبا همه بچه گنجیشکایی که گرفته بودیم مردن. 7 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من دوست داشتم جوجه هامو بشورم...1بار یکیشونو دور از چشم همه شستم...:gnugghender:بعد که دیدم عین بید داره میلرزه دلم سوخت.موندم چی کار کنم که خشک شه...:JC_thinking: با حوله و سشوار افتادم به جونش...:icon_pf (34): بعد که خشک شد خیالم راحت شد که سرما نمی خوره:hapydancsmil: به نیم ساعت نکشید یهو مرد...فکر کنم سکته کرد دور از چشم همه یعنی دور از چشم بقیه جوجه ها یا ادمها ؟؟ وقتی اون مرد برادرو خواهراش افسرده نشدند ؟؟ 2 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ مثل اینه میمونه که تو یه عنکبوت نر رو به خاطر تخصصش تو زمینه ی کشتن حشرات دستیارت کنی...می کنی؟ اگه انگیزه هایه شخصی داشته باشه میکنم .. چرا که نه ؟ 1 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ با دم مارمولک شوخی نکنین! سیانور داره بابا 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من کسی رو نکشتم درعوض از روی محبت زیاد ازار رسوندم یه بار بچه گربه مو بردم بشورمش انداختمش تو حوض تمیز پر از اب تمیز که به خیال خودم اول خوب خیس بشه بعد با شامپو بشورمش به به بشه ولی دستمو چنگ زد و پرید بیرون رفت بالای دیوار هی خودشو تکون میداد یه بار برا جوجه ام میخواستم مدال بندازم گردنش (اون موقع تو تی وی دیده بودم اینایی که تو المپیادهای علمی مقام میارن گردنشون مدال می اندازن ) که باز از دستم در رفت و هی خودشو این ور و اون ور زد تا درش بیاره زنجیر مدال زیر پاش گیر کرده بود و نزدیک بود خودشو خفه کنه :5c6ipag2mnshmsf5ju3 10 لینک به دیدگاه
titi.kh 1793 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ دور از چشم همه یعنی دور از چشم بقیه جوجه ها یا ادمها ؟؟ وقتی اون مرد برادرو خواهراش افسرده نشدند ؟؟ دور از چشم همه...هم جوجه ها هم مامان بابام جرا خیلی ناراحت بودن... تا صبح هی جیک جیک کردن نزاشتن بخوابیم...منم در کنارشون 1 ساعتی گریه کردم 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده