رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

امروز یه اروپایی آورده بودن دانشگاهمون برامون سخنرانی کنه، انگلیسیش از من هم بدتره !! :icon_pf (34):

کلی هم براش کلاس گذاشتند و پول بهش دادند و....

اونوقت سهم ما از این همایش فقط یک تکدانه انبه بود. :icon_razz:

  • Like 18
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

آدم هایی هستند که بودنشون

حتی مجازی به آدم آرامش می ده

دوستیشون برات حقیقی میشه

و یهو میشن یه قسمتی از زندگیت

آدم هایی که با تمام مجازی بودنشون سهم بزرگی تو حقیقت و دوستی های تو دارن

قدرشون رو بدونید

 

  • Like 21
لینک به دیدگاه

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...

 

گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت

می کنی ...

 

گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...

 

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و

 

حال هم که...

 

گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای

 

گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...

 

گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...

 

گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید

  • Like 17
لینک به دیدگاه

امشب حوصله درس و پروژه ندارم دلم میخواد همین جوری که نشستم بشینم و یه چایی داغ بخورم و به اون روبرو نیگا کنم

زوری نیس چیکار کنم حسش نیسس:no:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

بعضی جمله ها فقط ارزش دارن یک بار بخونیشون...

بعضی حرفها فقط ارزش دارن یک بار بشنویشون...

و فقط یک بار ارزش داره به این حرفها و نوشته ها فکر کنی...نه بیشتر..

 

به اندازه ی همون یک باری که خوندی و شنیدی براش وقت بزار

  • Like 12
لینک به دیدگاه

بعضی چیزا به ظاهر لطفه اما در حقیقت توهینه!

مثه هدیه دادن شونه به یه آدم کچل؛

مثه سلام رسوندن به آدمی که به خونت تشنه است؛

مثه گفتن"دوستت دارم"تو لحظه تموم کردن رابطه!

  • Like 14
لینک به دیدگاه

آدما چقد باید تغییر کنند....که اونهارو نشناسیم.....

چقد باید خراش بدن تن و روحشون رو که به خاطره گناه گذشته اشون...تو جامعه انگشت نما نشن....

چی بگن؟؟.....چی دوست دارین بشنوین...که اونو بگن...که دیگه دست از سرشون بردارین.....

دیگه نشه عادت واستون که بعد از هر ناراحتی.....عقده هارو سر اونا خالی کنین....

چون دمه دستن...چون آسیب پذیرن......و هزاران دلیله دیگه....

.

.

.

این رو روی تابلو نوشته بود....انداخته بود گردنش......

و جالب اینکه باز مردم با انگشت نشونش می دادن.....

 

  • Like 18
لینک به دیدگاه

آخ جون این شکلک خوشگلامون باز اومد بالا129419_monkeysmile.gif

 

چخده دلم واسه این :banel_smiley_4: تنگ شده بود!

 

خب اون ویرایشش هم بذارین دیگه :w000:

 

دنیای شکلک ها رو خیلی دوست دارم

چون خیلی معصوم و صادقن ظاهر و باطنشون یکیه! حرف زبونشون یه چیز نیست و حرف نگاه یا دلشون یه چیز دیگه!

 

کاش می شد مثل دنیای شکلک ها بود:hanghead:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

اعتماد می کنیم خیلی راحت....خیلی زود تاوانش رو می دیم...خیلی زود دستش رو می شه....

زخم می خوریم....از اون به بعد احتیاط می کنیم....

می ریم تو لاک.....بدمون میاد از عالم و آدم.....

به خاطره بدی یک نفر...به کل آدما بی اعتماد می شیم.....

مدتی می گذره....این دفعه بیشتر طول می کشه که اعتماد کنیم....

و مدت بیشتری طول می کشه...که دستش رو شه....که باز بی اعتماد میشیم....

این دومی زخمش عمیق تر می شه......

و این سلسله همینجور ادامه پیدا می کنه....تا تنهایی....

.

.

.

چه باید کرد؟؟....اعتماد نکنیم؟؟.....تنها باشیم؟؟؟......

یک پیشنهاد دارم......تا وقتی به خودت اعتماد پیدا نکردی....به کسی اعتماد نکن.....

دلهای مهربونتون.....تا بی نهایت جایگاه شادی....

 

  • Like 9
لینک به دیدگاه

آرام باش

چیزی نیست

صدای هوهوی باد است

ندای پاییز را میدهد

پاییزی همراه با سرمایی که بعد از آن میاید

چیزی در دلم زمزمه میکند

می آید

می آید؟

پس کی؟

چگونه؟

زمانی که مرگ مرا دریابد؟

زمانی که از عشق،برای خود نفرت سازم؟

زمانی که خانه کوچک دلم را عامیان با سختی حرف های چون سنگشان شکستند؟

دیگر نمیتوانم

دل کوچکم تحمل این همه عذاب و شکنجه را ندارد

میخواهم قلبم را از این همه فشار و عذاب،از این همه حرفهای ناروا،از این همه تهمت های بی معنا و بی پایه رهایی دهم....

ندایی می آید:

"آرام باش...او در راه است"

  • Like 10
لینک به دیدگاه

مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه

غم با من زاده شده منو رها نمیکنه

منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه

 

گرمی مستی میاد توی رگهای تنم

می بینم دلم میخواد با یکی حرف بزنم

کی میاد به حرفای من گوش بده

آخه من غریبه هستم با همه

یکی آشنا میاد به چشم من

ولی از بخت بدم اونم غمه

ولی از بخت بدم اونم غمه

مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه

غم با من زاده شده منو رها نمیکنه

 

منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه:4564:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

در برنامه آکادمی موسیقی گوگوش ما منتظریم که ببینیم رها اعتمادی بگوید:

 

هومن خلعتبری گفت، بابک سعیدی گفت، خانم گوگوش گفت.

 

همه اینها برای ما جذاب شده است،میدانید چرا، چون نیوتن گفت:

من نمی دانم كه جهان مرا چه می داند؟

 

اما من خود را مانند كودكی می بینم كه در كنار ساحل سرگرم بازی است و گاه و بیگاه با یافتن سنگ ریزه ها و یا گوش ماهیهای زیباتر و صافتر از حد معمول، خوشحال می شود؛ :ws37:

 

حال آنكه اقیانوس بزرگ حقیقت، همچنان كشف نشده پیش رویم گسترده است. :sigh:

  • Like 16
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...