رفتن به مطلب

همین الان داری به چه اهنگی گوش می کنی؟


hamidbala

ارسال های توصیه شده

"همه هیچم"

آلبوم "نه فرشته ام نه شیطان"

از: همایون شجریان

 

نه فرشته ام، نه شیطان، کیم و چیم؟ همینم!

نه ز بادم و نه زآتش که نواده ی زمینم!

منم و چراغ خردی که بمیرد از نسیمی

نه سپیده دم به دستم، نه ستاره بر جبینم

نه فرشته ام، نه شیطان، کیم و چیم؟ همینم!

منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد

منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد

نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم

نه حق حقم، نه نا حق

نه بدم، نه خوب مطلق

سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم

تب بوسه ایم از آن لب، به غنیمت است امشب

که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم

که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم

منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد

نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم

نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری،

که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم

که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم

نه فرشته ام، نه شیطان،

شعر از حسین منزوی

لینک به دیدگاه

متن آهنگ زیبای پرواز از استاد قمیشی

1354626533_flight-siavashghomayshi.jpgمن و تو دو تا پرنده تو قفس زندونی بودیم.

 

جای پر زدن نداشتیم ولی آسمونی بودیم.

 

ابر و بارونو میدیدیم اما دنیامون قفس بود.

 

چشم به دوردستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود.

 

اما یک روز اونایی که ما رو با هم دوست نداشتن.

 

تو رو پر دادن و جات یه دونه آینه گذاشتن.

 

منِ خوش باور ساده فکر میکردم روبرومی.

 

گاهی اشتباه میکردم من کدومم تو کدومی!

 

با تو زندگی میکردم قفس تنگ و سیاهو.

 

عشق تو از خاطرم برد عشق پر زدن تا ماهُ.

 

اما یک روز بادِ وحشی رویاهامو با خودش برد.

 

قفس افتاد و شکستُ آینه افتاد و تَرَک خورد.

 

تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخته بودم.

 

دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم.

 

تو تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد.

 

منِ تن خسته رو حتی یکدفعه یادت نیفتاد.

 

حالا این قفس شکسته راهِ آسمون شده باز.

 

اما تو قفس نشستم دیگه یادم رفته پرواز

لینک به دیدگاه
"همه هیچم"

آلبوم "نه فرشته ام نه شیطان"

از: همایون شجریان

 

نه فرشته ام، نه شیطان، کیم و چیم؟ همینم!

نه ز بادم و نه زآتش که نواده ی زمینم!

منم و چراغ خردی که بمیرد از نسیمی

نه سپیده دم به دستم، نه ستاره بر جبینم

نه فرشته ام، نه شیطان، کیم و چیم؟ همینم!

منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد

منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد

نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم

نه حق حقم، نه نا حق

نه بدم، نه خوب مطلق

سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم

تب بوسه ایم از آن لب، به غنیمت است امشب

که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم

که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم

منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد

نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم

نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری،

که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم

که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم

نه فرشته ام، نه شیطان،

شعر از حسین منزوی

 

خیر:icon_razz:

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش ،ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزارن من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل

هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر

وه از این آتش روشن که به جان من و توست

همای

لینک به دیدگاه
خیر:icon_razz:

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش ،ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزارن من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل

هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر

وه از این آتش روشن که به جان من و توست

همای

 

 

:w58:

چی خیر؟؟؟

 

 

حالا از همون آلبوم

"در حصار شب"

 

متن شعر:

نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن

نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن

در این حصار جادویی روزگار بشکن

نفسم گرفت ازاین شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادویی روزگار بشکن

توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه

…لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن

توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه

…لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه

…لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن

بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه

تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن

ز برون کسی نیاید چو به یاری تو،اینجا

تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

ز برون کسی نیاید چو به یاری تو،اینجا

تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن

لینک به دیدگاه

آهنگ فاصله از سامان جلیلیبه همراه امیر و حمید هامونی

 

اينم لينكش

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

♫♫♫

فاصله چقد زیاده بین ما ، میدونم توهم خیلی ناراحتی

لحظه های آخره بیا ببین ، نفسی نداره قلب لعنتی

متنفرماز این فاصله ها

دیدنت برام یه افسانه شدهدیگه از خدا نمیخوامت تورو

میدونم یه التماس بی خوده

تو دیگه برنمی گردی پیش من

آخه قسمت من تو دوریه

دیگه بیقراره دیدنم نباش

این جدایی دست ما نیست ، زوریه

تو ازم دوری و این ثانیه ها ، عمریه شاهد تنهاییم شده

گریه کردن واسه ی نبودنت، بخدا تموم زندگیم شده

♫♫♫

دوست دارم بغل بگیرمت توروتا که اینجوری کمی آروم بشم

سرتو بذار رو قلب عاشقمتا بفهمی که چه زجری میکشم

همه ی خواب و خیال من شدینمیتونم دیگه بی تو سرکنم

منی که محتاج آغوش توامچجوری رفتنتو باور کنم

لینک به دیدگاه

شهرام شکوهی و بهنام صفوی / محرم اسرار

 

 

 

ما محرم اصرار هم میشیم

چیزی واسه از دست دادن نیست

من مثل تو از عشق خط خوردم

اونی که می خوام عاشق من نیست

تو مثل من زخم زبان خوردی

اونی که می خواستی با هات بد کرد

دستای عشق تازشو چشبید

دست تای لرزون تو رو رد کرد

فکر من مثل تو درگیره

فکر تو مثل من آشوب

عاشقی سخت تو این اوضاع

اما واسه هر دومون خوبه

 

ما هر دو درگیر یه کابوسیم

باید یکم از غصه خالیشیم

این بهترین راه فرار ماست

ما عاشق چشمای هم میشیم

تو چشم های هم خیره میمونیم

مثل دو تا دیونه هم دست

اما حواسه هر دومون بازم

درگیر چشمای یکی دیگست

درگیر چشمای یکی دیگست

لینک به دیدگاه

آلبوم "چه آتش ها"

از همایون شجریان

نام قطعه: "شرم و شوق"

 

شعر از هوشنگ ابتهاج:

 

شرم و شوق

دل می ستاند از من و جان می دهد به من

آرام جان و کام جهان می دهد به من

دیدار تو طلیعه ی صبح سعادت است

تا کی ز مهر طالع آن می دهد به من

دلداده ی غریبم و گمنام این دیار

زان یار دلنشین که نشان می دهد به من

جانا مراد بخت و جوانی وصال توست

کو جاودانه بخت جوان می دهد به من

می آمدم که حال دل زار گویمت

اما مگر سرشک امان می دهد به من

چشمت به شرم و ناز ببندد لب نیاز

شوقت اگر هزار زبان می دهد به من

آری سخن به شیوه ی چشم تو خوش ترست

مستی ببین که سحر بیان می دهد به من

افسرده بود سایه دلم بی هوای عشق

این بوی زلف کیست که جان می دهد به من

لینک به دیدگاه
:w58:

چی خیر؟؟؟

 

 

حالا از همون آلبوم

"در حصار شب"

 

متن شعر:

نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن

نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن

در این حصار جادویی روزگار بشکن

نفسم گرفت ازاین شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادویی روزگار بشکن

توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه

…لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن

توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه

…لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه

…لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

 

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن

بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه

تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن

 

ز برون کسی نیاید چو به یاری تو،اینجا

تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

ز برون کسی نیاید چو به یاری تو،اینجا

تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن

 

مگه نگفتم همایون گوش نده فقط همای :w16:

گویند سنگ لعل شود در مقام /صبر آری شود ولیک به خون جگر شود… در خدمت شما هستم با تصنیفی زیبا که پدید آوردندگان اصلی آن از این دنیا رخت بربسته اند. ایرج بسطامی خواننده و پرویز مشکاتیان آهنگساز ِ تصنیف “مقام صبر” به عنوان دو گوهر کمیاب موسیقی سنتی ایران در این اثر نقش آفرینی کرده اند. چه تصنیف زیبایست و نسبت به دیگر تصنیف های ایرج بسطامی کمتر شنیده شده است ولی بسیار زیباست و از آلبوم راست پنجگاه انتخاب شده است. در کنار این تصنیف تصمیم گرفتم ساز و آواز قدیمی کنسرت افتخار آفاق با آواز

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
به همراه تار
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
را نیز برایتان قرار دهم که همین شعر حضرت حافظ را با ساز و آواز اجرا کرده اند. ساز و آواز نیز در نوع خودش عالیست ولی در تصنیف با آهنگسازی استادانه پرویز مشکاتیان بسیار دلنواز است. امیدوارم از تصنیف و آواز لذت ببرید.

iraj-bastami.jpgparviz.jpgm-shajarian.jpgdariush-pirniakan-2.jpg

نوازندگان تصنیف اعضای گروه عارف:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
– سنتور

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
– تار

بهزاد فروهری- نی

کوروش بابائی – کمانچه

سهیل ایوانی – کمانچه

محمد دلنوازی – عود

سیامک نعمت ناصر – تار

بهرام ساعد – تارباس

محمد آذری- سنتورسوپرانو

سعید نعیمنش – سنتورباس

جمشید محبی – تنبک

مسعود حبیبی – دف ———–دانلود تصنیف “مقام صبر” ایرج بسطامی با کیفیت ۱۲۸kbps و زمان ۱۰:۰۹ دقیقه و حجم ۹٫۳۸ مگابایت

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
دانلود ساز و آواز ترسم که اشک در غم ما پرده در شود با کیفیت ۲۰kbps (مناسب!) و زمان ۱۲ دقیقه و حجم ۱٫۵ مگابایت
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

———— شعر از حافظترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک به خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود

از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من

آری به یمن لطف شما خاک زر شود

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست

سرها بر آستانه او خاک در شود

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و بسیار زیبای آرمین 2AFM به نام چی شد صدا قطع شد ؟

لينك دانلود

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
).mp3

f7lobga2lxocnuwt8ay.jpg

کاش تو روم یکم حس خجالت داشتی

و از اولش باهام صداقت داشتی

چی شد تا حرف از صداقت داشتی

یهو صدات قطع شد تو با من گرم بودی

دستات چرا سرد شد

چند وقتیه که خدارو شکر بهترم

ولی بازم نمیشه از تو بگذرم

هنوزم قفلم روت هر چند

که حضور همه جا باعث افت م بود

خدا میدونه که کجا الان کجا پلاسی و

ممکنه هر ان با هر ادمی بلاسی

ولی من چی یه خونه نشینم

که ممکنه ساکت مدت ها یه گوشه بشینم

چرا چون هنوزم تو شک کارت

ولی خب تو خداروشکر خوبه حالت

خوبه بگو کنارش مستی یا خوابی

لباس براش چی پوشیدی رسمی یا عادی

بزار همه چی رو من رو راست بگم بهت

تو یه تیمی میخای که بهم پاس بدنت

اینم بدون که دیگه برام مهم نیستی

حالا برو با هر کی که میخای لاس بزن هی

———————————–

برو که هیچی بین ما نی اصلا

زندگیم با تو پاشید از هم

من به نبود تو راضی هستم

چون تو رفتی و گذاشتی خالی دستم

———————————–

دیگه برو چون نمیخام اصلانشم

تو رو ، نباید حتی از اولشم

به تو دل میباختم

چون دوس نداشتم

به دست تو یا کسای دیگه مسخره شم

تو غرق خوشی ای و من از سر شب

اصلا خوابم نمیبره اصلانشم

انقدر قرص و دری وری با هم میخورم

که شاید استرسام کمتر بشن

چون خودم با یارو دیدمت

به حرفات شک کنم یا بو پیرهنت

که غرقه عطر مردونه س

حیف که خوردم از تو من رودست

پس برو گمشو تف به ذاتت

اینا همه کمبوده عقده هاته

جا زدی خوبیامو با بدی

جواب میدادی میمردی به همه پا ندی

———————————–

برو که هیچی بین ما نی اصلا

زندگیم با تو پاشید از هم

من به نبود تو راضی هستم

چون تو رفتی و گذاشتی خالی دستم

———————————–

هنوزم اخلاقای بدت رو باز داریشون

کصافط کاریاتو میکنی ماس مالیشون

این یارو کیه که همش بهت زنگ میزنه

نکنه رابطه ی کاری داری باز با ایشون

خدایی بگو یعنی انقدر خجالت داشت

حالا دوس پسرت یه تایمی کسالت داشت

مگه چیکار کرده بود که این مدلی

این کارا رو کردی توی کصافط باهاش

من هنوز همون ادمم هنوزم تخسم

واسه هر چیز الکی هم بغضم

نمیترکه تو بودی دلیل افتم

پس دیگه از ما بکش بیرون لطفا

چون دیگه همه جوره تو رو تست کردم

تو این شرایطم نبودتو حس کردم

بگو ببنم خب تو الان کجایی

که از غم نبودت یه گوشه کز کردم

———————————–

برو که هیچی بین ما نی اصلا

زندگیم با تو پاشید از هم

من به نبود تو راضی هستم

چون تو رفتی و گذاشتی خالی دستم

 

 

 

لینک به دیدگاه

اومدیم این تاپیکو آپ کردیمااااااا:whistle::ws28:

 

 

 

تصنیف "بی تو به سر نمیشود"

از آلبوم "چه آتش ها"

از همایون شجریان

متن شعرشم که همه میدونن:icon_redface:

لینک به دیدگاه
آهنگ پروفایل آقایMohammad1675

 

با اینکه خیلی متوجه نمیشم ولی سوز صداشون اشکمو درمیاره:hanghead:

 

گندم جان :w72: معني شعر اينجا تو اين پست #2369

لینک به دیدگاه

حس بی رحم - علی اصحابی

 

11yfqhh1k4mnkwdedg7y.jpg

 

 

متن آهنگ :

 

دارم میسوزم از این حس

همین حسی که بیرحمه

که من عاشق شدم اما

کسی اینو نمی فهمه

تموم زندگیم بودی

تو رویای منی شبهام

خیال کردم که تو اونی

که میدونه چقدر تنهام

ولی بی خبر از من و احوال منی

باور نداری قسمتو تو فال منی

تو آسمون عشقمو تو ماه منی

هر جای دنیا هم باشی باز مال منی

بی تو وای دنیا برام سرده لحظه هاش

انگار صدای بغضمه میپیچه صداش

مگه به جز یه عشق پاک من چیزی میخوام

حتی اگه بخواد میدم جونمم براش

جونمم براش

..جونمم براش

کنارت بودم و هرگز

ندیدی درد و دلهامو

ندیدی لحظه ی کندن

از این وابستگی هامو

تو کاری کردی با قلبم

که هر لحظه پریشونم

دارم میسوزم و اینجور

نزن آتیش به این جونم

ولی بی خبر از من و احوال منی

باور نداری قسمتو تو فال منی

تو آسمون عشقمو تو ماه منی

هر جای دنیا هم باشی باز مال منی

بی تو وای دنیا برام سرده لحظه هاش

انگار صدای بغضمه میپیچه صداش

مگه به جز یه عشق پاک من چیزی میخوام

حتی اگه بخواد میدم جونمم براش

جونمم براش

..جونمم براش

 

 

 

ترانه سرا : روح ا.. احمدی

موسیقی : علی حسن پور و علی اصحابی

تنظیم : امیر حیدری

گیتار اسپانیش: فیروز ویسانلو

ویالون: میثم مروستی

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

ستار حاشا نکن

 

حاشا نکن عشق تو از چشم تو پیداست

چشمان تو لبریز از عشق و تمناست

این لحظه ها شاید دگر هرگز نیاید

عمر من دیوانه تا فردا نپاید

آئینه چشمان تو میگوید از عشق

روی لب شیرین تو اما و شاید

 

