رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

انسـانـهای قـوی می داننـد چگـونـه بـه زنـدگی شـان نظـم دهنـد

 

حتـی زمـانـی کـه اشـکــ در چـَشمانشـان حلـقه می زنـد

 

همچنـان بـا لـبـخنـدی روی لـب می گویـنـد

 

"مـَن خـوبـــــ هستــم" ...

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

توی این دنیا هیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ چیزی تلختر از انتظار و ترس نبوده برام.:4564:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

دلگــــــیر نشو

 

از حرفـــــــــــــ‌ آدمـهــــــــا !

 

نیش زدن طبیعتشونه !

 

سال هاست که به هوای بارانی می گویند : "‌هـــــوای خــــــراب...!

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دیوانه نمی گوید دوستت دارمدیوانه می رود تمام دوست داشتن رابه هر جان کندنیجمع می کند از هر دریمی زند زیر بغلمی ریزد پای کسی کهقرار نیست بفهمد دوستش دارد

  • Like 4
لینک به دیدگاه

كاش ميشد سرزمين عشق را در ميان گام ها تقسيم كرد.كاش ميشد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد.كاش ميشد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد.كاش ميشد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد

  • Like 3
لینک به دیدگاه

همیشه محکم بودن هم خوب نیست!

توقع دیگران بالا می ره از آدم!!

دیگه فکر نمی کنن تو آدمی!فکر می کنن سنگی!!!

 

*************************************

چقدر بده متهم شدن!!!

  • Like 10
لینک به دیدگاه

زن دلش میخواهد برود کنار پنجره ...

ناخن هایش را بجود .... فکر کند و فکر کند و فکر کند ...

اما ان قدر سیم و لوله به بدنش وصل شده که نمیتواند جم بخورد ...

 

 

زن خیال میکند مردن سخت نیست ... .....!

 

 

اشک هایش تمام نمیشود ...!

 

اولین باری نیست که گریه میکند ...!

اما اولین باری است که گریه ارامش نمیکند ...!

 

  • Like 17
لینک به دیدگاه

در ظلمات شبهای موهایت

خورشید بوسه چه راحت طلوع میکند

وقتی حتی نمیدانی

نمیخواهی

و نه

من را آنچنان که باید

می باید می یافتی

من گم شده در ظلمات گیسویت هستم

من چند آنیست که غروب کرده ام

روحم شاد ، یادم گرامی

 

 

 

 

 

 

پ.ن: گور پدر هرچه پی نوشت

  • Like 13
لینک به دیدگاه

یاد هیملر بخیر. :icon_gol:

 

توی گاه نوشته هاش چیزی مینوشت، بعدا من میرفتم میخوندم، اسم منو توی آخرین بازدیدکنندگان میدید.

دوباره مینوشت، چیه اومدی فضولی، فکر کردی خبریه !!!!

 

دلم برای همین کارش هم تنگ شده. :sigh:

 

بعضی وقت ها چیزهایی برات خاطره قشنگ میشن که اونروز ازشون متنفر بودی.

 

شاید تنفر تو هم روزی برات خاطره قشنگ شد و گفتی یادش به خیر، چه قدر مارو اذیت کرد، اما هیچوقت نفهمیدم چرا؟؟!!!!!!!

  • Like 24
لینک به دیدگاه

شده تا حالا بستنی بخورین و انقد حال بده که هی تو دلتون بگین کاش تموم نشه و لحظه به لحظه استرس تموم شدنش بیشتر بشه؟

خیلی احساس لوس و دخترونه ایه؛ ایش:1111:

  • Like 20
لینک به دیدگاه

نه گانه ی . . . امد

 

 

1

بوسیدن موهای پشت گردنت را دوست میدارم

بیخود همینجوری صدایت کردنت را دوست میدارم

وقتی که من سیگار را در دست میگیرم

چشم غره های با منت را دوست میدارم

2

من عابد دیوار این بن بست ها هستم

وقتی که با لب های تو لب های خود بستم

وقتی که هر دو تکیه دادیم باز بر دیوار کوچه

لب بر لبم بود و بدورت حلقه زد دستم

3

تو اول اسمت مث چشمات درشته

من اول اسمم مثل حولست نرمه(!)

بی محتوا بود این ترانه تا بدونی

با توم مخم از کار افتاده اصلا قافیه ای تو ذهنم نمیاد

4

دستان تو کوچکترین دستان دنیاست

وقتی که تو دستم دو دستت جا میگیره

میدونم اون لحظه خدا تو قلب ما بار

با جبرییل میاد و باز ماوا میگیره

5

با تو گناه دزدکی خیلی حلاله

میشه همیشه خوب نبود یکبار بد شد

رو سیل عرف و . . . شرای مردم شهر

با این گناه عاشق شد و یکباره سد شد

6

من دوسدارم شالتو تنها کنم باز

اون لحظه میشه قصه ام باعشق آغاز

بعدش بشه این قصه سانسور

بین منو تو باشه این غوغا مث راز

7

وقتی که با چشمَت نگاه داغ میاری

بی خود لبانم روی خال گونه میذاری

من از دروغ میگم که من رفتم

کیف میکنم وقتی برام اینجور می باری

8

تو دست تو فنجون داغ پر ز شیره

قلبم برای رنگ لبهات قنج میره

افتاده رنگ رژ روی فنجونه دستت

این اشتها باز میشه فنجونو میگیره

9

موهای دستم با وجود تو شده راست

ری اکشنم بعد نگاهت میشه چون ماست

آزار نده تقصیر تو نیستش عزیزم

من عاشقم قلبم برام این روزو میخواست

 

. . . . . .

  • Like 11
لینک به دیدگاه

در دریایی گیر کرده ام که نه بادی می وزد

نه موجی به قایقم میزند

و نه پرنده ای بربادبان بی حرکت قایقم مینشیند

گویی حتی ماهی ها هم دریا را ترک گفته اند

تا در این ظلمات سکون و سکوت با تنهایی خویش به جایی نرسم....

 

همه ی حرفم همین قسمت آخر بود:sigh:

اما پست ابن هائد عزیز رو که خوندم جوگیر شدم:icon_redface:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...