رفتن به مطلب

خاطرات بی پولی!


ارسال های توصیه شده

ترم 3 بودیمو درسا سنگن و استادای سختگیر...هر روز از 8صبح تا 8 شب یا دانشگاه بودیم یا بیرون از خونه در حال کروکی زدن و...:ws33:

1روز نه سپید,نه گلی و نه من واس نهار غذا نبرده بودیم :banel_smiley_4: با مشورت هم قرار شد که ناهار بریم ساندویچی پیتزایی چیزی ....بخوریم:girl_yes2:بعد که رسیدیم و خواستیم سفارش بدیم دیدیم که هیچ کدوم پول نداریم :w768:گشنگی هم اجازه ی بیخیال شدن بهمون نمی داد...پولامونو ریختیم رو هم هرکی هرچی داشت رو کرد...بر طبق پولی که داشتم غذا سفارش دادیم:ws47:3 تا ساندویچ...حتی واس آب معدنی هم پول نداشتیم دیگه...:whistle:

بعد از اینکه رفتیم نشستیم 2 تا از دوستامونو دیدیم که غداشونو خوردنو دیگه دارن میرن...

غدای مارو که اورد خوردیم ولی چه خوردنی تو گلومون گیر کرده بود نیاز شدید به نوشابه و آ ب داشتیم...ولی دریغ از 100 تومن :icon_pf (34):سر میز دوستامونو نگاه کردیم دیدیم هنوز یه کمی از نوشابشون مونده کسی هم که نیست...:ws50:

دیگه بقیشو خودتون حدس بزنید...:4chsmu1: :girl_blush2:

  • Like 23
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 52
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ترم 3 بودیمو درسا سنگن و استادای سختگیر...هر روز از 8صبح تا 8 شب یا دانشگاه بودیم یا بیرون از خونه در حال کروکی زدن و...:ws33:

1روز نه سپید,نه گلی و نه من واس نهار غذا نبرده بودیم :banel_smiley_4: با مشورت هم قرار شد که ناهار بریم ساندویچی پیتزایی چیزی ....بخوریم:girl_yes2:بعد که رسیدیم و خواستیم سفارش بدیم دیدیم که هیچ کدوم پول نداریم :w768:گشنگی هم اجازه ی بیخیال شدن بهمون نمی داد...پولامونو ریختیم رو هم هرکی هرچی داشت رو کرد...بر طبق پولی که داشتم غذا سفارش دادیم:ws47:3 تا ساندویچ...حتی واس آب معدنی هم پول نداشتیم دیگه...:whistle:

بعد از اینکه رفتیم نشستیم 2 تا از دوستامونو دیدیم که غداشونو خوردنو دیگه دارن میرن...

غدای مارو که اورد خوردیم ولی چه خوردنی تو گلومون گیر کرده بود نیاز شدید به نوشابه و آ ب داشتیم...ولی دریغ از 100 تومن :icon_pf (34):سر میز دوستامونو نگاه کردیم دیدیم هنوز یه کمی از نوشابشون مونده کسی هم که نیست...:ws50:

دیگه بقیشو خودتون حدس بزنید...:4chsmu1: :girl_blush2:

 

خیلی با حال بود :ws47:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
درود...

خب خیلی وقتا شده که پول نداشتیم و این بی پولی کار دستمون داده %2861%29.gif

شاید اون موقع تو اون وضعیت اصلا" جالب نباشه ها...ولی الان که یادش میفتید براتون خنده داره %28285%29.gif

 

راستش من خاطره زیاد دارم از این بی پولی.....

شما چی؟ 1025.gif

منم مدرسه راهنمایی که میرفتم با سرویس بود یه روز که با سرویس رفتیم موقع برگشت هرچی منتظر سرویس شدیم نیومد منم یه دو زاری ته جیبم نبود مجبور شدم یک ساعت و نیم پیاده روی کنم تا برسم خونه

  • Like 14
لینک به دیدگاه

چند روزا پیشا رفته بودم انتشارات....پرینت داشتم.....2 تومن بیشتر توو کیفم نبود....خورده هم نداشتم.....یه برگه A4 بود.....100 تومن......

آقا بفرمایید ...خورده ندارم.....

آقاههه: برو بعدا 100 و برام بیار .....منم از بدهی بدم میاد...اونم 100 تومن!!:w58:

رفتم سوپر مارکت.....یدونه شیر برداشتم صرفا جهت خرد شدن 2 هزار تومنی...:biggrin:

آقاهه گفت 400...اونم خورده نداشت........منم نا مردی نکردم رفتم هرچی شیرکاکائو و شکلات بود برداشتم......به خیال اینکه حدود 1000 تا میشه دیگه....خوب آقا حساب ما چند شد.....

این 300..این 500..1300.....خانوم 2800 محبت کنین:w58::w58:............همینجور موندم.....اقاهه گفت چی شد.....

هیچی اقا اخه میخواستم 2 تومنیم خورد شه فقط.....

قیافه آقاهه----->:icon_razz:

خوب هر چقدرشو میخوای خالی کن....تا چقد میخوای.؟؟؟.....تا 1000 تا.......

خالی کردم خالی کردم خالی کردم.....فقط موند یه شیر و یه شیر کاکائو.....خانوم 1300 میشه.....بفرمایید آقا......:biggrin:

کلی خجالت کشیدم ولی......

  • Like 19
لینک به دیدگاه

دیروز رفته بودم بیرون .دخترعمم زنگ زد یک لیست داد براش بخرم :w000:

اون قدر لیستش زیاد بود که پول کم آوردم. :ydm47612zsesgift969

برگشت گفتم با مترو برم ازون ورم با اتوبوس برم .

دم مترو یه هو aboozar رو دیدم وایستادیم یکم حرف زدیم.

وقتی اومدم سمت اتوبوس یادم رفت قرار بود سوار اتوبوس بشم و وقتی تو تاکسی نشسته بودم یادم اومد وای پول چه قدر دارم :JC_thinking:

کرایه میشد 950 تومن .می دونستم هم 1000 بدم بقیه پولمو نمیده :icon_pf (34):

هرچی پول خورد تو کیفم بود شمردم که برای بقیه راه کم نیاد. شد 350 تومن :no:

برای بقیه راه 400 تومن میشد کرایه .نیم ساعتی پیاده راه بود تا خونه.گفتم بیخیال دیگه 50 تومن کمه بقیه راه رو پیاده میرم.

ناامیدانه 1000 رو که دادم دیدم راننده 50 تومن بقیه پولم رو داد :w58: حالا هیچ وقت همچین کاری نمیکرد :a030:

خیلی خوشحال شدم.پولم شد 400 تومن :lol:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

از دوستان کسی میدونه دانشگاه آزاد کرج کجای کرجه؟؟؟

مترو گلشهرم میدونین؟ پس اینو بخونین:

یه بار به خاطر یه 25تومنی مجبور شدم از دانشگاه تا خونمون که طرفای مترو گلشهره پیاده بیام!!!!!

  • Like 11
لینک به دیدگاه

حالا می فهمم خالی

 

یعنی چه حس و حالی

 

 

خالی یعنی بی تو ............. بی تو یعنی خالی

 

306eefc6a64260055fec1472b29d9a11moneyyy.jpg

 

می خواستم اینترنت و شارژ کنم ولی حسابم خالی بود ... :icon_pf (34):

 

 

خالی یعنی بی تو ............. بی تو یعنی خالی

 

 

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

یبار با دوستم رفتیم فست فود

هی گفت گرون سفارش نده پول نداریم

منم گفتم کارت دارم

رفتیم خوردیم اومدیم حساب کنیم دیدیم کارتمو جا گذاشتمvahidrk.gif

با شرمندگی گفتم ببخشید ما کارتمونو نیاوردیم اونم میدونست مشتری هستیم چیcزی نگفت فردایی رفتم پولشو دادم اما دیکه اونجا نرفتمTAEL_SmileyCenter_Misc (305).gif

  • Like 13
لینک به دیدگاه

چند سال پیش داداشم توی "مرزن اباد" سربازیش رو میگذروند. وسط زمستون بود.

من هم تهران زندگی میکردم. یه روز جمعه گفتم میرم بهش سر میزنم.

صبح زود با سواری های خطی رفتم اونجا. یه روز مرخصی براش گرفتم و رفتیم چالوس. ناهار و تنقلات و تلفن به خونه و...

عصر برگشتیم پادگان. با خودم حساب کردم سواری مرزن اباد-تهران 3500 تومنه. از آزادی تا خونه هم 500 تومن.

خلاصه 4000 تومن نگه داشتم و بقیه پولام رو دادم به داداشم.

ساعت 5 عصر با یه سواری خطی راه افتادیم. جاده چالوس برف گیر شدیم. تا ساعت 11 شب فقط 30 کیلومتر رفته بودیم. پلیس جاده رو بسته بود و راننده هم زنجیر چرخ نداشت.

مسافرا میگفتن برگردیم.

راننده کل کرایه رو جلو جلو گرفته بود و من که حساب میکردم اگه اون موقع بر گردیم ساعت 3 صبح میرسیم مرزن اباد و من با 500 تومن توی اون برف و سرما جایی هم ندارم برم.