من تک درخت صحرای دورم

خورشید من محتاج نورم

تو میتوانی تا مثل باران بر من بباری

عشق من تا من بمانم

 

همچو پرستو تو ای مسافر

در سایه عشقم بمان من سایه بانم

تن خسته ای لبریز خواهش

در حسرت دست نوازش

یا زندگی بر من ببخشای

یا ریشه ام سوزم به آتش

 

من عاشقم عاشق ترینم

عاشق ترین مرد زمینم

در چشم خود من را ببین

حرفی بزن ای نازنین

ای اولین ای آخری

 

 

و

 

 

ستار عشق من

 

آمدم تا عاشقانه در کنار تو بمانم تا برای تو بمیرم، مهربان من

آمدم ای نازنینم تا به جبران گذشته سر ز پایت بر نگیرم، همزبان من

آمدم تا آنکه باشم تکیه گاه خستگی هات، ای گل نیلوفر من

تا سحرگاهان بپیچد عطر گرم بازوانت در حریم بستر من، مهربان من

در دو چشم من نگاه کن تو منو از من جدا کن با محبت آشنا کن

ترک آن افسانه ها کن مهربانی را صدا کن این تو و من را رها کن

نازنینم، تو منو از نو بنا کن

 

بر دو چشمان تو سوگند در تمام ملک هستی

اولین عشقم تو بودی آخرین عشقم تو هستی

سر زده همچون ستاره در شب تنهایی من

همچو باران بهاری تن کشیدی روزگاری، در حریم شوره زاری

در قلب سردم زد جوانه، گلهای خودروی ترانه

شیرین ترین افسانه ها پر شد ز ما در خانه ها، قصه های عاشقانه

می ماند از ما این ترانه بر روی لبها جاودانه

در قهطی عشق و وفا از عشق ما باشد نشانه

بعد ما در این زمانه

آمدم تا عاشقانه در کنار تو بمانم تا برای تو بمیرم، مهربان من

آمدم ای نازنینم تا به جبران گذشته سر ز پایت بر نگیرم، همزبان من

آمدم تا آنکه باشم تکیه گاه خستگی هات، ای گل نیلوفر من

تا سحرگاهان بپیچد عطر گرم بازوانت در حریم بستر من، مهربان من

در دو چشم من نگاه کن تو منو از من جدا کن با محبت آشنا کن

ترک آن افسانه ها کن مهربانی را صدا کن این تو و من را رها کن

نازنینم، تو منو از نو بنا کن

اگر نشنیدید حتما گوش بدید:ws37:

لینک به دیدگاه

غزال - مهدی یراحی

 

 

rfem39vz7pjl15z61qt.jpg

 

 

متن آهنگ :

غزال وما یصیدونه

ما لاحه سهم صیاد

یصید بنظرة عیونه

هیهات وحلم ینصاد

شفته وصوبت سهمی

بعیونه أنصبت آنی

بسهم مسحور صوبنی

من عنده شکیت آنی

رمانی وصوب الدلاّل

سحرنی وسلمت بالحال

غزال .. غزال

غزال وما یصیدونه

ما لاحه سهم صیاد

یصید بنظرة عیونه

هیهات وحلم ینصاد

هیهات وحلم ینصاد

شفته وصوبت سهمی

بعیونه أنصبت آنی

بسهم مسحور صوبنی

من عنده شکیت آنی

رمانی وصوب الدلاّل

سحرنی وسلمت بالحال

غزال .. غزال

غزال وما یصیدونه

لا صاید ولا مصیود

یسألنی بعد وینه

غزال ویرعى بالجنه وسهامه بطرف عینه

عیونه من سواد اللیل .. وکل نظرة بسهم جارح

من خده الورود تغار.. وشعره بلا مشط سارح

غزال .. غزال

غزال وما یصیدونه

ما لاحه سهم صیاد

یصید بنظرة عیونه

هیهات وحلم ینصاد

 

 

ترانه سرا : عزیز الرسام

موسیقی : کاظم الساهر

تنظیم : کوشان حداد

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...