شــاروک 30242 ارسال شده در 29 مهر، 2012 حماقت است ادمهاي تمام شده را بار ديگر از نو شروع كني، نه انها مثل قبل خواهند بود ، نه تو و نه حتي رابطه تان،،، 3
farhatami 1390 ارسال شده در 29 مهر، 2012 راستی..... هیچوقت هیچکس ندانست، که شاید شیطان عاشق حوا بود که به آدم سجده نکرد!!! 2
farhatami 1390 ارسال شده در 29 مهر، 2012 هرجا میرویم و ظلمی می بینیم همه میگویند... نگران نباشید... چون خدا جای حق نشسته... خدایا،میشود ازجای حق بلند شوی.. که حق خود جای خود بنشیند؟؟؟ 2
شــاروک 30242 ارسال شده در 30 مهر، 2012 به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنــــج را نبـــــاید امتداد داد !! باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد .. از بعضی آدمها بگذری و برای همیـــــشه تمــــــــامشان کنی !! 4
farhatami 1390 ارسال شده در 31 مهر، 2012 فقیر بدنبال شادی ثروتمند،وثروتمند بدنبال آرامش زندگی فقیر، کودک بدنبال آزادی بزرگتر، و بزرگتر بدنبال سادگی کودک است، پیر بدنبال قدرت جوانی وجوان در پی تجربه سالمند است، آنان که رفته اند در آرزوی بازگشت، و آنان که مانده اند در رؤیای رفتن،.... خدایا ! کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به مقصد خود نمی رسد ؟!!! 2
شــاروک 30242 ارسال شده در 31 مهر، 2012 می آیی ... می روی .. و فقط یک سلام ... و گاهی یک خداحافظی نه ... این انصاف نیست ... من و یک دنیا عشق .... تو و یک دنیا بی تفاوتی .... 1
farhatami 1390 ارسال شده در 1 آبان، 2012 فریادها مرده اند، سکوت جاریست، تنهایی حاکم سرزمین بیکسی است، میگویند خدا تنهاست، ما که خدا نیستیم پس چرا از همه تنها تریم؟؟؟ 3
شــاروک 30242 ارسال شده در 1 آبان، 2012 همیشه باران عاشقم میکرد ، چون سهراب به من آموخته بود ، عشق را زیر باران باید یافت زیر باران رفتم بی چتر ، کاش سهراب بود و میدید ، که فقط قلبم شکست...! 1
farhatami 1390 ارسال شده در 1 آبان، 2012 هر بار کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم، ترس من از گم شدن نیست ترس من از گرفتن دستی است که بی بهانه رهایم کند.!. 2
شــاروک 30242 ارسال شده در 1 آبان، 2012 باران کـه میبـارد…… دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود….. راه می افـتم … بـدون چـتـر … من بـغض می کنـم … آسمـان گـریـه … 1
farhatami 1390 ارسال شده در 1 آبان، 2012 امروز هم برایت اینگونه دعاء کردم: خدایا ! بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! توئی پروردگار او ! پس قرار ده بی نیازی در نفسش! یقین در دلش ! اخلاص در کردارش ! روشنی در دیده اش ! بصیرت در قلبش ! و... روزی پر برکت در زندگی اش ! 3
شــاروک 30242 ارسال شده در 1 آبان، 2012 خیلی بده همیشه سیر باشی ! سیر باشی بخاطر حرصهایی که میخوری از دست این و آن..... 3
کهربا 18089 ارسال شده در 4 آبان، 2012 تنهایم بگذار و بگذر دستهایت بوی غربت می دهند تنهایم بگذار تا همیشه تا سکوت گریه هایم را کسی حس نکرده تنهایم بگذار تا بی نهایت اشکهایم تنهایم بگذار تنهایم بگذار تا بی تو بودن را بار دیگر تجربه کنم نا گفته های سروده ام زیاد است و لیک کسی ندارد گوش شنوا در زمینی که کسی عشق را نمی فهمد من بی تو ام و این بوی تلخ تنهایی را به بودنت ترجیح دادم بی اراده دستهایت بوی غربت می دهند تنهایم بگذار بگذار تا از دستهایت در شعرم حرفی نزنم شعر من تحمل سنگینی دستهای به ظاهر معصومت را ندارد "من" چه کلمه بی مفهوم ماتمی در سکوت سیاه سازم هم جا نمی شود "من" در لا به لای نت های ظریف شعرم هم جا نمی شود گمشده دوران مغمون بی تفاوتی بیا و دوباره بچشان زندگی را به "من" 4
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 6 آبان، 2012 به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر عادت کرده ام! به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه
شــاروک 30242 ارسال شده در 6 آبان، 2012 هنـــوز در پی جـــراح زبر دســـتی میگـــردم کــــه سرنوشـــت مـــرا به تــــو پیــــوند بزند... 3
- Nahal - 47858 ارسال شده در 8 آبان، 2012 هرگز تو زندگیت به گذشته برنگرد اگه سیندرلا برای برداشتن لنگه کفشش برمیگشت هرگز پرنسس نمیشد 6
afra68 174 ارسال شده در 12 آبان، 2012 من میروم کمی ستاره بنوشم! مهتاب غزل کنم! ابر ببافم! خنده جارو کنم تو هم بیا! شاید بتوانی کمک کنی! به دلتنگی هایم! نه! اصلا نیایی بهتر است! اینطوری بیشتر دلتنگ میشوم! 3
farhatami 1390 ارسال شده در 12 آبان، 2012 اینگونه زندگی کن... شاد امّا دلسوز، ساده امّا زیبا، مصمّم امّا بی خیال مهربان امّا جدّی سبز امّا بی ریا عاشق امّا عاقل... 3
شــاروک 30242 ارسال شده در 13 آبان، 2012 در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی... 2
afra68 174 ارسال شده در 18 آبان، 2012 این روزها دلم که میخواهد گریه کنم اشکهایم خشک میشوند این روزها وقتی تنهایی میخواهم.... تنها نیستم ! این روز ها که من دلم برای خودم تنگ میشود همه چیز حتی خلوت خودم وارونه است! این روزها همه چیز شکل دیگری دارد! جور دیگری ست! دارم حس میکنم تو را و نگاهت را وقتی از پنجره توی اتاق سرک میکشی که بی هوا.... عریان خیالم را ببینی و حتی هوس میکنی لمسش کنی... اما باز هم میخوری به در بسته و ... کنف میشوی! و من دلم خنک میشود! . . این روزها حتی بوی دماغ سوخته تو هم برایم تازگی دارد! 2
ارسال های توصیه شده