رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

از بين وبگردي هاي امروز اين نوشته برام جالب بود خيلي خوبه هنوز ادمايي اهل دل هستند و بعضي از خصوصيات اخلاقي هنوز كه هنوز پا برجاست .

 

"شوهر عمه ام چند روز قبل از خانه خارج شد و برنگشت. از ماشین بیاده شده و به محل کار میرفته که موتور میزند بهش و چند ساعت بعد در بیمارستان تمام میکند

میان گریه و آه و ناله، نگرانی همسرش یعنی عمه ام این بود که جوانک راکب موتور شب را در زندان نماند و کارهای اداری رضایت دادن تمام شود تا جوانک برود خانه اش"

  • Like 19
لینک به دیدگاه

باید کمک کنی ، کمرم را شکسته اند

 

بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند

 

 

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس

 

پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند

 

 

هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند

 

هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند

 

 

حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند

 

آیینه های دور و برم را شکسته اند

 

 

گل های قاصدک خبرم را نمی برند

 

پای همیشه ی سفرم را شکسته اند

 

حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو

 

با سنگ ِ حرف ِ مُفت ، سرم را شکسته اند

:sigh:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

آدمها چه موجوداتی دلگیری هستند

وقتی سوزنشان را نخ میکنی

تا برایت دروغ ببافند ...

چقدر میچسبد سیگارت را در گوشه ای بکشی

و هیچ کس با خنده های تو / به عقده هایش پی نبرد

 

از آدم ها دلگیرم

که خوب های خودشان را از بد ِ تو / مو شکافی میکنند

و بد هایشان را در جیب های لباس هایی

که دیگر از پوشیدنش خجالت میکشند / پنهان میکنند

از اینکه ژست یک کشیش را میگیرند وقتی هوای اعتراف داری

و درد هایت را که میشنوند

خیالشان راحت میشود هنوز میتوانند کمی خودشان را از تو / کشیش تر ببینند

 

از آدم ها دلگیرم

وقتی تمام دنیایشان اثبات کردن است

همین که گیرت بیاورند

تمام آنچه را که نمی توانند به خورد ِ خودشان دهند به تو اثبات می کنند

به کسی غیر از خود / برتری هایشان را آویزان کنند

تا از دور به کلکسیون افتخاراتشان نگاه کنند

و هر بار که ایمانشان را از دست دهند / آنقدر امین حسابت میکنند

که تو را گواه میگیرند

ایمانشان که پروار شد با طعنه میگویند :

این اعتماد به نفس را که از سر راه نیاورده ام

 

از آدم ها عجیب دلگیرم

از اینکه صفت هایشان را در ذهنشان آماده کرده اند

و منتظر مانده اند تا تکان بخوری و ببینند به کدام صفت مینشینی

و تو را هی توصیف کنند ... هی توصیف کنند ... هی توصیف کنند

خنده ات بگیرد که چقدر شبیهشان نیستی

دردشان بیاید ... و انتقامش را از تو بگیرند ...

تا دیگر به آنها این حس را ندهی که کسی وجود دارد که شبیهشان نیست

 

 

از آدم ها دلگیرم

که گرم میبوسند و دعوت میکنند

سرد دست میدهند و به چمدانت نگاه میکنند

دلت ....

دلت که از تمام دنیا گرفته باشد / تنها به درد بازگشت به زادگاهت میخوری

 

 

دلم گرفته است ... همین را هم میخوانند و باز خودشان را

 

آن مسافر آخر قصه حساب میکنند ...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

يكي از همكاران قديمي انتقالي گرفته و از شيفت رفته تقريبا همه ده نفر ما از اين بابت خوشحاليم، قرار هر روز به اين مناسبت كه ايشون نيست يكي مون شيريني بده. فكرشو بكن ادم چقدر ميتونه سوحان روح باشه كه اطرافيان از رفتنش ناراحت كه نباشن هيچ تازه كلي بشكن بزنند و جشن بگيرند. يا چقد افكارش مردود و غير انساني باشه كه ظرف مدت پنج ساله كار نتونسته با همكارش رابطه برقرار كنه، بار الها ما را از اين دست ادما قرار مده . امين

  • Like 15
لینک به دیدگاه

همیشه تعجب میکردم که چرا بوش و اوباما رو تلوزیون همیشه در حاله سگ بازی و یا در حال انجام یک سخنرانی خشن نشون میده

ولی پوتین رو همیشه در مسابقه حاکی یا جودو یا سخره نوردی

الان کم کم فهمیدم

مرگ بر روسیه

  • Like 15
لینک به دیدگاه

دلنوشته هایت را بردار و ببر سر کوچه .. اصغر آقا سبزی فروش به کاغذهایش نیاز دارد !

