رفتن به مطلب

اعترافات یک قاتل


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 103
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خب دقیقا برای همین بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم و دیگه به هیچ حیوونی آزار نرسوندم حتی اگه اذیتم میکردن :sad0:

حتی سوسکم نکشتم هیچوقت :sad0:

 

تو چون به راه راست برگشتی...ازت میگذریم...باشد که رستگار شوی:ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من اول راهنمایی که بودم ، جوجه داشتم

یه روز یه گربه جوجمو خورد ، بعد من رفتم حیاط دیدم گربه هه لم داده روو دیوار داره بروبر منو نگاه میکنه!

منم به غیرتم برخورد با تفنگ بازی زدم توو ک...نش!

یه جیغی کشید فرار کرد! :sad0:

 

نترس گربه هه چیزیش نمیشه

من یه زمانی یه خورده جونور بودم :icon_pf (34):

از این کارا زیاد میکردم

هیچوقت هم گربه ها چیزیشون نمیشد

 

چرمشون سفت تر از اونیه که تیر تفنگ بادی بهش نفوذ کنه

مگر اینکه مگنوم 350 داشته باشی و یا تیر نوک برنجی بزاری تو لوله

  • Like 7
لینک به دیدگاه

تاپیک جالبی است :ws3: من جوجه داشتم ، اردک، خرگوش.ولی هیچ کدومو نکشتیم.فقط یکی از جوجه هام زیر پای دختر همسایه ترکید :4564: از این کفشای طبی می پوشید.خیلی سنگین بود کفشش :4564:

 

من فقط یه کاری کردم همه بهم می گفن بدجور قاتلم.ولی به خدا دست خودم نبود :sad0:.نمی دونستم.:sad0:بچه بودم

:sad0:

 

 

من یه بار یه مورچه رو کانونی کردم راستش :hanghead:

:ws3:

نمی دونم اول بودم یا دوم.ذره ببین برداشتم یه مورچه ی بنده خدایی داشت از اون طرفا می رفت.ساعت 1 و2 ظهر بود تو تابستون.هوا هم بدجوری گرم بود.من اومدم مورچه رو با ذره ببین ببینم دیدم یه نوری افتاده رو مورچه بینوا :whistle: خوشم اومد گفتم چه باحال این چیه؟ همین که داشتم نور و رو بدن مورچه تست می کردم دیدم بوی سوختگی میاد :ws3:

 

مورچه هه اون زیر کانونی شده بود.یه بوی کبابی راه افتاد که نگو.بعد من که نفهمیده بودم چه شده.ذره ببینو برداشتم دیدم از مورچه هه دود بلند میشه :whistle: حالا هر موقع کباب می پزیم یاد اون مورچه هه می افتم

:ws3:روحش شاد :whistle:

  • Like 19
لینک به دیدگاه
شرعی باشه لطفا :ws37:

 

 

 

نه مرسی میرم ماهی فروشی:w16:

خوب . از آنجا کع فرمودن اسکناس پول نیست و مشمول ربا و این چیزا نمیشه , به همان نسبت هم چون خرگوش پرنده نیست و پرنده هم خرگوش نیست, میتونی هر دو شو اشتباهی بکشی و شرعا هم کارت درسته. خیالت راحت.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دومین جنایت:

مرغ سفید زشت

bz7wv3vrl16sbxyeasjm.jpg

 

عصر دلنگیز یک روز پاییزی

 

من بودم و کوچه؛ صدایی آمد "قد قد قد"

 

یک عدد مرغ سفید چندش

 

چشمانم به دنبال آلت شکار گشت

 

یک تخته ی جعبه میوه پیدا کردم

 

خیلی آروم از پشت نزدیکش شدم

 

زدم

 

چوب رو ول نمیکنه چرا؟:ws38: هی میکشم ول نمیکنه چوب رو خودش هم بال بال میزنه:ws38:

 

دقیق شدم:wht: یافتم ؛ سر چوب میخ هست؛ میخ رفته تو رونش:icon_razz: پام رو تکیه گاه قرار دادم کشیدم بیرون میخ رو؛ یکم از گوشت و پرش چسبیده بود سر میخه:ws38:

 

ولش کردم تا یکی به دادش برسه:whistle:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
نترس گربه هه چیزیش نمیشه

من یه زمانی یه خورده جونور بودم :icon_pf (34):

از این کارا زیاد میکردم

هیچوقت هم گربه ها چیزیشون نمیشد

 

چرمشون سفت تر از اونیه که تیر تفنگ بادی بهش نفوذ کنه

مگر اینکه مگنوم 350 داشته باشی و یا تیر نوک برنجی بزاری تو لوله

 

:w58:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خوب . از آنجا کع فرمودن اسکناس پول نیست و مشمول ربا و این چیزا نمیشه , به همان نسبت هم چون خرگوش پرنده نیست و پرنده هم خرگوش نیست, میتونی هر دو شو اشتباهی بکشی و شرعا هم کارت درسته. خیالت راحت.

