- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست مرا به آرامش می رساند.... حتی اصطحکاک سایه هایمان.. 14 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ خیانت تنها ایـن نیست که شب را با دیگری گذرانی خیانت می تواند دروغ دوست داشتـن باشد . . . 18 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ نظریه نسبیت انیشتین زیر سوال رفت ازمایش ذرات سریع تر از نور دوباره همون نتیجه را داد راستی اگه انیشتین پیامبر بود چی میشد ؟ 12 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ به این فکر میکنم که زمان و انتظار چطوری میتونن یه آدم رو تو اوج جوونی از پا در بیارن ! 12 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ دلم میخواد دفترم رو باز کنم ، دست به قلمم ببرم و تا میتونم بنویسم ولی نمیدونم چرا نمیشه... 19 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ از بين وبگردي هاي امروز اين نوشته برام جالب بود خيلي خوبه هنوز ادمايي اهل دل هستند و بعضي از خصوصيات اخلاقي هنوز كه هنوز پا برجاست . "شوهر عمه ام چند روز قبل از خانه خارج شد و برنگشت. از ماشین بیاده شده و به محل کار میرفته که موتور میزند بهش و چند ساعت بعد در بیمارستان تمام میکند میان گریه و آه و ناله، نگرانی همسرش یعنی عمه ام این بود که جوانک راکب موتور شب را در زندان نماند و کارهای اداری رضایت دادن تمام شود تا جوانک برود خانه اش" 19 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ این جمله رو عمیقا باور دارم : هیچ چیز غیر ممکن نیست... . . . . . غیرِ ممکن غیرِ ممکنه:hapydancsmil: 14 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ باید کمک کنی ، کمرم را شکسته اند بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند نه راه پیش مانده برایم نه راه پس پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند آیینه های دور و برم را شکسته اند گل های قاصدک خبرم را نمی برند پای همیشه ی سفرم را شکسته اند حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو با سنگ ِ حرف ِ مُفت ، سرم را شکسته اند 8 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ آدمها چه موجوداتی دلگیری هستند وقتی سوزنشان را نخ میکنی تا برایت دروغ ببافند ... چقدر میچسبد سیگارت را در گوشه ای بکشی و هیچ کس با خنده های تو / به عقده هایش پی نبرد از آدم ها دلگیرم که خوب های خودشان را از بد ِ تو / مو شکافی میکنند و بد هایشان را در جیب های لباس هایی که دیگر از پوشیدنش خجالت میکشند / پنهان میکنند از اینکه ژست یک کشیش را میگیرند وقتی هوای اعتراف داری و درد هایت را که میشنوند خیالشان راحت میشود هنوز میتوانند کمی خودشان را از تو / کشیش تر ببینند از آدم ها دلگیرم وقتی تمام دنیایشان اثبات کردن است همین که گیرت بیاورند تمام آنچه را که نمی توانند به خورد ِ خودشان دهند به تو اثبات می کنند به کسی غیر از خود / برتری هایشان را آویزان کنند تا از دور به کلکسیون افتخاراتشان نگاه کنند و هر بار که ایمانشان را از دست دهند / آنقدر امین حسابت میکنند که تو را گواه میگیرند ایمانشان که پروار شد با طعنه میگویند : این اعتماد به نفس را که از سر راه نیاورده ام از آدم ها عجیب دلگیرم از اینکه صفت هایشان را در ذهنشان آماده کرده اند و منتظر مانده اند تا تکان بخوری و ببینند به کدام صفت مینشینی و تو را هی توصیف کنند ... هی توصیف کنند ... هی توصیف کنند خنده ات بگیرد که چقدر شبیهشان نیستی دردشان بیاید ... و انتقامش را از تو بگیرند ... تا دیگر به آنها این حس را ندهی که کسی وجود دارد که شبیهشان نیست از آدم ها دلگیرم که گرم میبوسند و دعوت میکنند سرد دست میدهند و به چمدانت نگاه میکنند دلت .... دلت که از تمام دنیا گرفته باشد / تنها به درد بازگشت به زادگاهت میخوری دلم گرفته است ... همین را هم میخوانند و باز خودشان را آن مسافر آخر قصه حساب میکنند ... 7 لینک به دیدگاه
عاطفه کوچولو 2896 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ دوست دارم اینقدر برات اشک بریزم که اشکام تموم بشن 9 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ يكي از همكاران قديمي انتقالي گرفته و از شيفت رفته تقريبا همه ده نفر ما از اين بابت خوشحاليم، قرار هر روز به اين مناسبت كه ايشون نيست يكي مون شيريني بده. فكرشو بكن ادم چقدر ميتونه سوحان روح باشه كه اطرافيان از رفتنش ناراحت كه نباشن هيچ تازه كلي بشكن بزنند و جشن بگيرند. يا چقد افكارش مردود و غير انساني باشه كه ظرف مدت پنج ساله كار نتونسته با همكارش رابطه برقرار كنه، بار الها ما را از اين دست ادما قرار مده . امين 15 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ همیشه تعجب میکردم که چرا بوش و اوباما رو تلوزیون همیشه در حاله سگ بازی و یا در حال انجام یک سخنرانی خشن نشون میده ولی پوتین رو همیشه در مسابقه حاکی یا جودو یا سخره نوردی الان کم کم فهمیدم مرگ بر روسیه 15 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ حق با مادربزرگ بود که می گفت : جای زخم تن خوب می شود ، جای زخم زبان نه . 17 لینک به دیدگاه
CodePlus 15426 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ دلنوشته هایت را بردار و ببر سر کوچه .. اصغر آقا سبزی فروش به کاغذهایش نیاز دارد ! دوست داشتن فراتر از سطح نوشته های توست .. درک کن دکمه previous را بزن , به عقب برگردو یک دور هم بی طرف قضاوت کن 11 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ خوشبختانه امروز كه تقريبا ميشه اواخر ابان پاييز اينجا گوشه چشمي نشون داد ، عصري سه چارتا برگ زرد همراه با نسيمي ملايم از جلو پام رد شدند كه به شدت بوي پاييز ميداد . 12 لینک به دیدگاه
CodePlus 15426 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ سخنی با تو .............. N : بوی خوبی بود ..نه؟ سفره ای و کبابی و عیش و نوش؟ غافل از اینکه خر داغ میکردن هنوز به دیوار سفت ********* .. صورتتو پاک کن ... عزیزم ! خوشحالم به اطلاعت برسونم گول خوردی .. ینی گولت زدن .. انداختنت جلو و رفتن .. تو موندی و من .. توی بره و منِ گرگ ! اینبار میتونی بری .... برو بره جون .. هروقت بزرگ شدی برگرد , هروقت طاقت شنیدن جواب حرفاتو داشتی ..................... منتظرم بزرگ شی 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ همیشه دلم میخواست بدونم اینایی که اینجا کسی رو مخاطب قرار میدن از عشق و نفرتشون میگن ایا مخاطبشون واقعا حرفاشونو می خونه یعنی دارن به در میگن تا مخاطبشون بشنفه یا نه واقعا دارن درد دل می کنن؟ 16 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ آدمها آن قدر زود عوض می شوند.. آن قدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی ... ... و ببینی چند دقیقه فاصله میان دوستی ها تا دشمنی هاست!! 17 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ باور کنید بمبها وقت عمل کردن نمیپرسن... شما طرفدار کدوم گروه و دسته بودید.... نسل من نه نسل سوخته هست، نه نسل .......!!!!!نسلِ من نسل سر در گم است، نسل بلاتکلیف هست..نمیداند انقلابی و ارزشی باشد یا مدرن و روشن فکر!.. تنها آرزوی من این روزها این هست ، که نسل بعد از ما شاهد به خاک و خون کشیده شدن نسل خاکستری ما نباشه، نخواد دوباره اسم خیابانها ، فرودگاهها و بزرگراها رو به اسم ماها کنه.... نشانهها، رنگها، همه يک بازی است ! مشکوکم ! ممکن است فرجام خوشی نداشته باشد و آنکه به من آموخت آنچه را که از ياد بردهام: خواب سنگها، خواب پرندههای در پرواز، خواب درختها .... آيا صحبتشان در تاريکی ادامه دارد !؟ ما درخت مهربانی کاشتيم .................. کينه را از سينه ها برداشتيم بر فراز کوچه های شهر خويش .................. پرچم پندار پاک افراشتيم دانش شهريگری را از کهن .................. ما برای ديگران بگذاشتيم گنج گيتی هر کجا آمد بدست .................. ما نه بهر خويشتن انباشتيم تا نميرد ميهن و فرهنگ ما .................. ديده ی جان را بر او بگماشتيم هم بهمراه اهورا در نبرد .................. اهرمن را ما بهيچ انگاشتيم ريشه نيک است در کردار ما .................. نيک گفتيم نيک هم پنداشتيم ما بمانيم و بماند پايدار .................. آنچه ما در دشت دلها کاشتيم 19 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۰ خیلی شدید اینو دوست دارم >> 15 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده