eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ گوشت شکار با نوشیدنی بیشتر میچسبه. اونم یه فکری براش بکنید که احسان تان تکمیل شود. در ضمن وقتی داری میای اون حساب کتاب خمس و ذکات و اینا رو هم بکن نقدی بیار تا گناهانت آمرزیده بشه. یعنی ما خودمون سفارشت رو میکنیم. نه دیگه نشد خودم همشو میخورم یه مقدارشم میدم دربون بهشت رد میشم 1 لینک به دیدگاه
TrueBlue 1583 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ 1- برای یک موش موذی تله گذاشتم، یک گردو چرب، موش بدجوری توی تله، له شد. 2- مورچه ها را میگرفتم و مینداختم توی تار عنکبوت تا نحوه شکار عنکبوت را ببینم. 3- همون عنکبوت را پس از چند ماه تغذیه، انداختمش تو لونه مورچه ها و تیکه تیکه شدنش را دیدم. زمان بچگی با 7، 8 نفر از دوستان، طنابی به گردن گربه ای آویختیم و او را دار زدیم خود من هم یکبار در زمان تفولیت با فندک آشپزخانه گروهی از مورچه ها را قتل عام کردم اینا همه قاتلن .من تاپیکو ترک می کنم 5 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ مقدم کشیش جدید انجمن گرامی باد. داشتیم؟ من یه مدتی داشتم میرفتم راهبه شم... 2 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ نه بگو بگو...اعتراف بار گناهو سبک تر می کنه....:icon_pf (34): اگه بچه ها بیشتر بیان تعریف کنن شاید منم بگم اینجوری نمیشه خیلی ناجورن .......:gnugghender: 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اینا همه قاتلن .من تاپیکو ترک می کنم وایستا وایستا کارت دارم، من خرگوش بی آزارم. 3 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ سومین جنایت یا نازنازی یا هیچکس بعد از اینکه نازنازی را اتفاقی کشتم زهرا خیلی گریه کرد و با من قهر کرد عمه رفت نه دانه جوجه عین نازنازی برای زهرا خرید هوا سرد بود نمیدانم زمستان بود یا پاییز؛ خورشید غروب کرده بود و شب اندک اندک سایه تاریک خود را بر عرشه زمین پهن میکرد من بودم و کوچه و 9عدد جوجه و یک ظرف آب جوجه ها کثیف بودند! شستمشان دونه دونه در آب کردم و تمیزشان کردم فردا صبح همگی یخ زده بودند اما زهرا هرگز نفهمید اینبار هم کار من بود:hapydancsmil: 13 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اگه بچه ها بیشتر بیان تعریف کنن شاید منم بگماینجوری نمیشه خیلی ناجورن .......:gnugghender: تا این حد... مگه دوران نوجوانیت چند سال طول کشیده؟ 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ سومین جنایتیا نازنازی یا هیچکس بعد از اینکه نازنازی را اتفاقی کشتم زهرا خیلی گریه کرد و با من قهر کرد عمه رفت نه دانه جوجه عین نازنازی برای زهرا خرید هوا سرد بود نمیدانم زمستان بود یا پاییز؛ خورشید غروب کرده بود و شب اندک اندک سایه تاریک خود را بر عرشه زمین پهن میکرد من بودم و کوچه و 9عدد جوجه و یک ظرف آب جوجه ها کثیف بودند! شستمشان دونه دونه در آب کردم و تمیزشان کردم فردا صبح همگی یخ زده بودند اما زهرا هرگز نفهمید اینبار هم کار من بود:hapydancsmil: چه خوشحاله ماشالله دستت راه افتاده تو جوجه کشتناااااا... 4 لینک به دیدگاه
TrueBlue 1583 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ سومین جنایتیا نازنازی یا هیچکس بعد از اینکه نازنازی را اتفاقی کشتم زهرا خیلی گریه کرد و با من قهر کرد عمه رفت نه دانه جوجه عین نازنازی برای زهرا خرید هوا سرد بود نمیدانم زمستان بود یا پاییز؛ خورشید غروب کرده بود و شب اندک اندک سایه تاریک خود را بر عرشه زمین پهن میکرد من بودم و کوچه و 9عدد جوجه و یک ظرف آب جوجه ها کثیف بودند! شستمشان دونه دونه در آب کردم و تمیزشان کردم فردا صبح همگی یخ زده بودند اما زهرا هرگز نفهمید اینبار هم کار من بود:hapydancsmil: بیچاره زهرا. نمی دونسته سر وکارش با یه قاتل زنجیره ای بوده جوجو کش 5 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ تا این حد... مگه دوران نوجوانیت چند سال طول کشیده؟ زیاد طول نکشید ولی کیفتش بالا بود 4 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ بابا شماها چه دلی دارین خدایی! من جیغ اون گربه هه رو شنیدم دو شب خوابم نبرد ! اونوقت شماها عین آب خوردن حیوون آزاری میکنین! 