H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ امروز دلم میخواست گردن یکی از استادامو بشکونم ... حقش بود بخدا ... خیلی جلوی خودمو گرفتم 11 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ چه سکوتی انجمن رو گرفته . . . 8 لینک به دیدگاه
>>> محمــــد < 378 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ گاهنوشته ای از جنس موفقیت سریال فرار از زندان یا prison break داستان برادری هست که تصمیم میگیره تحت تمام شرایط به ظاهر ناممکن برادر بی گناهش که به اعدام محکوم شده رو از زندان فراری بده... توی یک بخش از سریال ، در حالیکه دو برادر (به اسمهای مایکل اسکوفیلد و لینک باروز ) رو با ماشین حمل مجرمین دارن از یک زندان به یک زندان دیگه منتقل میکنن ، براشون شرایط فرار از قبل غیر قابل برنامه ریزی به وجود میاد و توی اون صحنه دیالوگهای زیر بینشون رد و بدل میشه... مایکل : لینک تو برای فرار اماده ای؟؟ لینک : نه من اماده نیستم ، تو چطور ؟ مایکل : نه من هم اماده نیستم.... خوب طبیعتا بیننده انتظار انجام فرار توی شرایطی که اونها امادگی فرار رو ندارن ،نداره ، چرا که اگه موفق نمیشدن توسط نگهبانها کشته میشدن ولی در نهایت با این عدم امادگی اونها فرار میکنن و با توجه به شرایط غیر قابل پیش بینی که براشون به وجود میاد در نهایت موفق به رهایی میشن.... یکی از اشتباهاتی که خیلی از ماها تو زندگیمون زیاد مرتکب میشیم این هست که ایده ال گرا هستیم، یعنی حتما برای انجام کاری ، قبول یک مسئولیت شغلی ، انجام یک پروژه وووو تا زمانی که اطمینان نداشته باشیم که تمام پیش نیازهای اون رو داریم بخاطر ترس از شکست پا پیش نمیزاریم تا زمانی که مطمئن بشیم امادگی کامل برای قبول اون مسئولیت یا انجام اون کار رو داریم ولی واقعیت برای موفق شدن چیزی دیگه ای هست... وقتی زندگی خیلی از ادمهای موفق رو مطالعه میکنیم میبینیم که خیلی از اونها در حالیکه اصلا امادگی برای انجام کاری رو نداشتن ولی به محض شنیدن پیشنهاد انجام اون کار ، به صرف اعتماد به تواناییهای خودشون اون کار رو قبول کردن و اتفاقا اگر چه به راحتی از عهده انجامش بر نیومدن ولی در نهایت موفق شدن . همین موضوع نقطه عطفی تو زندگیشون شده... شاید راه حل این مسئله این باشه که تو این شرایط این سوال رو از خودمون بپرسیم که اگه من در این کار موفق نشم بدترین اتفاقی که ممکنه برای من بیفته چیه؟؟ در صورتیکه تحمل پذیرش بدترین اتفاق رو داشتیم - که معمولا داریم - تعلل دلیلی نداره ! به امید موفقیت همه محمد [FLASH=width=430 heigh=21] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] 10 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ تصادف.................... تو پارکینگ باشی یکی بیاد بزنه به ماشینت از شانس گندت تو پشت ماشین باشی زنگ بزنی بگی ددی پاشو بیا تصادف کردم شانسه که داریم 6 لینک به دیدگاه
vahid88 9651 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ امروز چه بغض عجیبی دارم انجمن سکوتی داره سنگین تر از فریاد دلم می خواد گریه کنم و .............. 7 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ ممنونم ازت ... باعث شدی بفهمم هیچ چیز عوض نشده 5 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ چقدر این روزها عقربه های ساعت عجله دارن ... شب و روز توی هم گم شدن ...بازم ساعت 4:16 ست داره صدای اذون صبح میاد درحالیکه من هنوز شبم شروع نشده ! احتمالا فقط جوونیه که با این سرعت میگذره ، روزی هم میرسه که عقربه های ساعت نای تکون خوردن نداشته باشن و اون موقع ست که خاطرات همین روزهایی که داره با سرعت شب میشه دیوونه م کنه ... ! 21 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ دیشب تا 2 داشتم یوروویژن میدیدم خوابم میاددددددددددددددددددددددد 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکرکنم تا این که در مسجد بشینم و به کفشهایم فکر کنم. 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ افتادن آدما از چشم خیلی بده . . . خیلی . . . 11 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ نردبان دلم شکسته است، میشود برای من کمی دعا کنی؟ یا اگر خدا اجازه دهد کمی به جای من خدا خدا کنی؟ دلم مثل یک نماز بین راه، خسته و شکسته است، میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفا، خدا کنی؟ 3 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ چه روز مزخرفیه امروز شنیدن خبر آقایوسف خیلی اعصابمو داغون کرد ضمن اینکه ی خبر بد دیگم شنیدم ی دختر 15 ساله از آشنایان دور گم شده و هیچ خبری ازش نیست خدایا هرجا هست زود و سالم به خانوادش برگردونش 10 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ از ما گفتن بود... گاهی باید دست از سرش برداری ... و بجاش از پات ، برای شوت کردنش استفاده کنی 9 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند از آدم های یک ساعت دیگر میترسم! چون درگیر هزاران ثانیه اند… ثانیه هایی که در هرکدام رنگی دگر به خود میگیرند … 6 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ ای کاش آدمها مثل اسکناس بودند .... اونوقت میتونستم جلوی نور بگیرمشون ؛ و واقعی ها رو تشخیص بدم ... ! 8 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ آهای آهای کی پس خدا بود کی پشت چین پرده ها بود؟ 5 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ من عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشق اینام :persiana__hahaha::persiana__hahaha::w14: اولین بار هنگامی که بجای پول خرد بهم دادن کشف شون کردم :80x7izu87acutttcy9t 12 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ خیلی از آدم هایی که دوست دارن با شما باشند از روی علاقه به شما نیست؛ صرفاً به خاطر این که چشم ندارند شما را با کسِ دیگری ببینند. آن زمانی که مطمئن شدند تنها هستید؛ تنهایتان میگذارند.. 10 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۱ مطمئن شدم که حقیقت داره........ حسِ شیشمم بـــَــــــــــــد داره آلارم میده:gnugghender: 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده