ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۳ تلنگر میزند بر شیشهها سرپنجه باران نسیم سرد میخندد به غوغای خیابانها دهان كوچه پر خون میشود از مشت خمپاره فشار درد میدوزد لبانش را به دندانها زمین گرم است از باران خون امروز زمین از اشك خونآلوده خورشید سیراب است ببین آن گوش از بُن كنده را در موج خون مادر كه همچون لاله از لالای نرم جوی در خواب است بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر كه باران بلا میباردت از آسمان بر سر بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر كه باران بلا میباردت از آسمان بر سر در ماتمسرای خویش را بر هیچكس مگشا كه مهمانی بغیر از مرگ را بر در نخواهی دید بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر زمین گرم است از باران بیپایان خون امروز ولی دلهای خونین جامگان در سینهها سرد است مبند امروز چشم منتظر بر حلقه این در كه قلب آهنین حلقه هم آكنده از درد است بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر كه باران بلا میباردت از آسمان بر سر نگاه خیره را از سنگفرش كوچهها بردار كه اكنون برق خون میتابد از آیینه خورشید دوچشم منتظر را تا به كی بر آستان خانه میدوزی تو دیگر سایه فرزند را بر در نخواهی دید نخـواهی دید نخـواهی دید بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر كه باران بلا میباردت از آسمان بر سر ببین آن مغز خونآلوده را آن پاره دل را كه در زیر قدمها میتپد بی هیچ فریادی سكوتی تلخ در رگهای سردش زهر میریزد بدو با طعنه میگوید كه بعد از مرگ آزادی زمین میجوشد از خون زیر این خورشید عالم سوز بمان مادر بمان در خانه خاموش خود امروز زمین گرم است از باران بیپایان خون امروز ولی دلهای خونین جامگان در سینهها سرد است مبند امروز چشم منتظر بر حلقه این در كه قلب آهنین حلقه هم آكنده از درد است بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر كه باران بلا میباردت از آسمان بر سر نگاه خیره را از سنگفرش كوچهها بردار كه اكنون برق خون میتابد از آیینه خورشید دوچشم منتظر را تا به كی بر آستان خانه میدوزی تو دیگر سایه فرزند را بر در نخواهی دید نخـواهی دید نخـواهی دید بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر كه باران بلا میباردت از آسمان بر سر بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر 3 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۳ عمو نوروز شاهین نجفی عمو نوروز! نیا این جا... که این خونه عزاداره! پدر خرجِ یه سال قبلِ شبِ عیدُ بدهکاره! چشای مادر از سرخی مثِ ماهیِ هفت سینن، که از بس تر شدن دائم، دیگه کم کم نمی بینن. برادر گم شده پُشتِ سُرنگای فراموشی. تن خواهر شده پر پر تو بازارِ هم آغوشی... توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست، تا وقتی نونُ خوش بختی میونِ کوله بارت نیست! عمو نوروز! نیا این جا عمو نوروز! نیا این جا! بهار از یادِ ما رفته! توی سفره نه هفت سینه، نه نونه، نه پولِ نفته! عمو نوروز! تو این خونه تمامِ سال زمستونه. گُلُ بلبل یه افسانه س. فقط جغده که می خونه. بهارُ شادیِ عیدُ یکی از این جا دزدیده. یکی خاکسترِ ماتم رو تقویمِ ما پاشیده... عمو نوروز! نیا این جا عمو نوروز! نیا این جا 3 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۳ به سلامتی تو مینوشم که خلاص تر از می پاکیزه ای از گذشته تا هنوز و تا ابد پشت هر آواز من انگیزه ای ای همیشه گرمی آغوشم به سلامتی تو مینوشم ای همیشه گرمی آغوشم به سلامتی تو مینوشم خسته بودم . مانده بودم از خودم . از خانه . از دوست رانده بودم چه به وقت آمدی ای عشق وقتی که دل به عزا نشانده بودم ای همیشه گرمی آغوشم به سلامتی تو مینوشم ای همیشه گرمی آغوشم به سلامتی تو مینوشم روزگار ماندنت کم بود و کوتاه شب و روز و ساعتی بود . گاه و بی گاه مثل یک رگبار تند در شب مرداب خنکایی آمد و چند لحظه نموار گل شدم من . گل شدم من . گل پر پر دل من یک شبه دل شد . تازه و تر دستهایم شد پناهگاه پرنده شانه هایم . بام دعوت کبوتر ای همیشه گرمی آغوشم به سلامتی تو مینوشم 3 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۳ امروز که محتاج توام جای تو خالیست فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست بر من نفسی نیست ، نفسی نیست در خانه کسی نیست نکن امروز را فردا بیا با ما که فردایی نمی ماند که از تقدیر و فال ما در این دنیا کسی چیزی نمی داند تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست من در پی خویشم به تو بر می خورم اما در تو شده ام گم به من دسترسی نیست نکن امروز را فردا دلم افتاده زیر پا بیا ای نازنین ای یار دلم را از زمین بردار در این دنیای وانفسا تویی تنها ، منم تنها نکن امروز را فردا ، بیا با ما ، بیا تا ما امروز که محتاج توام جای تو خالیست فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست در این دنیای نا هموار که می بارد به سر آوار به حال خود مرا نگذار رهایم کن از این تکرار آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است حیثیت این باغ منم خار و خسی نیست 4 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ تو اون شام مهتاب کنارم نشستی عجب شاخه گل وار به پایم شکستی قلم زد نگاهت به نقش آفرینی که صورتگری را نبود این چنینی پریزاد عشقو مه آسا کشیدی خدا را به شور تماشا کشیدی تو دونسته بودی، چه خوش باورم من شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت گذشت روزگاری از اون لحظه ناب که معراج دل بود به درگاه مهتاب در اون درگه عشق چه محتاج نشستم تو هر شام مهتاب به یادت شکستم تو از این شکستن خبرداری یا نه هنوز شور عشقو به سر داری یا نه تو دونسته بودی، چه خوش باورم من شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری من اون ماهو دادم به تو یادگاری 4 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ آسمان چشم او آیینه ی کیست آنکه چون آیینه با من روبرو بود درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد سرنوشت این جدایی دست او بود آآآآه ه ه گریه مکن که سرنوشت گر مر از تو جدا کرد عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد چهره اش آیینه ی کیست او که با من روبرو بود درد و نفرین بر سفر باد این گناه از دست او بود ای شکسته خاطر من روزگارت شادمان باد ای درخت پر گل من نو بهارت ارغوان داد ای دلت خورشید خندان سینه ی تاریک من سنگ قبر آرزو بود آنچه کردی با دل من قصه ی سنگ و صبور بود من گلی پژمرده بودم گر تو را صد رنگ و بو بود ای دلت خورشید خندان سینه ی تاریک من سنگ قبر آرزو بود 2 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ در حریر گیسوانت دل زمانی خانه می کرد شکوه ها از بی قراری با من دیوانه می کرد با نگاه تو نگاهم روزگاری آشنا بود در سکوت مبهم ما بر جهان فریاد ما بود میشکفت از خنده تو صد چمن گل در خیالم از دو چشم مست تو هر شب می شد افسون شور حالم هر سحر با یادت از خواب چشم خود را می گشودم روزگاری با خیال تو عاشقی دیوانه بودم ای دو چشم مست شهلا که تو را دیده ام هر روز و هر شب همه جا بعد از این ناز تو دیگر نکشم می کنم خود را ز دام تو رها ای سراپا نقش نومیدی ای سراسر بی وفایی حیف از آن احساس پاک من با تو حیف از آشنایی 2 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ می دونی دل اسیره اسیره تا بمیره می دونی بدون تو دلم آروم نگیره می دونی دل تنگ تو نموده آهنگ تو ولی بیهوده جوید بسی بیهوده پوید به من بگو بی وفا حالا یار که هستی خزان عمرم رسید نو بهار که هستی می خوام برم دور دورا دلم طاقت نداره دست غم تو داره روزامو می شماره 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ می دونی دل اسیره اسیره تا بمیره می دونی بدون تو دلم آروم نگیره می دونی دل تنگ تو نموده آهنگ تو ولی بیهوده جوید بسی بیهوده پوید به من بگو بی وفا حالا یار که هستی خزان عمرم رسید نو بهار که هستی می خوام برم دور دورا دلم طاقت نداره دست غم تو داره روزهام و می شماره ببخشین همین الان دارین به همه این اهنگ ها گوش میکنین ؟ پرواز یانی 3 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ ببخشین همین الان دارین به همه این اهنگ ها گوش میکنین ؟ بله. گذاشتم پلی لیست. 2 لینک به دیدگاه
ms13 1488 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ این آهنگ همین الان دانلود شد و قراره تا صبح play بشه . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام من از او خاطره دارم من از او خاطره دارم خاطراتی خوب زیبا مثل زیبایی رویا خاطراتی خوب وشیرین مثل زیبایی آواز عاشقم عاشقم من عاشقم از روز ازل عاشقم عاشقم من پابند عشقش تا ابد من از او خبر ندارم این و من باور ندارم باور تنهایی موندن باور تنهایی خوندن باور بازی رو باختن یا قمار عشقو بردن توی این دیار غربت حتی موندن حتی مردن اگر ابر که بارون می زنه می زنه به موج دریا می زنه می زنه به دشت و صحرا می زنه دلم که داره فریاد می زنه 2 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از Inna از کارای قدیمی ترشه، خیلی خوبه :music: 4 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ Gone with the sin HIM این آهنگ معرکه است I love your skin oh so white I love your touch cold as ice And I love every single tear you cry I just love the way you´re losing your life Oh my baby how beautiful you are Oh my darling completely torn apart You´re gone with the sin my baby and beautiful you are So gone with the sin my darling I adore the despair in your eyes I worship your lips once red as wine And I crave for your scent sending shivers down my spine And I just love the way you´re running out of life Oh my baby how beautiful you are Oh my darling completely torn apart You´re gone with the sin my baby and beautiful you are So gone with the sin my darling 2 لینک به دیدگاه
Sadegh Tafakor 1369 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ you're beautiful از James Blunt کلی خاطره دارم با این آهنگ 2 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ مختاباد-تمنای وصال عااااالییییییییی 2 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد بهسر آید غم هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید عارف صفت وصف تو در پیر و جوان دید یعنی همهجا عکس رخ یار توان دید دیوانه نیم من که روم خانه به خانه هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو در میکده و دیر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه اطلاعات نام آهنگ: تمنای وصال نام آلبوم: تمنای وصال خواننده و آهنگساز: عبدالحسین مختاباد تنظیمکننده: حسین فرهادپور شاعر: شیخ بهایی سال انتشار: 1370 فرمت و کیفیت: (MP3 (128 kbps مدت آهنگ: 5:13 دقیقه حجم فایل: 4.72 مگابایت پسورد فایل فشرده: www.didarweb.ir برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۳ مختاباد-تمنای وصالعااااالییییییییی عالیییییی 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده