رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

گاهنوشته ای از جنس موفقیت

 

 

سریال فرار از زندان یا prison break داستان برادری هست که تصمیم میگیره تحت تمام شرایط به ظاهر ناممکن برادر بی گناهش که به اعدام محکوم شده رو از زندان فراری بده...

 

 

74359396275997127838.jpg

 

توی یک بخش از سریال ، در حالیکه دو برادر (به اسمهای مایکل اسکوفیلد و لینک باروز ) رو با ماشین حمل مجرمین دارن از یک زندان به یک زندان دیگه منتقل میکنن ، براشون شرایط فرار از قبل غیر قابل برنامه ریزی به وجود میاد و توی اون صحنه دیالوگهای زیر بینشون رد و بدل میشه...

 

مایکل : لینک تو برای فرار اماده ای؟؟

لینک : نه من اماده نیستم ، تو چطور ؟

مایکل : نه من هم اماده نیستم....

 

خوب طبیعتا بیننده انتظار انجام فرار توی شرایطی که اونها امادگی فرار رو ندارن ،نداره ، چرا که اگه موفق نمیشدن توسط نگهبانها کشته میشدن ولی در نهایت با این عدم امادگی اونها فرار میکنن و با توجه به شرایط غیر قابل پیش بینی که براشون به وجود میاد در نهایت موفق به رهایی میشن....

 

یکی از اشتباهاتی که خیلی از ماها تو زندگیمون زیاد مرتکب میشیم این هست که ایده ال گرا هستیم، یعنی حتما برای انجام کاری ، قبول یک مسئولیت شغلی ، انجام یک پروژه وووو تا زمانی که اطمینان نداشته باشیم که تمام پیش نیازهای اون رو داریم بخاطر ترس از شکست پا پیش نمیزاریم تا زمانی که مطمئن بشیم امادگی کامل برای قبول اون مسئولیت یا انجام اون کار رو داریم ولی واقعیت برای موفق شدن چیزی دیگه ای هست... وقتی زندگی خیلی از ادمهای موفق رو مطالعه میکنیم میبینیم که خیلی از اونها در حالیکه اصلا امادگی برای انجام کاری رو نداشتن ولی به محض شنیدن پیشنهاد انجام اون کار ، به صرف اعتماد به تواناییهای خودشون اون کار رو قبول کردن و اتفاقا اگر چه به راحتی از عهده انجامش بر نیومدن ولی در نهایت موفق شدن . همین موضوع نقطه عطفی تو زندگیشون شده...

 

شاید راه حل این مسئله این باشه که تو این شرایط این سوال رو از خودمون بپرسیم که اگه من در این کار موفق نشم بدترین اتفاقی که ممکنه برای من بیفته چیه؟؟ در صورتیکه تحمل پذیرش بدترین اتفاق رو داشتیم - که معمولا داریم - تعلل دلیلی نداره !

 

به امید موفقیت همه

محمد

[FLASH=width=430 heigh=21]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/FLASH]

  • Like 10
لینک به دیدگاه

تصادف....................:banel_smiley_4:

 

تو پارکینگ باشی

 

یکی بیاد بزنه به ماشینت:w000:

 

از شانس گندت تو پشت ماشین باشی :banel_smiley_4:

 

زنگ بزنی بگی ددی پاشو بیا تصادف کردم :banel_smiley_4:

 

شانسه که داریم:sad0:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

چقدر این روزها عقربه های ساعت عجله دارن ... شب و روز توی هم گم شدن ...بازم ساعت 4:16 ست داره صدای اذون صبح میاد درحالیکه من هنوز شبم شروع نشده ! احتمالا فقط جوونیه که با این سرعت میگذره ، روزی هم میرسه که عقربه های ساعت نای تکون خوردن نداشته باشن و اون موقع ست که خاطرات همین روزهایی که داره با سرعت شب میشه دیوونه م کنه ... !

  • Like 21
لینک به دیدگاه

نردبان دلم شکسته است، میشود برای من کمی دعا کنی؟ یا اگر خدا اجازه دهد کمی به جای من خدا خدا کنی؟ دلم مثل یک نماز بین راه، خسته و شکسته است، میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفا، خدا کنی؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه

چه روز مزخرفیه امروز

شنیدن خبر آقایوسف خیلی اعصابمو داغون کرد

ضمن اینکه ی خبر بد دیگم شنیدم

ی دختر 15 ساله از آشنایان دور گم شده و هیچ خبری ازش نیست

خدایا هرجا هست زود و سالم به خانوادش برگردونش

  • Like 10
لینک به دیدگاه

آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند

از آدم های یک ساعت دیگر میترسم!

چون درگیر هزاران ثانیه اند…

ثانیه هایی که در هرکدام

رنگی دگر به خود میگیرند …:hanghead:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

من عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشق اینام :persiana__hahaha::persiana__hahaha::w14:

Main.jpg

اولین بار هنگامی که بجای پول خرد بهم دادن کشف شون کردم :ws3::80x7izu87acutttcy9t

  • Like 12
لینک به دیدگاه

خیلی از آدم هایی که دوست دارن با شما باشند

از روی علاقه به شما نیست؛

 

صرفاً به خاطر این که چشم ندارند

شما را با کسِ دیگری ببینند.

 

آن زمانی که مطمئن شدند تنها هستید؛

 

تنهایتان میگذارند..:banel_smiley_4:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...