 

دوست داشتن فراتر از سطح نوشته های توست .. درک کن

 

دکمه previous را بزن , به عقب برگردو یک دور هم بی طرف قضاوت کن :a030:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

خوشبختانه امروز كه تقريبا ميشه اواخر ابان پاييز اينجا گوشه چشمي نشون داد ، عصري سه چارتا برگ زرد همراه با نسيمي ملايم از جلو پام رد شدند كه به شدت بوي پاييز ميداد .

  • Like 12
لینک به دیدگاه

سخنی با تو .............. N :

 

بوی خوبی بود ..نه؟

 

سفره ای و کبابی و عیش و نوش؟ غافل از اینکه خر داغ میکردن

 

هنوز به دیوار سفت ********* .. صورتتو پاک کن ... عزیزم !

 

خوشحالم به اطلاعت برسونم گول خوردی .. ینی گولت زدن .. انداختنت جلو و رفتن .. تو موندی و من .. توی بره و منِ گرگ !

 

اینبار میتونی بری ....

 

برو بره جون .. هروقت بزرگ شدی برگرد , هروقت طاقت شنیدن جواب حرفاتو داشتی .....................

 

منتظرم بزرگ شی :a030:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

همیشه دلم میخواست بدونم اینایی که اینجا کسی رو مخاطب قرار میدن از عشق و نفرتشون میگن ایا مخاطبشون واقعا حرفاشونو می خونه :ws37:

یعنی دارن به در میگن تا مخاطبشون بشنفه یا نه واقعا دارن درد دل می کنن؟:ws52:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

آدمها آن قدر زود عوض می شوند..

آن قدر زود

 

که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی

... ...

و ببینی چند دقیقه فاصله

 

میان دوستی ها تا دشمنی هاست!!

:hanghead:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

باور کنید بمبها وقت عمل کردن نمیپرسن...

شما طرفدار کدوم گروه و دسته بودید....

 

 

نسل من نه نسل سوخته هست، نه نسل .......!!!!!نسلِ من نسل سر در گم است، نسل بلاتکلیف هست..نمیداند انقلابی و ارزشی باشد یا مدرن و روشن فکر!..

 

تنها آرزوی من این روزها این هست ، که نسل بعد از ما شاهد به خاک و خون کشیده شدن نسل خاکستری ما نباشه، نخواد دوباره اسم خیابانها ، فرودگاهها و بزرگراها رو به اسم ماها کنه....

 

 

نشانه‌ها، رنگ‌ها، همه يک بازی است ! مشکوکم !

ممکن است فرجام خوشی نداشته باشد و آنکه به من آموخت آنچه را که از ياد برده‌ام:

خواب سنگ‌ها، خواب پرنده‌های در پرواز، خواب درخت‌ها ....

آيا صحبتشان در تاريکی ادامه دارد !؟

 

ما درخت مهربانی کاشتيم .................. کينه را از سينه ها برداشتيم

 

بر فراز کوچه های شهر خويش .................. پرچم پندار پاک افراشتيم

 

دانش شهريگری را از کهن .................. ما برای ديگران بگذاشتيم

 

گنج گيتی هر کجا آمد بدست .................. ما نه بهر خويشتن انباشتيم

 

تا نميرد ميهن و فرهنگ ما .................. ديده ی جان را بر او بگماشتيم

 

هم بهمراه اهورا در نبرد .................. اهرمن را ما بهيچ انگاشتيم

 

ريشه نيک است در کردار ما .................. نيک گفتيم نيک هم پنداشتيم

 

ما بمانيم و بماند پايدار .................. آنچه ما در دشت دلها کاشتيم

  • Like 19
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...