7 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اینا همه قاتلن .من تاپیکو ترک می کنم اینها در برابر جنایاتی که حیوانات در حق ما کردن هیچی نیس اگه بدونی پشه ها چند لیتر ازم خون خوردن اگه بدونی مورچه ها چقد گاز میگیرن تازه ، زمان بچگی (فک کنم 7،8 سالم بود) یک سنجاقک رو انداختیم تو شرت یک بچه که خیلی از خودمون کوچکتر بود، بیچاره هم پسره ترسیده بود داد میزد و هم سنجاقکه 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ بسیار هم عنکبوت ترکاندم کبریت رو بگیری رو جای قلمبش میترکه البته همه این جنایات که ادامه هم دارد مال کودکیم هست 4 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ بچه که بودم خیلی تو تریپ این آزمایشات و اختراع و این حرفا بودم بعد میومدم حشره هایه مختلف رو میگرفتم و رو گاز کباب میکردم با سنجاق انواع ملخ ها .... پروانه ... بید .... و هر چیزی که سنجاق ازش رد بشه بعد چند سال یکی از فامیلامون که الان خانم مسنی شده گفت یادته میگرفتی حیوونا بدبخت رو میسوزوندی!؟ گفت فکر میکردیم سادیسم داری :icon_pf (34): اصلا فکر نمیکردم کسی اون موقع منو ببینه آزمایشاتم هم به نتیجه ای نرسید 9 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ بچه که بودم خیلی تو تریپ این آزمایشات و اختراع و این حرفا بودمبعد میومدم حشره هایه مختلف رو میگرفتم و رو گاز کباب میکردم با سنجاق انواع ملخ ها .... پروانه ... بید .... و هر چیزی که سنجاق ازش رد بشه بعد چند سال یکی از فامیلامون که الان خانم مسنی شده گفت یادته میگرفتی حیوونا بدبخت رو میسوزوندی!؟ گفت فکر میکردیم سادیسم داری :icon_pf (34): اصلا فکر نمیکردم کسی اون موقع منو ببینه آزمایشاتم هم به نتیجه ای نرسید در راه پیشرفت علم خیلی جان ها فدا میشه؛ اشکال نداره:there: 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من در مورد قتل بسیار سابقه دارم گنجشک کشی و داشتن انواع مدلهای تیرو کمان حرفه من بود که داییم به من اموخت از بس با ایشان میرفتیم گنجشک زدن که گنجشک های زنده مانده از دهات ما فرار کرده و به دهات مجاور پناهنده شده بودند . خیلی دایی برای من زحمت کشید تا تیر اندازی رو به من یاد داد بعدش خودم استاد شدم روش کندن کله ی گنجشک و کندن پوست او ن زبون بسته ها و سپس کباب خوشمزه ی اونا واقعا خیلی لذت بخش بود .. هنوز که هنوزه اخبار واصله نشان از ان دارد که دیگه هیچ گنجشکی به دهات ما پا نذاشته و اخیرا سازمان محیط زیست داره تخم گنجشک های دهات دیگر رو در دهات ما پرورش میده شاید بومی سازی بشن 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ در راه پیشرفت علم خیلی جان ها فدا میشه؛ اشکال نداره:there: میگن یه روزی یه موجوداتی میان که خیلی از ما بزرگ ترن...اون وقت رو ما هی آزمایش می کنن...هی میخندن 4 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ در راه پیشرفت علم خیلی جان ها فدا میشه؛ اشکال نداره:there: مرسی حامد جان باا این دلگرمیت دوباره آزمایشاتم رو از سر میگیرم اینبار حتما به یه نتیجه ای میرسم 3 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من در مورد قتل بسیار سابقه دارم گنجشک کشی و داشتن انواع مدلهای تیرو کمان حرفه من بود که داییم به من اموخت از بس با ایشان میرفتیم گنجشک زدن که گنجشک های زنده مانده از دهات ما فرار کرده و به دهات مجاور پناهنده شده بودند . خیلی دایی برای من زحمت کشید تا تیر اندازی رو به من یاد داد بعدش خودم استاد شدم روش کندن کله ی گنجشک و کندن پوست او ن زبون بسته ها و سپس کباب خوشمزه ی اونا واقعا خیلی لذت بخش بود .. هنوز که هنوزه اخبار واصله نشان از ان دارد که دیگه هیچ گنجشکی به دهات ما پا نذاشته و اخیرا سازمان محیط زیست داره تخم گنجشک های دهات دیگر رو در دهات ما پرورش میده شاید بومی سازی بشن فکر کنم تخم گنجیشکا رو زیر پایه مرغا پرورش بدن 1 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ میگن یه روزی یه موجوداتی میان که خیلی از ما بزرگ ترن...اون وقت رو ما هی آزمایش می کنن...هی میخندن من موقع آزمایشاتم اصلا نمیخندیدم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده