رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

زن ها گذشت رو خوب بلدن

 

گذشت از بدیها ... تهمت ها ... اشتباهات !

 

گذشت از اخمها ... دادها ...

زیر آبی رفتن ها ... !

 

حتی بعضی اوقات از خیانت ها ... !

 

اما ....

این ظاهر اوناست ؛

وقتی دیدین گذشتن ، حتی از خیانت ، بدونید از شما گذشتن ، نه از کاری که کردید !

  • Like 24
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بدنیا می آیی گمان میکنی که شق القمری و آمدی جهانی را آنی با خوبیت و پاکیت آشتی دهی

زهی باید در بغض یک پستانک بسوزی

کودک که میشوی میخواهی مانند نهالی قد راست کنی تا تابش خورشید تنت را سبزتر از سبز کند

زهی باید در بغض یک آبنبات بسوزی

حال که نوجوان شدی میگویی من زمین ننگین را دگرگون می کنم و پاسخ میدهم به پرسش های بی پاسخ هستی

زهی باید در بغض بهشت و دوزخ بسوزی

جوان شده ای میگویی سالار قافله ای از عشقی و میخواهی جهانی را به میخانه ی وجود بخوانی

زهی باید در بغض یک عشق حقیقی بسوزی

پیر شده ای دیگر میخواهی بشوی کوه و بلد راه تا دیگران را به جنت الماوی بخوانی

زهی باید در بغض یک عمر بسوزی

 

پستانک بتو نمیدهند ؛ آبنباتت را می شکنند ، به زور به بهشتت می برند ، عشقت را لجن مال می کنند و عمرت را ب . . . می دهند

زهی

  • Like 19
لینک به دیدگاه

ی بار یکی از دوستان نوشته بود تو گاهنوشته ها که چرا الکی میرین تو هر پیج تولدی تبریک میگن وقتی طرف و نمیشناسید دچار تردید شدم نکنه با من باشه :ws3:

فک نمیکردم هیچ وقت تبریک گفتن باعث آزاره کسی بشه

حالا دیگه واسه تبریک گفتن خیلی باید فک کنم :ws38:

جدا یعنی تبریک گفتن ممکنه کسی رو اذیت کنه ؟ :5c6ipag2mnshmsf5ju3

  • Like 17
لینک به دیدگاه

خشکیده پیچک فلسفه ام

گرایشش به عدم نمی گذارد که ببافد!

خنده دار است کارش

خوش مومن می شود و

باز هم خودش کافر...

نمی دانم/نمی دانی/ نمی داند... به کدام سازش برقصم/ برقصی/ برقصد...

ای بابا!!...

  • Like 16
لینک به دیدگاه

خدايا ميشه يك آغوش گرم بهم بدي ؟؟

 

قول ميدم نگاه نكنم / چشمام رو ميبندم / فقط يك دقيقه آغوش گرم با ارامش ...

 

يواشكي ، يواشكي هم نميشه ؟؟؟ آخه بي قرارم

  • Like 14
لینک به دیدگاه

مهم نیست؛ دروغ، افترا، تهمت، زیر آب زنی، جر زنی، زبان تند، نیش تلخ،.....

هیچ کدوم مهم نیست.

نه من نه تو

چون هیچ چیز موندنی نیست

اصلا مهم نیست چیزی که میگی؛ کی، کجا، چه جوری به گوشه قبای کسی برمیخوره... یا نمیخوره

هیچ چیز مهم نیست چون شاید تو اینور دنیایی و دیگری، اونور دنیا....

فقط به خاطر همه اینا، ظاهرا هیچ چیز مهم نیست.

اما یک چیز مهمه، جواب دادن به یه سوال؛

به چه قیمت؟

همه چیز تموم میشه و میره،

اما

خودمون، وجدانمون و داعیه انسان بودنمون همیشه و همیشه با ماست.

امیدوارم بتونیم باش کنار بیایم.

  • Like 18
لینک به دیدگاه

وقتـــی در گاه نوشته های نواندیشانی ها مطلب میذاری میذاری و تشکر دریافت نمیکنی ....!

انـگار سـر کلاس تیکـــه انداختی هیچکس نخندیده.... :sigh:

 

( گاه نوشته ها هم مثل ملت همیشه در صحنه، یک سری کاربر همیشه در گاه داره ها :whistle:)

  • Like 16
لینک به دیدگاه

بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده

 

بی خیال قلبی که این همه تنها مونده

 

آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه

 

واسه توفرقی نداره دل من چه رنگیه

 

-------------------------------------

چقدر غمگین. واقعا اشک آدمو درمیاره ها :sigh::4564:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

بيـن ايـن آدمـا

 

بايـد عـاقـلانه زنـدگى کرد نــه عاشـقـانـه

 

اونيـکه قـدش به عشـق نمـيـرسـه

 

غـرورتـم بـزارى زيـر پاش بــازم بهـش نميـرسه...!:sigh:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

نمیدونم چرا به شدت احساس پیری میکنم شایدم احساس نباشه واقعیت باشه نمیدونم خودمم:hanghead:

 

پ.ن : رفتن کسایی که دوست خودم میدونم قلبمو به درد میاره:sigh:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

این شعر بهار چه تشبیه زیباییه از آدمهای امروز

 

شعری از ملک الشعرای بهار:

 

در محرم، اهل ری خود را دگرگون می كنند

 

از زمین آه و فغان را زیب گردون می كنند

 

گاه عریان گشته با زنجیر میكوبند پشت…..

 

گه كفن پوشیده،‌ فرق خویش پرخون می كنند

 

گه به یاد تشنه كامان زمین كربلا

 

جویبار دیده را از گریه جیحون می كنند

 

وز دروغ كهنه ی «یا لیتنا كنّا معك»

 

شاه دین را كوك و زینب را جگرخون می كنند

 

خادم شمر كنونی گشته، وانگه ناله ها

 

با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می كنند

 

بر "یزید" زنده می گویند هر دم، صد مجیز

 

پس شماتت بر یزید مرده ی دون می كنند

 

پیش ایشان صد عبیدالله سر پا، وین گروه

 

ناله از دست "عبیدالله مدفون" می كنند

 

حق گواه است، ار محمد زنده گردد ورعلی

 

هر دو را تسلیم نوّاب همایون می كنند

 

آید از دروازه ی شمران اگر روزی حسین،

 

شامش از دروازه ی دولاب بیرون می كنند

 

حضرت عباس اگر آید پی یك جرعه آب

 

مشك او را در دم دروازه وارون می كنند

 

گر علی اصغر بیاید بر در دكانشان

 

در دو پول، آن طفل را یك پول مغبون می كنند

 

ور علی اكبر بخواهد یاری از این كوفیان

 

روز پنهان گشته، شب بر وی شبیخون می كنند

 

لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن سعد

 

خانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون میکنند

 

گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد

 

خاك پایش را به آب دیده معجون می كنند

 

سندیِ شاهک برِ زٌهادِشان پیغمبر است

 

هی نشسته لعن بر هارون و مامون میکنند

 

خود اسیرانند در بند جفای ظالمان

 

بر اسیران عرب این نوحه ها چون می كنند؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه

امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن

 

هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …

 

تنهای تنها میون این همه آدم سخته.

  • Like 12
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...