 

مرسی حاج آقا

براتون گوشت شکار میفرستم:ws3:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
نترس گربه هه چیزیش نمیشه

من یه زمانی یه خورده جونور بودم :icon_pf (34):

از این کارا زیاد میکردم

هیچوقت هم گربه ها چیزیشون نمیشد

 

چرمشون سفت تر از اونیه که تیر تفنگ بادی بهش نفوذ کنه

مگر اینکه مگنوم 350 داشته باشی و یا تیر نوک برنجی بزاری تو لوله

ابوالفضل دیشب اعتراف کرده که یه گربه رو با شلنگ زده و گربه بیچاره جان به جان آفرین تسلیم کرده. وقتی شلنگ میتونه گربه بکشه اونوقت تفنگ بادی نمیتونه؟ :ws28:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من یه بار با ذره بین چنتا مورچه رو سوزوندم... :4564:

 

بچه بودم دیگه... :5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

گویا تمام عناصر ذکور این تجربه رو دارن...بلا استثنا...

  • Like 7
لینک به دیدگاه
:w58:

:icon_redface:

 

فکر کنم بهتره من دیگه چیزی نگم

داره یواش یواش یادم میاد

....

جانور که نه ....جونور بودیم بچگی ......

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مرسی حاج آقا

براتون گوشت شکار میفرستم:ws3:

گوشت شکار با نوشیدنی بیشتر میچسبه. اونم یه فکری براش بکنید که احسان تان تکمیل شود. در ضمن وقتی داری میای اون حساب کتاب خمس و ذکات و اینا رو هم بکن نقدی بیار تا گناهانت آمرزیده بشه. یعنی ما خودمون سفارشت رو میکنیم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
:icon_redface:

 

فکر کنم بهتره من دیگه چیزی نگم

داره یواش یواش یادم میاد

....

جانور که نه ....جونور بودیم بچگی ......

 

نه بگو بگو...اعتراف بار گناهو سبک تر می کنه....:icon_pf (34):

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ابوالفضل دیشب اعتراف کرده که یه گربه رو با شلنگ زده و گربه بیچاره جان به جان آفرین تسلیم کرده. وقتی شلنگ میتونه گربه بکشه اونوقت تفنگ بادی نمیتونه؟ :ws28:

 

نه نمیکشه

.....

من یه بار موفق شدم یه گربه رو ....

اونم چون بنده خدا تازه به سن بلوغ رسیده بود و پوست بدنش نازک بود .....

ولی شاید تا حالا 100 بار گربه ها رو با تیر زدم و طوریشون هم نشده:a030:

لینک به دیدگاه

1- برای یک موش موذی تله گذاشتم، یک گردو چرب، موش بدجوری توی تله، له شد. :sigh:

 

2- مورچه ها را میگرفتم و مینداختم توی تار عنکبوت تا نحوه شکار عنکبوت را ببینم. :sigh:

 

3- همون عنکبوت را پس از چند ماه تغذیه، انداختمش تو لونه مورچه ها و تیکه تیکه شدنش را دیدم. :sigh:

 

4- اینقدر تو زندگیم با دست، پشه کشته شدم، که هرکس میخواد پشه ای زبل را بکشه منو صدا میکنه. :sigh:

 

5-بیشتر دشمن موجودات موذی و حشرات هستم، زیاد به گنده هاشون کاری ندارم.

یک آدم موذی هم میشناسم که خیلی دوست دارم یه روز مفصل کتکش بزنم. :ws37:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

زمان بچگی با 7، 8 نفر از دوستان، طنابی به گردن گربه ای آویختیم و او را دار زدیم hanghead.gif

 

خود من هم یکبار در زمان تفولیت با فندک آشپزخانه گروهی از مورچه ها را قتل عام کردم whistle.gif

  • Like 13
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...