رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

چه جالبه

 

میری قبرستون و میای

 

تا چند ساعتی حالت عرفانی داری و پسر خوبی میشی

 

اما بعد چند ساعت میشی همون ادم قبلی :ws3:

 

 

با خودم نیستما:w000:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من را انتخاب کرد ...

 

دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ...

...

سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر بود ...

مرا رها کرد با زخم هایم ، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه ای ، نه عصای پیر مردی ...

خشک شدم ..

بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می مونه ..

ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن !

 

ای انسان ، تا مطمئن نشدی ، احساس نریز .. زخمی می شود ... در آرزوی تخته سیاه شدن ، خشک می شود !

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امشب نمی دونم چرا این حس تو وجودمه که برم بگم کلات کو:ws3::ws3::whistle:

 

گیر دارم به این کلات کو:ws3:

 

 

آقا شیره می خواسته چند وقت بره مسافرت. برا همین

 

سلطنت جنگل را برا چند وقت میده به خرگوش و خودش میره

 

مسافرت. خرگوش با روباه بد بوده برا همین هر روز بهش گیر

 

میداده که کلات کو؟ روباه هم که کلاه نداشت میگفت ندارم .

 

خرگوش هم روباه را مجازات میکرد. چند روز به همین ترتیب

 

میگذره تا روباه کفرش در میاد و یه نامه به شیر مینویسه که

 

این چه وضعشه ؟مگه روباه کلاه میذاره که هر روز خرگوش به

 

من میگه کلات کو و من را میزنه؟

 

شیر هم یه نامه به خرگوش مینویسه که اگه میخوای روباه را

 

مجازات کنی یه بهونه دیگه جور کن .آخه مرد حسابی روباه که

 

کلاه نمی ذاره

 

 

فرداش خرگوش روباه را صدا میزنه که برو برام سیگار بهمن

 

بگیر

 

 

روباه هم که زرنگ بوده میره و هر دو نوع سیگار بهمن را

 

میگیره و میاد یکیش را میده به خرگوش

 

 

خرگوش میگه من این نوعش را نمی خواستم روباه هم سریع

 

اون یکیش را در میاره و بهش میده

 

 

وقتی خرگوش میبینه که دیگه بهونه ای نداره تا روباه را مجازات

 

کنه میگه : من به اینا کار ندارم کلات کو؟:ws3:

 

 

 

 

پ ن : این مطلب سانسور شده اس :whistle:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بی تو به سر نمیشود با تو هم به سر نمیشود اصلا وقتی بی تو به سر نمی شود چطوری میشه با تو به سر بشود بزار اینجوری بگم بی تو به سر نمیشود دیگه چه برسه باتو:w16:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

بچه ها حس شهادتم میاد گفتم از همتون حلالیت بطلبم اگه نوشته کسی رو خوندم و برام مهم نبوده، اگه جواب پیام کسی رو ندادم اگه بد و بیاره گفتم و شما خوندید...حلال کنید یه مدت میرم شهید بشم برمی گردم البته یک مشکل وجود داره من هنوز ارمان درست حسابی و پر و پیمونی که مو لا درزش نره پیدا نکردم میترسم همین باعث بشه نصف و نیمه شهید بشم جانباز بشم بعد تا اخر عمر حسرت شهادت به دلم بمونه امان از این حسرت ها ... مثله همین حسرت ندیدن آقا امام زمان:((

 

" از خاطرات وصیت نامه فرمانده شهید کالفید"

  • Like 7
لینک به دیدگاه

یه جایی هم بانوی دو عالم حضرت عمام هایده میفرماید " مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه .. غم با من زاده شده مرا رها نمیکنه....." دقیقا حال و روز منه .

  • Like 5
لینک به دیدگاه

امروز باز بی هوا در خاطرم عبور کرد درست در لحظه ای که هیچ مهمان ناخوانده ای نمیخواستم

 

مزاحم بودی از اولش ناخوانده آمدی و من فقط در این مدت خودم را گول میزدم!

 

هنوز هم موقع فکر کردن به سایه ی سنگینت حس تهوع سراغم می آید

 

ولی سوز سینه ام پرده ی سیاه روی خاطرات خاکستری ات میکشد

 

من عزادار این سیاه دیدنم

 

ولی اشک نمیریزم

 

بغض میکنم

 

ماتم میگیرم

 

و ذره ذره هوای سیاه نبودنت را نفس میکشم!

 

 

 

 

پی نوشت: ژانر عشقی قاطی با تنفر برای اثبات به خودم!

  • Like 13
لینک به دیدگاه

حالم از زندگی و خودم هرچی عشق وعلاقه به باقیه مخصوصا کسانی که قدرمو نمیدونند بهم میخوره... ضربه عاطفی که از آشنا میخورم برام هم گرونتره هم دردش بیشتره... اقاجون خودش زده وسایلشو داغون کرده بمن چه که همش گردن من میندازه ... بچتونو عصبی بارنیارید دودش بره تو چشم من... چشام دیگه نمیبینه .. بسمه.. کاشکی یه جوری از این زندگی ناحق راحت بشم.. دیگه واقعا کشش مغزی و روحی روانی ندارم..

  • Like 10
لینک به دیدگاه

در عجبم که چرا بخشش طرفداری نداره.جنایت کار ترین افراد رو هم میشه بخشید.همیشه با اخراج کردن نمیشه برخورد کرد.باید سعی کنیم به دنبال مشکل بگردیم به جای اینکه افراد رو خفه کنیم.هر اشتباهی رو میشه بخشید.هر اشتباهی

اونایی که مخالف اعدام و سنگسار هستن امروز روز امتحانشون بود.واقعا شماهایی که با اعدام مخالف هستین و میگین زندگی ادما دست ما نیست که بکشیمشون.شمایی که میگین حتی قاتل ها هم ادم هستند و میشه یه روز انسان های خوبی بشن،شمایی که دم از عقل و ازادی انسان و حرفای روشنفکرانه میزنید، چرا همیشه موقع عمل کردن که میشه همین خود شما شمشیر رو از رو میبندین؟چرا اجازه ی دفاع هم نمیدین؟بازم دم اونایی که اعدام میکنن گرم.اونا حداقل قبلش یه دادگاه تشکیل میدن.حتی اگر که ساختگی هم باشه.

 

قصد دفاع از کسی رو ندارم.فقط خواستم بگم همه ی ما مشکلاتی داریم.بعضی از ماها ممکنه عقده داشته باشیم.من یه جوری عقده مو خالی میکنم.یکی یه جور دیگه.من یه جوری ناراحتیم رو بیان میکنم.یه نفر یه جور دیگه.اصلا زیبایی دنیا به همین تفاوتاش هست.قرار نیست که همه مثل هم رفتار کنن.قرار نیست کسی اشتباه نکنه.ما ادما زنده ایم که اشتباه کنیم.همچنین باید یاد بگیریم ببخشیم.کمک کنیم.چرا فقط بلدیم حرفای قشنگ بزنیم؟یکم به احوال خودمون نگاه کنیم میبینیم که ما هم یه اشتباهاتی کردیم که بخشیده شدیم.پس چرا این فرصت رو به دیگران نمیدیم؟چرا اینقدر خودخواه هستیم؟

 

کافیه چند لحظه بشینیم و فکر کنیم.چند لحظه این حرفای قاتل احساسات و این چیزا رو کنار بذاریم.اونوقت میبینیم که راه های دیگه ای هم هست.

 

این اشتباه از خودمون هست که اینقدر احساسی به مسائل نگاه میکنیم.با اولین حرفی که گفته میشه بدون اینکه از اون مطمئن باشیم قطرات اشکمون سرازیر میشه.یا میزنیم زیر خنده.باید با چشم باز مسائل رو نگاه کنیم.اگه اینقدر عجولانه و بدون تفکر و اینقدر احساسی و سطحی با اتفاقات برخورد نکنیم، بعد از فهمیدن واقعیت اینجوری ضربه نمیخوریم که بخوایم قصاص کنیم.

 

خودخواهی و فاشیست و اینجور واژه ها که فقط در فرهنگ لغت نیست.حتما یه تصویر خارجی هم داره.تنها فاشیست دنیا هم هیتلر نبوده.اونم ادمی بوده مثل ما.در بعضی زمینه ها بسیار از ما مثبت تر حتی.میشه تو همین اتاقی که نشستیم چند نوع تفکر رو پیدا کرد.میشه بدون اینکه خودمون متوجه باشیم هر کدوم از اینا باشیم.

 

واقعا هیچ راه دیگه ای برای برخورد نبود؟واقعا تنها راه این بود؟نمیشد جور دیگه ای رفتار کرد؟

اگه به طرف مقابلمون کمک میکردیم چی میشد؟اگه سعی میکردیم دلیلش رو بفهمیم و مشکلش رو حل کنیم چه اتفاقی می افتاد؟ایا در اون صورت بیشتر از خودمون راضی نبودیم؟ایا تنها راه این بود که تمامی پرده ها دریده بشه؟نباید قبل از ریختن ابروی دیگران یکم بیشتر فکر کنیم؟

 

بعضی وقتا نمیفهمم این بخششی که همه جا ازش صحبت هست چیه؟معنیش چیه؟فقط تو کتاباس؟برا داستان ها و قصه هاست؟

 

کاش همونقدر که معنی واژه ها رو خوب از بر میکنیم همون قدر هم خوب بفهمیمشون.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

هیچ وقت خودت را برای کسی شرح نده .

کسی که تو را دوست داشته باشد نیازی به این کار ندارد

و کسی که تو را دوست ندارد آن را باور نخواهد کرد ...:a030:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...