رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

چه گریزیست ز من؟ چه شتابیست به راه؟به چه خواهی بردن در شبی اینچنین تاریک پناه؟مرمرین پله آن عاج سفید ای دریغا که ز من بس دور است!.....لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است...............

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خوشمزه لعنتی، اونهم تو این سرمای پاییز، بدجوری به من چشمک میزند. :sigh:

 

اما افسوس که میگویند چربیت را بالا میبرد، میوفتی میمیری،همه دکترها ردش میکنند.

 

آخر مگر چند سال زنده ایم که از اینهمه خوشمزه ملوس،خودمان را بی نصیب کنیم.

 

میخواهم زنده بمانم و هرچه میخواهم بخورم، اما ......... :icon_razz:

 

 

m6s51nkz6did9s7z8tz.jpg

  • Like 14
لینک به دیدگاه

نی دونم چه مرضیه تازگیا گرفتم که اصلا پست نمی دم w58.gif

فقط تاپیکا و پستهارو می خونم ولی نمی دونم چرا چیزی نمی گم خودم!!w58.gif

چرا اینجوری شدمممممممم؟؟؟؟ احساس می کنم لال شدم TAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

  • Like 9
لینک به دیدگاه

یکی بزن پس کله من

منو بفرسه سر طرح و درسم:hanghead:

 

دچار تنبلی فکری شدم هیچ تمایلی به انجام فعالیتهای مفید ندارم:hanghead:

 

چرااااااااا

  • Like 8
لینک به دیدگاه

جانمی جااااان ! شنبه می گن برف میاد دوباره :hapydancsmil:

 

یعنی برو بچ پایه میشن برف اومد و نشست یه قرار برفی بذاریم بریم برف بازی و آدم برفی سازی 201420_viannen_04.gif

یه کله پاچه هم صبحش کله پاچه خوراش بخورن :viannen_38:

آشته رشته خوراش هم آش بخورن:shad:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

دلم انقد واسه صداقت تنگ شده ...

کجاس اون زمان که همه راست میگفتن...

کجاس اون معرفت مردم و یه دلی شون ...

احساس میکنم این کشور شده یه جهنم منم یکی از هیزم های توی این اتیشم ....

خستم از این مردم بی محبت و نمک نشناس...

خستم از دست بی نمک خودم ...

خستم :sigh:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

گوشش بدهکار نیست...

گوشه ای نشستم....او هم در حال خوردن چای.....

جماعت هم هر یک با حالی نظاره گرند......

پیرمردی ملتمسانه نگاه می کند....

جوانی هدفن در گوش.....در باغ نیست......

و مردی جا افتاده با بغل دستی از روزگار و آدم هایی که ارباب روجوع را به پشیزی حساب نمی کنند.....شکوه می کرد....

و من همچنان ساکت....که کی وقت خوردن چای آن پشت میز نشین تمام شود.....

قند آخر را بر دهان می گذارد...و هورت آخر را می کشد....

آن مردی که تا الان بد گویی میکرد....جلو پرید تا کمر خم شد.......و مجیز گویان.....دنبال یک امضا بود.....

و من همچنان فقط نظاره گر....

.

.

.

نمی دانم...من هم مثه او که تا کمر خم شده....

آن که پشته میز نشسته را خدا می بینم.....که برای او تعظیم کنم....

خدای من...شکرت.....

  • Like 12
لینک به دیدگاه

الان جوگیر شدم گفتم بذار آهنگ علامت سوال شادمهر را بخوانم و ضبط کنم و صدای خودم را گوش بدم.

 

هزار رحمت به غاز گیر افتاده در بن بست........ :sigh:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

باز هم تغيير

باز هم رفتن

باز هم كوچ

باز هم بي اختيار

باز هم اجبار

اين بار به كجا؟

كجاست آزادي؟

كجاست اختيار؟

كجاست؟

چقدر بغض تو گلومه

چقدر حرف واسه گفتن هست

اما هيچ كس نيست كه بشنود بغض خاموش مرا:sigh:

اين بار هم به سكوت ميگذرد

چه بد هست اين تنهايي

چه بد هست اين اجبار

چه تلخ هست اين رفتنم:4564:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

رخصت بده باران را

تا بخواند

ترانه ای

ازحنجره ی خاموش اسمان

بر گوشهای زخمی زمین

  • Like 8
لینک به دیدگاه

یک توصیه روانشناسی به همه دوستان:

 

اگر دو عبارت"خسته ام"و "حالم خوب نیست " را از زندگی پاک کنید نیمی از بی حالی و بیماری خود را درمان کرده اید.

 

پس تو این تاپیک فقط شاد باشین.

  • Like 12
لینک به دیدگاه

انزوای امروزم پاداش اعتمادسازی دیروزم است .. خوشحال باش .. در یک جبهه پیروز شدی :a030:

 

آب رفته را به جوی بازمیگردانم ..

 

تو میمانی و خاطراتم

  • Like 11
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...