رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

گاهی فکر می کنم چه توجیهی دارن اونایی که حتی با خودشون هم روراست نیستن؟!واقعا چقدر ترس لازمه آدم که آدم خیلی چیزا رو ندیده بگیره و فقط هرچی به نفعش هست و ببینه؟!!

یعنی چشیدن یه جرعه آرامشو طرف به خودش حروم می کنه ها!

تا کی آدما می خوان خودشون رو به خواب بزنن؟!!

بابا اصلا بقیه هیچی ،به خودت راست بگو لا اقل...

فکر کنین آدم بره به یه آدم اینجوری، راست و درست بگه،من درموردت اینجوری فکر کردم،به نظرم این جاها اشتباه کردی...طرف با یه ژست رییس مآبانه برگرده یه جوری با تمسخر نگات کنه و باهات حرف بزنه که انگار تو کلا چیزی نمی فهمی!

گاهی نمی فهمم چرا این همه آدم هستن که به کم راضی می شن،لااقل کاش یه کاره ای بود که از نظر دنیوی ارزش داشت...

نمی دونم واقعا ارزش داره آدمایی که می تونن با هم دوست باشن و همکار، به خاطر چیزای کوچیک اطرافیانشونو از دست بدن...

چه طور می شه کسی که خودشو به خواب زده هوشیار کرد؟!!نکنه من خوابم و بقیه بیدار!چرا همه فقط تئوریکال این حرفا رو درست می دونن؟!چرا موقع عمل که شد همه در می رن؟چرا...؟!!

 

******

بازم بارون شد و دلتنگی من با شدیدتر شدنش بیشتر شد...هنوزم نمی دونم با این بارونا دلتنگ چی می شم دقیقا؟!:hanghead:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سیران یگانه، دختری 10 ساله، که مظلومانه سوخت.:4564::4564::4564:

 

 

t1vhvvutgshc39za9r.jpg

 

من میگم از اونجایی که ... پول نداره، مدارس رو تجهیز کنه!! بیاد مانور مقابله با بخاری نفتی تو مدارس اجرا کنه مثل مانور زلزله...!!:4564:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

نمی دونم چی باید بگم نمی دونم ....نمی دونم چند تا ضجه چند تا فریاد چقدر گریه لازمه تا صدای مظلومیت کودکانی که تو آتیش بی توجهی یه عده می سوزند به گوشای همون یه عده برسه .....شایدم می شنوند می شنوند و بی خیالند که عادت کردن به ......

 

یعنی میشه به درد دیگران عادت کرد......!!!؟؟ نمی دونم واقعا نمی دونم ....:sigh:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

یعنی یه جوری دلم گرفته که تاحالا دل هیچ بنی بشری نگرفته بوده !

یعنی من چقدر حالم بده

بعد از بینهایت چه عددی میشه ؟:sigh:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

خدایا ........

 

حــالِ خــیلی هـا اصـلا خـوب نیـست

 

یـه دسـتی بـه زندگیـشون بکـش

 

لــــــــــــــــــــــــ ــــطــفا"

  • Like 12
لینک به دیدگاه

کی با یه جمله مثل من می تونه آرومت کنه

اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه

دل گیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور

وقتی به من فکر می کنی حس می کنم از راه دور

 

:hanghead:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

عشق مثل آبه، می تونی توی دستات قایمش کنی، اما آخرش یه روز دستتو وا می کنی می بینی نیست!

قطره قطره چکیده بی اینکه بفهمی..

فقط احساس می کنی کمی دستات نمناکن.

این همون رطوبت خاطره هاست که بر جای مونده..

  • Like 15
لینک به دیدگاه

آهای باتوام ...حواستو جمع کن...!!!

نباید بذاری این کیلومترهای دور و حس کنه...

فقط وقتایی که شادی حق داری بهش زنگ بزنی ...

چرا همش شریک غم میخوای...یه خورده هم شریکش کن تو شادیهات .

  • Like 15
لینک به دیدگاه

چقد همه چی خوبه :w58:

بعد سالها ، باورت میشه ؟ :ws3:

امید اومده به زندگیم ، خداجون ممنونم ، خدا جون خواهش میکنم اوضا اینبار واسه همیشه همینجور خوب بمونه :5c6ipag2mnshmsf5ju3

خواهش میکنم

  • Like 14
لینک به دیدگاه

این روزها به جای اینکه؛من عقربه های ساعت را هاج و واج نگاه کنم که در پِی هم می دَوَند...

 

آنها با دهان باز من را می بینند که در پیِ کارهایم می دَوَم...

 

این روزها من شده ام میزان و معیار وقت!..نه او، که خودِ زمان است!

 

لیست کارهایِ روزانه هر چه بیشتر....وقت های خالی برای یاد آوری دغدغه ها کمتر...

 

چه معادله ی منصفانه ای!

 

فقط در این میان در مرحله ی کاتالیزور....توان خود توست که هر چه بیشتر به تحلیل می رود....

 

من این میان به خودم بدهکار شده ام....در حالی که از همه طلبکارم!

.

.

.

می خواهم بر خود اَفسار ببندم...

 

در حال جنون آنچنان در جاده، گریز پا دویده ام...

 

که فراموش کرده ام....

 

جاده گه گاهی برای دیدن و آساییدن...کُنجِ دِنجی در کنار دارد...:icon_redface:

 

 

 

  • Like 18
لینک به دیدگاه

دیشب خیـــــــــــــــلی شب خوبی بود ... موندم خوابگاه پیش دوستم ، با هم یه جشن کوچیک 2 نفره راه انداختیم ... بساط فیلم و خنده و خوراکی تا 3 نصفه شب به راه بود ...

خــــــــــیلی خوش گذشت ، خیلی :ws37:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

دارم یخ میزنم کم کم به آغوشت برمگردن

 

نخواه چشمامو خیس از اشک نزار گم شم تو این بارون.

 

نزار باور کنم نیستی نمیشه باورش سخته

 

همیشه اولش خوبه همیشه اخرش سخته

نخواه باورکنم نیستی نمیشه باورش سخته

 

همیشه اولش خوبه همیشه اخرش سخته.

 

:hanghead::hanghead::hanghead::hanghead::hanghead::hanghead:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

امشب بعد از سال ها فیلم های قدیمی خونوادگی که ویدئویی بود رو دیدیم. فیلم 6 سالگیم.یادش بخیر فک می کردم بابا داره عکس می گیره ازمون.اون زمان خاله دبیرستانی بود همیشه با خودم می گفتم خوش بحالش چقدر بزرگه. :hanghead:

مامان بزرگم تو فیلم برام کادو خریده بود و بوسم می کرد.چقدر چقدر دلم براش تنگ شده.درست همون قدر آروم و دوست داشتنی بود که موقع تشییع جنازش که دبیرستانی بودم و صورتش رو زدن کنار دیدم. روحت در شادی و آرامش :icon_gol:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

یکی دغدغش اینه دوست پسرش ولش نکنه بره مثل قبلی....

 

یکی کار نداره میره میره یه جا کارگری بعد با پولاش سیگار میخره میکشه تا یادش بره چه ها کشیده....

 

یکی میدونه فردایی وجود نداره ولی بازم درس میخونه چون بالاخره خوندن از نخوندن بهتره....

 

یکی گوشیش همش رو سایلنته که شب میاد خونه خانومش متوجه نشه دل شوهرشو زده....

 

یکی ......

 

این رل ها کی تموم میشن!!!؟!!!:banel_smiley_4:

 

 

یکی هم هست که زندگیش با اینا سپری میشه....ولی این ماهی 15 تا آمپول براش تلنگره تا مثل بالایی ها نباشه.:ws37:

9qn8zp59wt2teyaz4uo.jpg

  • Like 23
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...