رفتن به مطلب

یک عکس و یک شعر...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

شاید آرام تــر می شدم

 

فقــط و فقـــط…

 

اگر می فهمیدی ،

 

حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی

 

نوشته نشده اند !!!kdhxwfnbqazf481g6bqe.jpg

  • Like 5
لینک به دیدگاه

چِقَــدر سَخــــت اسـتـــ . .

 

کِـــه بِبینـــــی

غَـــریبِـــــه هــ ـآے مجـــ ـــآزے بِهتَــــر اَز آن یِــک نَفـــَر . . .

 

اِحســـــآسَـــت رآ مــی فَــهمَند ...!!!

 

3782%2B3592180_n%2B%25D9%2584%25D8%25A8%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25A8.jpg

  • Like 5
لینک به دیدگاه

گــــــاهے مثــــــــــــــــل مَن ..

 

با هَمیـن آهَنگــــ ..

 

لِهَش کُنــــے پیشِ خودَتـــــ .. بُزُرگَش کُنے .. کوچَکَش کُنے ..

 

تـــــــــا جوآبـــِ بهــــانهـ گیرے هاے دِلَتـ را بدهے ..!

 

بُغـــــــض دارم ...!

 

بُزُرگـــــــــــــــــــ ...

 

3792.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

پــرده را کنـــار مـــے زنـــم . .،

 

بـــاران خــودش را مـے زنـــد به شیشــــه . .؛

 

مـــن خـــودم را بـــه آن راه . . .!

 

3786.png

  • Like 3
لینک به دیدگاه

برگـَـــرد...

 

یادتـــــ ــ ـ را جا گذاشتــــ ـــ ـی...

 

نمی خواهم عُــمری به این امید باشَـــ ـــ ـم

 

که برای بُردنَش بر می گردی ..

 

jbaymzn47yho1y1yyw.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

7714168-b.jpg

دئییرم من بئله منسیز له میشم

ای منیم من لیگیم ایمدادیما یئت

بیرجه گل منله گوروش دادیما یئت

منی باس باغرینا فریادیما یئت

بیلمیسن کی نئجه سنسیز له میشم

  • Like 3
لینک به دیدگاه

سر كلاس ادبيات معلم گفت :

 

فعل رفتن رو صرف كن .

 

گفتم : رفتم ...رفتي ...رفت

 

ساكت مي شوم ، مي خندم ، ولي خنده ام تلخ مي شود ...

 

معلم داد مي زند : خوب بعد ؟ ادامه بده !

 

و من مي گويم : رفت ...رفت ...رفت

 

رفت و دلم شكست ...غم رو دلم نشست

 

رفت و شاديم مُرد ...

 

شور و نشاط رو از دلم برد ...

 

رفت ...رفت ...رفت

 

و من مي خندم و مي گويم :

 

خنده تلخ من از گريه غم انگيز تر است ...

 

كارم از گريه گذشته كه به آن مي خندم ...

Post%20End%20.06.jpg

  • Like 2
لینک به دیدگاه

چقدر عجیبه :

تا وقتی مریض نباشی کسی برات گل نمیاره

تا فریاد نزنی کسی به سویت باز نمیگرده

تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه

تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد

و تا وقتی که نمیری کسی تو رو نمی بخشه

 

Pic_23.jpg

  • Like 2
لینک به دیدگاه

بیــــــــــماری سخــــــــتی گــــــــرفته ام...

 

نامـــــــــش تنـــــــهایی اســـــــت...دردعجــــــــیبی دارد...مــــدام ازدردبــــــــــه خـــــــــودم میپــــــــیچم

 

...به ســــراغ هـــــــــر طبیبی مــــــــی روم سخـــــــــت میگریــــــــــزد..

 

ازدســــــــت زدن بــــــــه آن از درمــــــــانش!!!!

 

گـــــــــــویی تــــــــــرس دارد از ســــــــــرایت ایــــن ناشــــــناخته...

 

ســــــــــرفه کــــــــه میکنم تــــــــــمامی دردهــــــــاوغصـــــــــه هایم میــــــــــپاشد روی دستـــــــــمال....

 

ایــــــــــــــن لخته لخته ها خـــــــــون نیست...ذره ذره ی وجــــــــــودم اســـــــــت...

 

نـــــــــوازشم کـــــــــن نتـــــــــــــرس بخــــــــــــــدا تنــــــــــــهاییم واگیـــــــــــــــــر ندارد!!!

 

v84kduwiw6mavvcnn5ps.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

بــــآیــَد موهـــآیــَم را از تـــَه بـــِتـــَراشـــَم . .

 

انگـــآر هــَر شــَب کهــ میخواهــَم بخوابــَم میگـــویــَند :

 

هنــوز هــَم بــوی او را میـــدَهیـــم . . !.!

 

7530%2B2%2B715789521344911%2B%25D9%2585%25D9%2588.jpg

  • Like 4
لینک به دیدگاه

روزی خواهد رســــــــید....

که دیگـــــــــر....

نه صدایم را بشنــــــــوی...

نه نگــــــــاهم را ببنی...

نه وجودم را حس کنـــــــــی....

...

...

و میشویی...با اشکت....

سنگ قبر خاک گرفته ی مرا.....

....

و ان لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی

ولی....من ...دیگر ...نیستم....

 

 

51538532357038486800.jpg

  • Like 4
لینک به دیدگاه

ای کاش میتوانستم

دستان بی پناهم را در آغوش دستان پرسخاوت تو جای دهم و تو را تا ابد از آن خود کنم.

ای کاش میتوانسم

خودم را اغوش بی ریای تو پنهان کنم تا با عطر نفسهاینت جان بگیرم.

ای کاش میتوانستم

ستاره های دنباله دار نگاهت را به اسارت چشمان منتظرم در آورم و تا ابد به تو تکیه کنم .

اما افسوس ماه من

انقدر دور وبرت پر از ستاره است که شک دارم بتونی من را ببینی چه برسد به اینکه همسفرم باشی

 

 

%28%28%28MaheAsal.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

4m5noora25farta1p4xn.jpg

 

 

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

 

آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله

در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد

 

امشب صدای تیشه از بیستون نیامد

شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد

 

خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا

صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد

 

از آه دردناکی سازم خبر دلت را

وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد

 

رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت؟

با صد امیدواری ناشاد رفته باشد

 

شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی

گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد

 

پرشور از "حزین" است امروزکوه و صحرا

مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد

  • Like 4
لینک به دیدگاه

باران را دوست دارم

 

نه بخاطر این که زیرش آب بازی کنم

 

بخاطر اینکه وقتی بغضم می شکند

کسی جز خدا اشک هایم را نمی بیند...rozhaye%20%5BAloneBoy.com%5D%20barani.jpg

  • Like 1
لینک به دیدگاه

میان خنده ها و گریه هایم همیشه کسی هست

 

که ترانه هایم را تقدیمش می کنم.

 

ترانه ای خواهم ساخت . به چشمانش خواهم باخت

 

هر شب برای چشمانش ستاره ای از آسمان عشق

 

می چینم و هرروز از نگاه خورشید سخن می گویم

 

صدای او صدای آواز برگ های صنوبر است

 

وقلب اونیز همیشه در گهواره کوچک قلبم خواب است

 

او را می شناسم و دوستش دارم

 

 

14803317163724359588.jpg

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...