*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ امروز یه اروپایی آورده بودن دانشگاهمون برامون سخنرانی کنه، انگلیسیش از من هم بدتره !! :icon_pf (34): کلی هم براش کلاس گذاشتند و پول بهش دادند و.... اونوقت سهم ما از این همایش فقط یک تکدانه انبه بود. :icon_razz: 18 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ آدم هایی هستند که بودنشون حتی مجازی به آدم آرامش می ده دوستیشون برات حقیقی میشه و یهو میشن یه قسمتی از زندگیت آدم هایی که با تمام مجازی بودنشون سهم بزرگی تو حقیقت و دوستی های تو دارن قدرشون رو بدونید 21 لینک به دیدگاه
M.P.E.B 4852 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ انگار اين بار واقعا بايد رفت اي كاش تنهايي ام را ازم نمي گرفتند.. 13 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ هرکه از چیزی بترسد از آن می گریزد اما هرکه از خدا بترسد به او پناه می برد 7 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی... گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود... گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید 17 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ امشب حوصله درس و پروژه ندارم دلم میخواد همین جوری که نشستم بشینم و یه چایی داغ بخورم و به اون روبرو نیگا کنم زوری نیس چیکار کنم حسش نیسس 10 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ بعضی جمله ها فقط ارزش دارن یک بار بخونیشون... بعضی حرفها فقط ارزش دارن یک بار بشنویشون... و فقط یک بار ارزش داره به این حرفها و نوشته ها فکر کنی...نه بیشتر.. به اندازه ی همون یک باری که خوندی و شنیدی براش وقت بزار 12 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ بعضی چیزا به ظاهر لطفه اما در حقیقت توهینه! مثه هدیه دادن شونه به یه آدم کچل؛ مثه سلام رسوندن به آدمی که به خونت تشنه است؛ مثه گفتن"دوستت دارم"تو لحظه تموم کردن رابطه! 14 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ آدما چقد باید تغییر کنند....که اونهارو نشناسیم..... چقد باید خراش بدن تن و روحشون رو که به خاطره گناه گذشته اشون...تو جامعه انگشت نما نشن.... چی بگن؟؟.....چی دوست دارین بشنوین...که اونو بگن...که دیگه دست از سرشون بردارین..... دیگه نشه عادت واستون که بعد از هر ناراحتی.....عقده هارو سر اونا خالی کنین.... چون دمه دستن...چون آسیب پذیرن......و هزاران دلیله دیگه.... . . . این رو روی تابلو نوشته بود....انداخته بود گردنش...... و جالب اینکه باز مردم با انگشت نشونش می دادن..... 18 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ چه صدایی دارد درد جان در شب تنهای بلند..... 17 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ خدایا وقتی مردم وخاکم کردند قبل از اینکه نکیرومنکر بیان سراغم چند دقیقه بهم وقت بده چند تا سوال ازت دارم. 8 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ متنفرم از دوستانی که فقط وقتی کارت دارند براشون عزیزی:icon_razz: 12 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ آخ جون این شکلک خوشگلامون باز اومد بالا چخده دلم واسه این تنگ شده بود! خب اون ویرایشش هم بذارین دیگه دنیای شکلک ها رو خیلی دوست دارم چون خیلی معصوم و صادقن ظاهر و باطنشون یکیه! حرف زبونشون یه چیز نیست و حرف نگاه یا دلشون یه چیز دیگه! کاش می شد مثل دنیای شکلک ها بود 14 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ دلم بدجور هوای خونه کرده اصلا حوصله هیچ کاری رو ندارم 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ اعتماد می کنیم خیلی راحت....خیلی زود تاوانش رو می دیم...خیلی زود دستش رو می شه.... زخم می خوریم....از اون به بعد احتیاط می کنیم.... می ریم تو لاک.....بدمون میاد از عالم و آدم..... به خاطره بدی یک نفر...به کل آدما بی اعتماد می شیم..... مدتی می گذره....این دفعه بیشتر طول می کشه که اعتماد کنیم.... و مدت بیشتری طول می کشه...که دستش رو شه....که باز بی اعتماد میشیم.... این دومی زخمش عمیق تر می شه...... و این سلسله همینجور ادامه پیدا می کنه....تا تنهایی.... . . . چه باید کرد؟؟....اعتماد نکنیم؟؟.....تنها باشیم؟؟؟...... یک پیشنهاد دارم......تا وقتی به خودت اعتماد پیدا نکردی....به کسی اعتماد نکن..... دلهای مهربونتون.....تا بی نهایت جایگاه شادی.... 9 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ آرام باش چیزی نیست صدای هوهوی باد است ندای پاییز را میدهد پاییزی همراه با سرمایی که بعد از آن میاید چیزی در دلم زمزمه میکند می آید می آید؟ پس کی؟ چگونه؟ زمانی که مرگ مرا دریابد؟ زمانی که از عشق،برای خود نفرت سازم؟ زمانی که خانه کوچک دلم را عامیان با سختی حرف های چون سنگشان شکستند؟ دیگر نمیتوانم دل کوچکم تحمل این همه عذاب و شکنجه را ندارد میخواهم قلبم را از این همه فشار و عذاب،از این همه حرفهای ناروا،از این همه تهمت های بی معنا و بی پایه رهایی دهم.... ندایی می آید: "آرام باش...او در راه است" 10 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه گرمی مستی میاد توی رگهای تنم می بینم دلم میخواد با یکی حرف بزنم کی میاد به حرفای من گوش بده آخه من غریبه هستم با همه یکی آشنا میاد به چشم من ولی از بخت بدم اونم غمه ولی از بخت بدم اونم غمه مستی ام درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه منو رها نمیکنه 17 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ در برنامه آکادمی موسیقی گوگوش ما منتظریم که ببینیم رها اعتمادی بگوید: هومن خلعتبری گفت، بابک سعیدی گفت، خانم گوگوش گفت. همه اینها برای ما جذاب شده است،میدانید چرا، چون نیوتن گفت: من نمی دانم كه جهان مرا چه می داند؟ اما من خود را مانند كودكی می بینم كه در كنار ساحل سرگرم بازی است و گاه و بیگاه با یافتن سنگ ریزه ها و یا گوش ماهیهای زیباتر و صافتر از حد معمول، خوشحال می شود؛ حال آنكه اقیانوس بزرگ حقیقت، همچنان كشف نشده پیش رویم گسترده است. 16 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده