رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

شنیده بودم آدمای با کلاس شب قبل خواب یه لیوان شیر می خورن که راحت تر بخوابن

دیشب خوابم نمیبرد، رفتم از یخچال پاکت شیر رو برداشتم

همون با پاکت،

قلپ اول که اومد، فهمیدم خراب شده، ولی تا اومدم بجنبم، قورتش دادم

یه کمی زیادی خراب شده بود !

بعدش دلم درد گرفت، یه دو سه ساعتی بیدار بودم

 

یه عکس دارم یه گله گوسفند توشه

ایندفه خوابم نبرد، میرم اونا رو میشمرم

موثر هم نباشه، لااقل درد نداره !

  • Like 30
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

یکه بِدو می کند چشمانش با چشمانت....

گله دارد از زبانت که چرا نمی چرخد به آنکه بگویی...آنچه باید بگویی....

لِفت می دهی....زمان را که طلاست....

گرد راه بر تن و عرق بر پیشانی و تن خشک نشده....سیلی می زند چشمان خسته ات...

او هم دل دارد..در گوشه ای به انتظارت نشسته...

که یک کلام بگویی...سلام...نه در جوابش سر تکان دهی..با چشمان خیره به زمین..

دیدم...که روشنی چشمانش خاموش شد و خنده بر لبانش ماسید...

توقعی ندارد دلِ کوچکش....

اندکی تو می خواهد....به جای خود که در تمام طول روز به اینور و آنور کشیده است...

با موهایش بازی می کند...شاید نگاهت را از روزنامه به خود جلب کند...

ولی باز نگاهت به عنوان کوچک آن صفحه ی حوادث ات که نوشته...پدری دخترش را کشت!...

آرام بلند می شود که برود.....به همان کُنج اتاق که تا حال در آن به انتظار تو بود...

صدایی می آید....

چه عطری خوبی.....لبخند بر لبانش جان می گیرد....برمی گردد....و نگاه ها گره می خورد...

.

.

.

جزئیات زیباست....جزئیات هم دیدنی است..هم شنیدنی...هم حسی.....

 

 

 

 

 

  • Like 19
لینک به دیدگاه

چقد جالب

 

دیگه هیچکی نیست که یادم کنه

 

بپرسه امید باقالیت به چند

فقط تنها کسی که یادمه ایرانسله

 

روزی چندین بار هی یادم میکنه

 

میگه امید حواست باشه اگرر خدا تومان دیگه شارژ کنی اندازه سوراخ جوراب مورچه بهت شارژ رایگان میدیم (داخ دلم رو تازه میکنه)

 

اما نمیدونه که 10 روزه 2000 شارز کردم و 300 مصرف شده :sigh:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

دختره خیلی کوچولو بود به زور چهار پنج سالش میشد

چهارزانو روی پل روگذر روبروی دانشگاه شریف نشسته بود جلوش چن تا پاکت فال بود خیلی معصوم بود خیلی

داشت خوابش می گرفت چشاش بسته میشد سرش وا میرفت تا می خواست بیافته بیدار میشد و ادامه داستان

نتونستم از کنارش بی تفاوت رد بشم

کنارش زانو زدم

با مهربونی دستشو گرفتم دستم با صدای کوچولوها بهش گفتم خوابت میاااااد عزیزم

فوری چشاشو وا کرد دستاشو برد سمت سینه اش

اما فوری گفت خاله یه فال بخر

خاله یه فال بخر

دست تو کیفم کردم یه اسکناس گذاشتم دستش و دو تا از پاکتاشو برداشتم

عاشق این ویفر کوچولو های مینوم همیشه چن تا کیفم دارم

همشو بهش دادم

خیلی مودب بود فقط یکیشو برداشت و تشکر کرد

گفتم همش مال تو

نه

نه

چرا؟

آخه خاله خودت گشنه می مونی

خیلی دیگه این دیگ محبتم جوشید ناخوداگاه بغلش کردم محکم

همون موقع یه مرد میان سال گوشیشو دراورد که از منو اون عکس بگیره

کلا فکر کنم دنبال سوژه بود

کار خودشو کرد رفتم سمتش

با عصبانیت ازش خواستم پاک کنه

ظاهرا جلو چشم پاک کرد

نمیدونم

بهش گفتم خب چه فایده داره عکس انداختن شما ؟

گفت همین جوری

میخوام اطلاع رسانی کنم بگم برعکس لبنان که همه فلاننن و بهمانن اینجا بچه ها از بچگی کار می کنن و ...

میخوام یه جور اگاه سازی کنم

تو دلم گفتم تو همون قدر قطره ای و ناتوان که من هستم

فقط داریم دل خودمونو شاد می کنیم و خودمونو ادمای خوبی نشون میدیم

ولی تو صحنه های حساس که باید متحد و یه دست باشیم پشت همو تنها میزاریم

چیکار کنم با این غده رو دلم

داغونم

داغون

از بی عرضگی خودم

از ترسویی خودم بدم میاد

  • Like 21
لینک به دیدگاه

:w74::4564: تو حکمت کارات موندم!!!!:sigh:

ی غذا چند بار قابلیت سوختن داره ....؟؟؟:ws27:

مامان خیلی قدرتو میدونم ....:qfu28wh4kkweeki7jfi

خداکنه آدم هیچوقت مجبور نشه غذا درست کنه:whistle:

  • Like 18
لینک به دیدگاه

عجب رسمی داره روزگار .... :banel_smiley_4:تا میای یه برنامه بریزی برا زندگیت میبینی روزگار یه برنامه دیگه ریخته برات ای بابا:ws43: نمیدونم فعلا من میچرخم با روزگار با هم ! :elivg5ddfqdy8k5mocfحالا کی کم میاره ؟ نمیدونم :ws52: نکنه من زود زود کم بیارم:imoksmiley: بی خیال فعلا که هستیم خوش باشیم تا بعد خدا کریمه :vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

  • Like 11
لینک به دیدگاه

خدا رحمت کنه رهی معیری رو....:icon_gol:

دل زود باورم رابه کرشمه ای ربودی

چو نیاز ما فزون شد،تو به ناز خود فزودی

 

به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما

من و دل همان که بودیم و تو آن نئی که بودی

 

من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم

تو چرا زمن گریزی؟که وفایم آزمودی

  • Like 13
لینک به دیدگاه

گاهی دلم تنگ می شه...شدید!

سخته آدم تو جمع دوستاش حس کنه خیلی غریبه ست...

حس خاصیه تو جمع بودن و تنها بودن!

یه مدته هم دلم تنگ می شه هم تنهام!

دل تنگ همه ی دوستان خوبم که دیگه نمی تونم باهاشون حرف بزنم!

دوستانم رو هیچوقت فراموش نمی کنم ...

ه ی چ و ق ت ! ! !

مهم نیست دیگران چه طوری اند!من باید سعی کنم خوب باشم!کمکم کن خدا جون!

  • Like 15
لینک به دیدگاه

go ahead just leave

 

can’t hold you,you’re free

 

you take all these things

if they mean so much to you

i gave you your dreams

cause you ment the world

so did i deserve to be left and hurt

you think i don’t know

you’re out of control

and then i’m findin’ all of this from my boys

girl you’re still cold

you saving souls

you already know i’m not a touching material

 

i give it all up, i’m taking back my love

i’m taking back my love

i’m taking back my love

یالا

 

ترکم کن

 

نمیتونم تحملت کنم ، دیگه آزادی

 

تو همه چیزم رو ازم گرفتی

 

اگه این ها هم برای تو کمه

 

من رویاهای تو رو هم بهت برمیگردونم

 

آخه تو الان بین موندن و رفتن گیر کردی

 

خوب حالا من تصمیم گرفتم که برم و بهت از این طریق ضربه بزنم

 

فکر می کنی من نمیدونم ؟

 

تو دیگه از کنترل من خارج شدی

 

حالا دیگه من باید همه ی این چیزا رو از دوستام بشنوم

 

دختر تو هنوز با من سرد برخورد می کنی

 

تو جون ها رو نجات میدی

 

تو قبلا هم میدونستی که من تنها یه وسیله برای لمس شدن نیستم

 

من بی خیال همه چیز می شم عشقمو ازت پس می گیرم

عشقمو ازت پس می گیرم

 

:hanghead:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...