رفتن به مطلب

همین الان داری به چه اهنگی گوش می کنی؟


hamidbala

ارسال های توصیه شده

تلنگر می‌زند بر شیشه‌ها سرپنجه باران

نسیم سرد می‌خندد به غوغای خیابانها

دهان كوچه پر خون می‌شود از مشت خمپاره

فشار درد می‌دوزد لبانش را به دندانها

زمین گرم است از باران خون امروز

زمین از اشك خون‌آلوده خورشید سیراب است

ببین آن گوش از بُن كنده را در موج خون مادر

كه همچون لاله از لالای نرم جوی در خواب است

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

كه باران بلا می‌باردت از آسمان بر سر

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

كه باران بلا می‌باردت از آسمان بر سر

در ماتم‌سرای خویش را بر هیچكس مگشا

كه مهمانی بغیر از مرگ را بر در نخواهی دید

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

زمین گرم است از باران بی‌پایان خون امروز

ولی دلهای خونین جامگان در سینه‌ها سرد است

مبند امروز چشم منتظر بر حلقه این در

كه قلب آهنین حلقه هم آكنده از درد است

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

كه باران بلا می‌باردت از آسمان بر سر

نگاه خیره را از سنگفرش كوچه‌ها بردار

كه اكنون برق خون می‌تابد از آیینه خورشید

دوچشم منتظر را تا به كی بر آستان خانه می‌دوزی

تو دیگر سایه فرزند را بر در نخواهی دید

نخـواهی دید نخـواهی دید

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

كه باران بلا می‌باردت از آسمان بر سر

ببین آن مغز خون‌آلوده را آن پاره دل را

كه در زیر قدمها می‌تپد بی هیچ فریادی

سكوتی تلخ در رگهای سردش زهر می‌ریزد

بدو با طعنه می‌گوید كه بعد از مرگ آزادی

زمین می‌جوشد از خون زیر این خورشید عالم سوز

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود امروز

زمین گرم است از باران بی‌پایان خون امروز

ولی دلهای خونین جامگان در سینه‌ها سرد است

مبند امروز چشم منتظر بر حلقه این در

كه قلب آهنین حلقه هم آكنده از درد است

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

كه باران بلا می‌باردت از آسمان بر سر

نگاه خیره را از سنگفرش كوچه‌ها بردار

كه اكنون برق خون می‌تابد از آیینه خورشید

دوچشم منتظر را تا به كی بر آستان خانه می‌دوزی

تو دیگر سایه فرزند را بر در نخواهی دید

نخـواهی دید نخـواهی دید

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

كه باران بلا می‌باردت از آسمان بر سر

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر

لینک به دیدگاه

عمو نوروز شاهین نجفی

 

عمو نوروز! نیا این جا... که این خونه عزاداره!

پدر خرجِ یه سال قبلِ شبِ عیدُ بدهکاره!

چشای مادر از سرخی مثِ ماهیِ هفت سینن،

که از بس تر شدن دائم، دیگه کم کم نمی بینن.

برادر گم شده پُشتِ سُرنگای فراموشی.

تن خواهر شده پر پر تو بازارِ هم آغوشی...

توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست،

تا وقتی نونُ خوش بختی میونِ کوله بارت نیست!

عمو نوروز! نیا این جا

عمو نوروز! نیا این جا! بهار از یادِ ما رفته!

توی سفره نه هفت سینه، نه نونه، نه پولِ نفته!

عمو نوروز! تو این خونه تمامِ سال زمستونه.

گُلُ بلبل یه افسانه س. فقط جغده که می خونه.

بهارُ شادیِ عیدُ یکی از این جا دزدیده.

یکی خاکسترِ ماتم رو تقویمِ ما پاشیده...

عمو نوروز! نیا این جا

عمو نوروز! نیا این جا

لینک به دیدگاه

به سلامتی تو مینوشم

که خلاص تر از می پاکیزه ای

از گذشته تا هنوز و تا ابد

پشت هر آواز من انگیزه ای

ای همیشه گرمی آغوشم

به سلامتی تو مینوشم

ای همیشه گرمی آغوشم

به سلامتی تو مینوشم

خسته بودم . مانده بودم

از خودم . از خانه . از دوست رانده بودم

چه به وقت آمدی ای عشق

وقتی که دل به عزا نشانده بودم

ای همیشه گرمی آغوشم

به سلامتی تو مینوشم

ای همیشه گرمی آغوشم

به سلامتی تو مینوشم

روزگار ماندنت کم بود و کوتاه

شب و روز و ساعتی بود . گاه و بی گاه

مثل یک رگبار تند در شب مرداب

خنکایی آمد و چند لحظه نموار

گل شدم من . گل شدم من . گل پر پر

دل من یک شبه دل شد . تازه و تر

دستهایم شد پناهگاه پرنده

شانه هایم . بام دعوت کبوتر

ای همیشه گرمی آغوشم

به سلامتی تو مینوشم

لینک به دیدگاه

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

بر من نفسی نیست ، نفسی نیست

در خانه کسی نیست

نکن امروز را فردا

بیا با ما که فردایی نمی ماند

که از تقدیر و فال ما

در این دنیا کسی چیزی نمی داند

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

من در پی خویشم به تو بر می خورم اما

در تو شده ام گم به من دسترسی نیست

نکن امروز را فردا

دلم افتاده زیر پا

بیا ای نازنین ای یار

دلم را از زمین بردار

در این دنیای وانفسا

تویی تنها ، منم تنها

نکن امروز را فردا ، بیا با ما ، بیا تا ما

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

در این دنیای نا هموار

که می بارد به سر آوار

به حال خود مرا نگذار

رهایم کن از این تکرار

آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است

حیثیت این باغ منم

خار و خسی نیست

لینک به دیدگاه

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی

عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

 

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی

که صورتگری را نبود این چنینی

پریزاد عشقو مه آسا کشیدی

خدا را به شور تماشا کشیدی

 

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من

شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

 

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب

تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

 

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی

تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

 

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت

به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب

که معراج دل بود به درگاه مهتاب

 

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم

تو هر شام مهتاب به یادت شکستم

 

تو از این شکستن خبرداری یا نه

هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

 

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من

شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

 

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب

تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

 

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی

تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

 

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت

به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری

من اون ماهو دادم به تو یادگاری

لینک به دیدگاه

آسمان چشم او

آیینه ی کیست

آنکه چون آیینه با من روبرو بود

درد و نفرین

درد و نفرین بر سفر باد

سرنوشت این جدایی دست او بود

 

آآآآه ه ه

 

گریه مکن که سرنوشت

گر مر از تو جدا کرد

عاقبت دلهای ما

با غم هم آشنا کرد

چهره اش آیینه ی کیست

او که با من روبرو بود

درد و نفرین بر سفر باد

این گناه از دست او بود

ای شکسته خاطر من

روزگارت شادمان باد

ای درخت پر گل من

نو بهارت ارغوان داد

ای دلت خورشید خندان

سینه ی تاریک من

سنگ قبر آرزو بود

آنچه کردی با دل من

قصه ی سنگ و صبور بود

من گلی پژمرده بودم

گر تو را صد رنگ و بو بود

 

ای دلت خورشید خندان

سینه ی تاریک من

سنگ قبر آرزو بود

لینک به دیدگاه

در حریر گیسوانت دل زمانی خانه می کرد

شکوه ها از بی قراری با من دیوانه می کرد

با نگاه تو نگاهم روزگاری آشنا بود

در سکوت مبهم ما بر جهان فریاد ما بود

میشکفت از خنده تو صد چمن گل در خیالم

از دو چشم مست تو

هر شب می شد افسون شور حالم

هر سحر با یادت از خواب

چشم خود را می گشودم روزگاری

با خیال تو عاشقی دیوانه بودم

ای دو چشم مست شهلا که تو را دیده ام

هر روز و هر شب همه جا

بعد از این ناز تو دیگر نکشم

می کنم خود را ز دام تو رها

ای سراپا نقش نومیدی

ای سراسر بی وفایی

حیف از آن احساس پاک من با تو

حیف از آشنایی

لینک به دیدگاه

می دونی دل اسیره

اسیره تا بمیره

می دونی بدون تو

دلم آروم نگیره

می دونی دل تنگ تو

نموده آهنگ تو

ولی بیهوده جوید

بسی بیهوده پوید

به من بگو بی وفا حالا یار که هستی

خزان عمرم رسید نو بهار که هستی

می خوام برم دور دورا دلم طاقت نداره

دست غم تو داره روزامو می شماره

لینک به دیدگاه
می دونی دل اسیره

اسیره تا بمیره

می دونی بدون تو

دلم آروم نگیره

می دونی دل تنگ تو

نموده آهنگ تو

ولی بیهوده جوید

بسی بیهوده پوید

به من بگو بی وفا حالا یار که هستی

خزان عمرم رسید نو بهار که هستی

می خوام برم دور دورا دلم طاقت نداره

دست غم تو داره روزهام و می شماره

ببخشین همین الان دارین به همه این اهنگ ها گوش میکنین ؟:icon_gol:

 

 

پرواز یانی:icon_gol:

لینک به دیدگاه

این آهنگ همین الان دانلود شد و قراره تا صبح play بشه .

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

من از او خاطره دارم

 

من از او خاطره دارم

 

خاطراتی خوب زیبا

 

مثل زیبایی رویا

 

خاطراتی خوب وشیرین

 

مثل زیبایی آواز

 

عاشقم عاشقم من

 

عاشقم از روز ازل

 

عاشقم عاشقم من

 

پابند عشقش تا ابد

من از او خبر ندارم

 

این و من باور ندارم

 

باور تنهایی موندن

 

باور تنهایی خوندن

 

باور بازی رو باختن

 

یا قمار عشقو بردن

 

توی این دیار غربت

 

حتی موندن حتی مردن

 

اگر ابر که بارون می زنه

 

می زنه به موج دریا می زنه

 

می زنه به دشت و صحرا می زنه

 

دلم که داره فریاد می زنه

لینک به دیدگاه

Gone with the sin

HIM

این آهنگ معرکه است

I love your skin oh so white

I love your touch cold as ice

And I love every single tear you cry

I just love the way you´re losing your life

 

Oh my baby how beautiful you are

Oh my darling completely torn apart

You´re gone with the sin my baby and beautiful you are

So gone with the sin my darling

 

I adore the despair in your eyes

I worship your lips once red as wine

And I crave for your scent sending shivers down my spine

And I just love the way you´re running out of life

 

Oh my baby how beautiful you are

Oh my darling completely torn apart

You´re gone with the sin my baby and beautiful you are

So gone with the sin my darling

لینک به دیدگاه

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به‌سر آید غم هجران تو یا نه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

عارف صفت وصف تو در پیر و جوان دید

یعنی همه‌جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه نیم من که روم خانه به خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

abdolhosein_mokhtabad_3.jpg

 

اطلاعات

نام آهنگ: تمنای وصال

نام آلبوم: تمنای وصال

خواننده و آهنگساز: عبدالحسین مختاباد

تنظیم‌کننده: حسین فرهادپور

شاعر: شیخ بهایی

سال انتشار: 1370

فرمت و کیفیت: (MP3 (128 kbps

مدت آهنگ: 5:13 دقیقه

حجم فایل: 4.72 مگابایت

پسورد فایل فشرده: www.didarweb.ir

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...