s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم .... نه برای اينکه آنهايی که رفتند را باز گردانم ؛ برای اينکه نگذارم بيايند !!! 7 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ بشکنه دستی که نمک نداره ! واقعا باید این دست و شکست وقتی هر کاری میکنی هیچکس و نمک گیر نمیکنه ! بشکنه این دست ! 11 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ همه مرا ... به خنده هاي باصدا مي شناسند ؛... اين بالش بيچاره ، به گريه هاي بي صدا ... ! 8 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فقط باران كه نیست، برف و تگرگ و باد و آفتاب هم برای خالی شدن بغض آسمان است!!! مثل من كه می خندم گاهی.....! 6 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ امروز اونقدر نوشتم كه حالا همه فكر ميكنن بيكارم و علاف ولي خودمونيم امروز رو ول معطلم 3 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دست بر شانه هایم میزنی تا “تنهایی” م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی......!!! 5 لینک به دیدگاه
*Cloudy sky* 22513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ منتظرم منتظر باران! بارانی که بشوید غم را بارانی که مژده دهد رنگین کمان فردا را ببار ای باران! ببار! ببار تا فرصتی باقیست ببار که هوای دل در این آشفته بازار بس طوفانیست ببار تا خیس شوم از غربت قطره های دور ز دریا ببار تا سیل شوم بخروشم روم بسوی فردا ببار تا چشم گریانم ببیند بار دیگر اطلسی ها را..... 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یادم هست 5 یا 6 سالم بود عصر یه روز تابستون خونه همسایه مون با محسن دوستم بازی میکردم و مادرش تو اون اتاق ته ای داشت اروم اروم گریه میکرد نمیدونم چرا ولی فک میکرد ما بچه ای نمی فهمیمیم حالیمون نیست هنوز صدای هق هق گریه اش حتی رنگ لباسی که اون روز پوشیده بود تو ذهنم هست و ازارم میده... 16 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ایرج قادری هم هم نشین خاک شد خدا رحمتش کنه چقد من فیلم محاکمه اش رو دوست داشتم 8 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ باید تو چشم اونایی که واسشون کاری میکنی اما تشکر نمیکنن زل بزنی بگی : وظیفم نبود، لطف کردم !! 11 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ 12 روز دیگه باید تحویلش بدم 3 روزه دارم هر کاری میکنم جز کاری که باید . به مرحله به جهنم هر چی بشه ،رسیدم . 10 لینک به دیدگاه
*Cloudy sky* 22513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ خدایااااااااااااااا از کلمه خسته هم دیگه خسته شدم ، بس که احساسش کردم..... خدایا یعنی نمیشه یه لحظه من آروم باشم.... خدیا پس این آرامشی که همه ازش حرف میزنن کی سراغ من میاد.... 9 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشقهای نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو و من... 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ درونم یه قبرستون احساسات جوان مرگ شده یا حتی بدتر احساساتی که توی نطفه خفه شدند و زیر خروار ها خاک فراموشی رفتند گاهی وقتا یهو یاد یکشون که می افتم از ته ته ته دل میگم هی وای هی وای هی وای ... از اون هی وا هایی که شهاب حسینی توی در باره الی میگفتا ... و رابطه من با تو خودش یک قبرستون احساسات مدفون شده است هی وای.... 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آسمان را اگر از من بگیرند هراسی ندارم، هنوز دریائی هست که آسمان در آن پیداست 4 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ گاهی باید در چنگ ابتذال رها بشی.حس شیطان بودن پلید بودن کارای گذشته چقد خنده دار به چشمت میان و عبث... 5 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ به داشتن دوستان با معرفت افتخار میکنم 15 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ به نوای كدام لالایی ، وجدانت را خوابانده ای.... كه اینچنین بی خیالی؟! 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ امروز خیلی حرف زدم منظورم چیزایی هست که اینجا گفتم امیداورم این پر حرفی دال بر بی ادبی نباشه ولی فقط اینو بگم و برم "چون این با بقیه فرق داره "،.. راستش از این جمله خیلی بدم میاد همین جمله ی " این با بقیه فرق داره " یک برچسب همیشگی که روی تک تک ادمایی که میان تو زندگیم میزنم و در نهایت ... نمیدونم بالاخره که چی؟ تا کی؟! نمیشه تا اخر عمر با این طرز فکر زندگی کنم، "" که نه این با بقیه فرق میکنه "...نه هیچ فرقی نیست اگر هم هست خیلی کمه اونقد که به چشم نمیاد . 6 لینک به دیدگاه
R.Irankhah 25490 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ چقدر سخته ببینی دوستت ناراحته و کاری از دستت بر نیاد که انجام بدی 12 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده