رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بازم حس های متضاد همزمان شروع شد !!

حس هیجان و امید همراه با ترس و استرس !!! نمی دونم کدومو باید باور کنم! 5c6ipag2mnshmsf5ju3z.gif

من نمی دونم آدم می ره دانشگاه که انقدر فشار بهش وارد بشه؟؟؟؟ 5c6ipag2mnshmsf5ju3z.gif

از تحویل موقت می ترسم TAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

  • Like 11
لینک به دیدگاه

خــــــــــــدایــــــا

 

دلــــگــــیـــر نـشـو از مــــن

ولـــــــــــی ,تـــه نـــامــــردیـــه دنــیـــات . .:sigh:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

بر پلکانی سیاه می زیَم،

و زنگ در،

همه آن رگها و رشته های کنده شده،

در شقیقه ام تیر می کشد...

 

اندک اندک

کمرنگ تر خواهم شد؛

تا اینکه تنها به بودن محدود شوم...

  • Like 12
لینک به دیدگاه

آدمهای زيادی نيستند؛

كه برايم مهم باشند...!

آنقدر كه بخواهند ذهنم را مشغول كنند يا نگاهم را ؛

اما!!

گاه برای آدمهايی واقعا متاسفم؛

 

برای حقارتشان؛

كوچكيشان؛

پوچيشان؛

و بيشتر از همه برای قضاوتهايشان،،،

...

باز ميگذارم در وادی خود بمانند،،،

حيران و سرگردان،،،

هرگونه دوست دارند،،،

بخوانند و بگويند و بيايند و....

اين دنيا حرفهای زيادی دارد،،،

ومن نميخواهم،

همه اين حرف ها را بشنوم؛

من !!!

درونم غوغاييست!!

و چه ساده نگاهها تفسير اين دلی هستند؛

كه نمی دانند...

!!!!!!

.......................

پ.ن:

دشمنان نيستند که انسان را به تنهايی و انزوا می کشانند، دوستانند...

................

  • Like 13
لینک به دیدگاه

سلام ..امشب از روي بيكاري قصد دارم اينجا پرت و چرت نويسي كنم بنابراين به انهايي كه به مقوله وقت احترام ميگزارند يا كارهاي مهمتري دارند مثل رفتن به حمام ،دست شويي ... اوصيكم به نخواندن اين نوشته ها در حال حاظر كه انگشتان مبارك با كيبرد بر خورد ميكنند هيچ ايده اي خاصي ندارم و هيچ قولي نميدهم كه تا اخر چيزي به ذهن مبارك هم برسد متاسفانه چند وقتي است احساس جمود فكري ميكنم خيلي چيز بدي است اصلا قابل تصور نيست نه چرا هست مثلا اينجوري ميشود تصور كرد كه مغز يك كارخانه اي بدون ورودي و خروجي باشد فعلا در همچين حالتي هستم البته عمق فاجعه خيلي عميق تر از اين حرفاست اما بگذريم جاي نگراني نيست فعلا بيشتر نگرانيم بابت بازي امشب است البته در اينكه باز هم براسلونا قرار است رئال مادريد را در هم خورد كند و مسي كل تيم بامربي خاصش را شربت خاك شير كند و با دريبل هايش عينهو قاشق بهم بزند شكي نيست كابوس امشبم گزارشگر بازي است كه خداي ناكرده زبانم لال ممكن است جوات خياباني باشدف خداوندا به ندرت پيش امده كه دستهايم را اينگونه تا جايي كه كت و كول اجازه بده به سوي بارگاهت دراز كنم و از تو چيزي را درخواست نمايم براي شادي دل فوتبال دوستان دعا ميكنم امشب خياباني گزارشگر اين بازي نباشد الهي امين (خدا كمي به فكر ما هم باش كه قرار تا اون وقت شب بيدار باشيم صبش هم زود بيدار بشيم مرسي ) چه زود زمان گزشت كم كم داريم به لحظات نيمه ملكوتي بازي نزديك مي شويم حر ف از گذشت زمان شد واقعا اين مقوله گزشت زمان يكي از بلاياي طبيعي مي باشد كه ممكن دامن گير يا شرت گير هر ادمي شود و از ان صدمات جبران ناپذيري دريافت كند يك مطلبي در اين مرودئ به ذهنم رسيد كه متاسفانه وقت نيست بايد براي ديدن بازي وسايل پذيرايي را اماده كنم هرچند بهتر بود ميگفتم شايد در نهایت از ميزان بي سر و ته بودن حرف هايم كمتر مي شد و اما فعلا باید برم.

  • Like 11
لینک به دیدگاه

قابل توجه تمام دوستــان عزیـــز

 

 

گفت و گوهای خودتون رو لطفـاً در تاپیک های دیگه ای انجام بدید.

 

این تاپیک شامل نوشته هایی با ارزش ادبیاتی ست. برای دوستان نویسنده خودتون احترام قائل بشید لطفـاً :icon_gol:

 

در این مکان شبستـــانه کنار هم خواهیم بود و گفت و گو خواهیم داشت. :a030:

 

 

  • Like 11
لینک به دیدگاه

اي كاش دوست داشتن را تجربه نمي كردم، تجربه ي تلخي بود... ديگر هيچ وقت نمي خواهم حضوري گرم، سرماي وجودم را محو كند ديگر هيچ گاه به نگاه عاشقي دل نمي بندم و هيچ گاه به سلام مهرباني پاسخ نخواهم داد!

  • Like 13
لینک به دیدگاه

آی آدم ها یک بادام چشم قالتاق زیبا به دمی و آهی کُشت و هزار بار دوده ام به آبش ریخت(!)

آی آدم ها درخت سبز نیست همه مالیخولیای چشمانیست که به دنبال طراوت می گردد.

آی آدم ها تن پوشی جسته ام بهر عریانی خویش ، از من عریانی خواسته چه کنم با فلسفه ی تن پوش بودنش

آی آدم ها یک صدا یک حال یک اخبار کفایت است ، سهم من از دریای رحمت چیست؟

لوبتکان قد راست سیه چشم عقوبتند والله، الله الله دوری کنی به سعادت رسی ، ما مادامی که منیم در سعادتیم چون ماییم بفراسیم چه حکمت است که همه فرسایششان را دوست دارند همه ما می شوند

از خویش حذر باید

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دلنوشته هام امروز پاک شد

تو گریه ها تو خنده ها تو دعواها تنها پناه گاهی بود که قایم میشدم و هر چی تو دلم بود اونجا فریاد میزدم

دور از نگاه ها و گوش ها

تک تک جمله هایش را دوست دارم اما ...... گاهی باید از نو شروع کرد

این را هم مثل خاطراتم فراموش میکنم ... همه چیز از نو

چه کسی گفته زندگی پاک کن ندارد

من دارم بزرگ هم هست قوی هم هست

همه چیز را پاک میکند

حتی گاهی اوقات خودم را :hanghead:

  • Like 21
لینک به دیدگاه

ای یاغی درون...

درون وقتی شلعه می کشد...دیوانه می شود...البته نه به دیوانگی دنیا....یاغی می شود...

غارت می کند همه ی خوبی هایی را که می بیند...دست می اندازد بر هر که لبخندی بر لب دارد...

بهانه اش هم به قدر خودخواهی اش طولانی است....

ملامت نمی کنم او را...فقط نگاهش می کنم....

چه درد آورست..دیدن روحی که حق می دهد به خود که چون آسیب دیده..آسیب بزند...

نگاهش می کنم...افسارش را داده به دست یاغی درون..و می تازد...چهار نعل....

در هیچ وادی هم نمی ایستد به جز برای خریدن مطاعی که شعله های درونش را بیشتر کند...

چه باید کرد در مقابل او...شاید همین نگاه کافی باشد...و آنگاه که نگاهش در نگاهت میخکوب شد.....

شاید آرامش نگاهت....او را جذب کند..و بپرسد چگونه؟...چگونه آرامی؟...

.

.

.

یاغی درون...رو باید افساری زد...و دست آموزش کرد....که به موقع برای گرفتن حق...شعله ور شود...

نه برای نابودی...برای گرفتن حق.....نه از هر راهی.....از راهه راست....

از یک وجود آرام....باید کمک گرفت....شاید خیلی دور یا خیلی نزدیک باشد به تو او....

  • Like 9
لینک به دیدگاه

حجم میدونی چیه ؟

ظرفیت میگیری چیه ؟

ندارم دیگه

صفره صفرم

دارم سر ریز میکنم

دارم بالا میارم

یه قطره کافیه واسه سر ریز کردن

 

در نذار سرپوش نمیخوام

اونجوری میترکم

میدونی ترکیدن چیه که ؟

 

نذار بترکم

نذارین بترکم

کجا بگم که حالیت شه ؟ که حالیتون شه !

 

ای توروحه ادم زبون نفهم !

  • Like 21
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...