:sad0:

اون موقع خود پرداز و موبایل هم نبود...

 

خلاصه اونقدر رو مخ راننده کار کردم و هندونه گذاشتم زیر بغلش که مگه تو بچه این جاده نیستی , این که برف نیست , من که خودم رو راننده نمیدونم توی بدتر از این شرایط هم رفتم...

 

راضیش کردم راه رو ادامه داد. ساعت 5 صبح رسید کرج. زد کنار که من تهران نمیرم دیگه.

 

من هم خوشحال که تو اون بی پولی تا همون جا هم اوردتمون, یه جوری با همون 500 تومن خودم رو رسوندم خونه.

:hapydancsmil:

حالا که خودم اومدم شمال و تو این جاده رفت و آمد میکنم, می بینم که چه ریسک بزرگی کرده بودیم بدون زنجیر چرخ تو اون برف تو جاده چالوس !!!

  • Like 12
لینک به دیدگاه

همین دو - سه هفته پیش رفتم سوپرمارکت، به اندازه 7 تومن جنس برداشتم، وقتی فروشندهه کارتمو کشید نوشت موجودیه شما کافی نمیباشد. آخرش با موجودیه دوتا کارتم اندازه 6 تومن توونستم خرید کنم. خیلی شرمنده شدم، تازه فروشنده سوپرمارکته شیری رو که برگردونده بودم رو میخواست به زور بده بهم، احساس کردم فکر میکنه خیلی بدبختم. از سوپرمارکته اومدم بیرون زنگ زدم خونه کلی با مامانم دعوا کردم، آخه قرار بود صبحش برام پول بریزن ولی نریخته بودن و به منم چیزی نگفته بودن. :icon_redface:

پ.ن: اگه حوصله دلسوزی واسه خودم داشتم بهترین موقعیت بود، دم غروب بود و بارون ریزی هم میومد ولی من پوست کلفت تر از این حرفام. :ws37:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

همین الان به بی پولی خوردم!!!:sad0:

هم اتاقی هام نیستن, یخچالم طبق معمول آخر ترم خالی میشه:whistles:

:banel_smiley_4:

تو خوابگاه خودپرداز نداره , برفم بارید بیرون سرد حوصله نداشتم برم پول بگیرم

فکر کردم یکم پول دارم

خواستم از فروشگاه خوابگاه روغنو نونو تخم مرغ و... بخرم یه شامی درست کنم:gnugghender:

دیدم همش 1000 تومن دارم.:4564:رفتم نون خریدم لااقل گشنه نخوابم:hanghead:

  • Like 17
لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

دیروز رفتم مجتمع تجاری دانشگاه....از شب قبلش خیلی دلم کرانچی میخواست

اول رفتم دستمال برداشتم...شیر هم نداشتم...رفتم یکی برداشتم...کیف پولمو نگاه کردم...فقط 4 تومن تووش بود

یکم فکرد کردم...:

باید یه جوری خرید کنم که با کمبود مواجه نشم ضایع شم مثه اوون دفه...

رفتم جلو تر...

واااااااااااااااااااای....چی دیدمممممممممممم

کرانچــــــــــــــــــــــــــــــــی179219_studsmatta.gif179219_studsmatta.gif

مثه مسخ شده ها رفتم سمتش...یه دونه برداشتم

به قیمتش نگاه کردم....w58.gif

با دستمال و شیر و هات چاکلتی که دستم بود این دیگه بیشتر از 3 تومن میشد......پولو برای برگشت به تهران هم میخواستم.....

با نا امیدی تموم کرانچی رو گذاشتم سر جاش ......

رفتم بقیه چیزا رو حساب کردم

-قابل نداره خانوم

-ممنون

1650...

من----->w58.gificon_pf%20(34).gif

خودمو کشتم بیشتر از 1500 نشه آخرش.....

2 تومنی رو به زور گذاشتم روو میز....250 تا برگردوند...100 نداشتw000.gif

  • Like 14
لینک به دیدگاه

شغلی که توش درآمد ثابت نداشته باشه نیازمند اینه که داشته هات رو مدیریت کنی تا هیچ وقت به پیسی نخوری. منم اکثر شغل هایی که داشتم درآمدش ثابت نبود.

 

بزرگترین و تلخ ترینش وقتی بود که باک ماشینو با بنزین لیتری 40 تومنی پر کردم. یه بسته سیگار 57 گرفتم. چون فقط پولم به 57 میرسید. یه سکه 25 تومنی ته جیبم موند. از حرسم با تمام قدرت پرتش کردم تو جاده. من موندم و 500 کیلومتر راه. :4564:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...