رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خدایا او کی قبول میشود ؟؟

 

خب معلومه وقتی زیاد به نت نیاید. :ws3:

 

 

 

 

نمیشد نقل قول بگیرم ممنوعه :ws37:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

بزرگی میگه:

به خوشگلیت نناز که به تبی بنده

به پولت نناز که به شبی بنده:hanghead:

 

 

 

 

من دراین دنیای نامردی قد یه مورچه هم مفید نیستم

حتی قد یه گرد و غبار آلوده هم نیستم که دنیایی رو به نابودی بکشه

 

من قد خودمم

قد یک انسان که کسی نمیبینتش

بعضی وقتها بهتره که کسی هم نبینتش

من خاکستریم

همیشه و همه وقت

بی رنگ بی رنگم:sigh:

 

پاتونو از حلق زندگیم بردارید تا بتونه نفس بکشه و بنفش نشه که دیده بشه و چشمتونو بزنه.......:sigh:

 

خواسته ای دیگر ندارم فقط همین:hanghead:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

اگه قدر خدا رو می دونستیم

 

آخر کارمون این نبود که از کسی عشق بخوایم

 

عشق فقط خدا

به خدااااااااا:w000:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بعضی وقت ها کارایی از بس تاسف بار میبینیم

 

که بجای گاه نوشته باید گفت اه نوشته

 

!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دنیا را بد ساخته اند... کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست

دارد تو دوستش نمی داری... . اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم

و آیین هرگز به هم نمیرسند این رنج است و زندگی یعنی این...

  • Like 13
لینک به دیدگاه

- فردا نمیخواد بری ، دکترت رو عوض کن و یه جای دیگه نوبت بگیر.

= چرا؟ چطور شده مگه؟ پول نداری؟

- ربطی به پولش نداره . تو خووب نشدی. همش وقتی قرص میخوری خوبی و وقتی ولش میکنی دوباره دیوونه بازیات عود میکنه!

= چطور!؟ چیکار کردم !؟

- کارای هر روزت . 24 ساعت پشت لپتاپتی و هرچی توو دلت هست به زبون میاری و از خونه بیرون نمیری و . . .! تو خوب نشدی بیخودی نرو پیش اون دکتر.

= که اینطور . . . راستی میدونی من برای چی رفتم پیش اون دکتر؟ مشکل اصلیم چی بوده!؟

- خب استرس داشتی!

= آره استرس داشتم . ولی استرس چی رو داشتم!؟ مگه آدم عادی همینطوری الکی الکی استرس میگیره!؟

- سکوت . . .

= میبینی مادر جان!؟ اوووووونقققققققدر تفکراتت با من فرق میکنه که حتی از ترس تمسخر و باز خواست شدن مثل الان ، دلیل استرسمم بهت نگفتم . . .

- گریه . . .

  • Like 16
لینک به دیدگاه

چه رسم جالبي است،

محبتت را ميگذارند پاي احتياجت،

صداقتت را ميگذارند پاي سادگيت،

سکوتت را ميگذارند پاي نفهميت،

نگرانيت را ميگذارند پاي تنهاييت،

و وفاداريت را پاي بي کسيت.

و آنقدر تکرار ميکنند که خودت باورت ميشود که تنهايي و بيکس و محتاج !:banel_smiley_4:

 

 

 

 

 

میشه بدون هیچ وابستگی خاصی کسی رو بی نهایت دوست داشت، میشه دلت براش تنگ بشه بدون اینکه ببینیش، میشه نگرانش باشی وقتی

 

حتی هیچ دلیلی برای داشتنتش نداری...میشه...باور کن میشه!

 

 

 

 

 

:hanghead:

.............

  • Like 9
لینک به دیدگاه

امروز تو خیابون دست یه نفر یه قناری دیدم

پرسیدم : فروشیه؟

گفت : نه ؛ رفیقمه

...

به سلامتی همه اونایی که رفیقاشونو نمیفروشن:w16:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

خدا یا همه استادان را سختگیر کن

خدا یا همه دختران را کچل کن

خدایا همه پسران متلک گو را اب دماغو بفرما

خدایا همه جزوه نویسان کلاس را دیر به کلاس برسان

 

آمین :ws37:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

هیچی چندش اورتر از نگاه مردایی نیست که همزمان با راه رفتن همراه زن و بچشون، چشم دخترا رو درمیارند...:icon_razz: نمیدونم چه اشتباهی کردم که اینقدر با اینجور نگاه ها مواجه میشم :icon_razz:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

یک خط بنویس....

بنویس از خودت...از دلتنگی هات.....این پا و اون پا کردنات.....

از زندگی ات....که چه جور می گذره.....دوستش داری....یا دوست داری تموم شه......

بنویس...بنویس از اینکه رویات چیه....اصلا بهشون بها می دی....یا می گی با رویا نمی شه زندگی کرد....

هدف داری....می خوای راه بری...یا بدوی تو این جاده.....می خوای تنها باشی.....یا یکی چشم انتظارت باشه....

یک خط بنویس از همه چی....از چیز هایی که بی اهمیت برای دیگران...و برای تو اصل......

و به حرف و نگاه دیگران نمی نویسیشون......

بنویس یک خط.....یک خط بنویس...واسه کسی که شاید دوست داره بنویسی.....

بنویسی تا بخونه.....تا دلش خوش شه...که اگه نمی بینتت.....اگه حضورت رو درک نمی کنه.....

حداقل حرفت رو دیده....در قاب یک نامه....یک نوشته.....

یک خط بنویس....واسه هر بهانه ای....

.

.

.

نوشتن...گاهی اونقدر سخت می شه...که جای حرفات سه نقطه می زاری....

حالا هر کی از اون سه نقطه هزار معنی می گیره...از وصف حالت تا شخصیتت....

ولی وقتی یک خط می نویسی...خودت رو از اون قالب محو می کشی بیرون...یک صورت می دی بهش.....

اگه دوست داری...یک خط بنویس....

  • Like 11
لینک به دیدگاه

بهم گفت منم باهات بیام بیرون؟

 

نمیدونم چی تو جوابم بود که خودش پشیمون شد...

 

بیرون رفتنم کوفتم شد...(چی تو این تنها رفتن بود که به اون ترجیحش دادی؟)

 

میخوام برم بهش بگم این بار تو منو میبری بیرون؟ میدونم معلومه که میخوام جبران کنم ولی باید یه کاری بکنم...

 

از عذاب وجدان بدم میاد....:hanghead:

  • Like 27
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...