رفتن به مطلب

از خانواده متنفرم


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 77
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

از هر طرف به خانواده مینگرم چیزی جز میله های زندان نمی بینم...

مسئولیت در مقابل دیگر افراد خانواده، انجام ندادن برخی از کارها بخاطر حفظ آبروی خانواده، وظیفه نسبت به پدر و مادر، انتخاب چیز یکه آن ها بخاطر سن و سالشان فکر می کنند بهتر است، تحمیل زندگی ای که خود در پیش گرفتن ( پیدا کردن کار، ازدواج، بچه و مرگ) و ...

تماما میله های یک زندان است، زندانی که اجازه نمی دهد آن شوم که هستم

 

دوست عزیز متاسفانه این اختلاف طرز تفکر بین فرزندان و والدین از قدیم الایام معضلی بوده برای خودش. ولی با توجه به سرعت پیشرفت انسان در سال های اخیر و افزایش نرخ رشد سطح فکر بشر این اختلاف بزرگتر شده و روز به روز هم این فاصله داره بیشتر میشه. چه بسا خود من و شما هم در آینده با همین مشکل مواجه بشیم.

پس به پدر و مادر خرده نگیرید. اونها سال های زیادی رو با این اصول سپری کردن و برای اصلاح شیوه زندگی ایشان یه مقدار دیر شده. پس به نظرم راهی که پیش پای شماست اینه که هر چه زودتر به استقلال برسید تا بتونید برای زندگی خودتون تصمیم گیری کنید. و رسیدن به استقلال مالی و فکری در گرو تلاش شماست. من نمیدونم شما در چه مقطعی در زندگی هستید ولی اگر دانشجو هستید هر چه زودتر این دوره رو تموم کنید و به فکر پیدا کردن کار باشید. دیگه کسی نمیتونه به شما بگه چیکار باید بکنید. در لوای احترام به والدینتون میتونید برای خودتون تصمیمی رو که میخواهید بگیرید و اجرا کنید.

موفق باشید. :icon_gol:

لینک به دیدگاه
فقط در همین حد بگم که هیچ کس برای آدم پدر و مادر نمیشه. :ws44:

موافقم...منم چند وقت پیش برام یه مشکلی پیش اومد با اینکه حق با خونوادم بود اما پدرم پا پیش گذاشت و آشتی کردیم..

ما برای پدر و مادر مهم هستیم که به قول تو بهمون گیر میدن...

بعدشم انشاا...که همیشه سایشون بالا سرمون باشه اما اگه باهاشون بد تا کنیم درآینده خودمون حسرت میخوریم...

لینک به دیدگاه
دوست عزیز متاسفانه این اختلاف طرز تفکر بین فرزندان و والدین از قدیم الایام معضلی بوده برای خودش. ولی با توجه به سرعت پیشرفت انسان در سال های اخیر و افزایش نرخ رشد سطح فکر بشر این اختلاف بزرگتر شده و روز به روز هم این فاصله داره بیشتر میشه. چه بسا خود من و شما هم در آینده با همین مشکل مواجه بشیم.

پس به پدر و مادر خرده نگیرید. اونها سال های زیادی رو با این اصول سپری کردن و برای اصلاح شیوه زندگی ایشان یه مقدار دیر شده. پس به نظرم راهی که پیش پای شماست اینه که هر چه زودتر به استقلال برسید تا بتونید برای زندگی خودتون تصمیم گیری کنید. و رسیدن به استقلال مالی و فکری در گرو تلاش شماست. من نمیدونم شما در چه مقطعی در زندگی هستید ولی اگر دانشجو هستید هر چه زودتر این دوره رو تموم کنید و به فکر پیدا کردن کار باشید. دیگه کسی نمیتونه به شما بگه چیکار باید بکنید. در لوای احترام به والدینتون میتونید برای خودتون تصمیمی رو که میخواهید بگیرید و اجرا کنید.

موفق باشید. :icon_gol:

 

 

1هفته بعد از 18 سالگی به استقلال مالی رسیدم، از نظر فکری همچنان کم دارم ولی حرف های من عمق بیشتری نسبت به راه حل های شما دارد، سپاس.

لینک به دیدگاه

خانواده ها سنتی هستند، فرزندان سنتی مشکل خاصی ندارند مثل اکثر شما که در خوش بینی غرق هستید و از آن لذت می برید ( و ایرادی هم بر شما وارد نیست)

 

پست اول مربوط به فرزندان در آستانه ی مدرنیته بود، یعنی یک جهان فاصله ولی باز هم آن مشکل حل نشدنی نیست و با راه حل های شما حل میشود

 

پست زندان مربوط به دنیای پست مدرن بود، یعنی یک دنیا فاصله با مدرنیته...

 

و من از زندان رنج می برم و فکر نمی کنم قادر به انتقال سر موئی از آن را شدم!

لینک به دیدگاه
‎1هفته بعد از 18 سالگی به استقلال مالی رسیدم، از نظر فکری همچنان کم دارم ولی حرف های من عمق بیشتری نسبت به راه حل های شما دارد، سپاس.‎

‎ دوست ‏گرامی شماوکسانی ‏که ‏خانواده ‏رادربدبختی وفلاکت ‏خود مقصر میدانند بایدتوجه ‏کنند خانواده ‏تا کجامیتواندبرشمااعمال قدرت ‏کند ؟ به ‏گفته خودشمایکهفته بعداز هجده سالگی به ‏استقلال ‏مالی رسیده ای ‏نمیپرسم ‏چگونه ‏چون ‏دلایل قطعابدور ازحقیقت است.درهرمحکمه قضاوت بدون ‏حضوردوطرف ‏وشنیدن حرفهای دو طرف ‏دعواعدالت ‏وجودندارداینجامحکمه ‏یکطرفه ‏ای ‏است ‏که ‏خودت ‏برای ‏اینکه ‏ازشر عذاب ‏وجدان خودت ‏خلاص شوی راه ‏انداخته ای.خانواده ‏ات ‏درموردتو وطرز برخوردتوچه ‏نظری دارند

آیینه گر نقش توننمودراست

خود شکن آیینه شکستن خطاست

 

گاهی لازمه ماازخودمون بپرسیم ماچکار برای خانواده مان کرده ایم؟ مانقش فرزندی خودرابه خوبی برای خانواده بازی کرده ایم؟ ماهمان فرزندی که آنها میخواستندداشته باشند بوده ایم که حالاتوقع داریم آنهاوالدین خوبی برای ماباشند؟ منکر این نیستم خانواده هایی هستندکه درحق فرزندان کم میگذارند وباتربیت نادرست خیانت بزرگی هم به فرزندان هم به جامعه میکنند.اماانسان موجودآزادی است حال که خودمستقل شده ای اشتباه والدین رابااشتباهات بزرگترجبران نکن وقتی میگویی مستقل شده ای یعنی خانواده دیگرنقشی درسعادت یابدبختی تو ندارند.کمی واقع بین باش خواهی دید مشکل بیرون ازخودتو نیست مشکل بدبختی خودت رادرخودت جستجو کن هیچکس مسؤول خوشبختی یابدبختی کسی نیست جز خودش.آیااگرخودرافرد خوشبختی میدانستی بازم خانواده رامسؤول خوشبختی خود میدیدی یاباغرور میگفتی خودم به اینجاکه هستم رسیدم خانواده هیچ نقشی درآن نداشته؟ کمی باخودت صادق باش خودت رابامحکوم کردن خانواده هرچندمجرم وگناهکار تبرئه نکن

لینک به دیدگاه
از وقتی تو کوچه بازی میکردیم می گفتند چرا جلوی چشم ما نیستی؟؟

در خانه وول میخوردیم کمترین واکنش نیشگون مادر بود که میگفت انقدر ورجه ورجه نکن و بشین!!

 

وقتی پول خریدن توپ و رفتن به کلوپ را نداشتم و التماس ها جواب نمی داد مجبور میشدم از کیف یا جیبشان پول بردارم که عاقبتش بهتر از زندانیان سیاسی امروز نبود

 

تا انتخاب رشته ی دانشگاه هم اختیاری نداشتیم، امروز که لباس میخریم فحش پشت فحش که ذلیل مرده چرا انقدر فاقش کوتاه است؟؟

 

نه تشویق، نه حمایت، نه راهنمایی، نه هیچ چیز دیگر

 

چرا باید دوست داشته شوند؟

نمیدونم دختری یا پسر؟

ولی بدون هیچ پدر ومادری بد بچه شو نمیخواد.هر چی میگه وهر کاری میکنه از روی علاقه هست.اما به روش خودشون.تو نباید ناراحت بشی.تو حداقل تو جونیت تونستی تجربه هایی رو داشته باشی که احتمالن اونا نداشتن.تو تونستی خیلی چیزا رو ببینی که اونا ندیدن.بدون اونا از ترسشون بوده از عاقبت تو.قدرشونو بدون.

لینک به دیدگاه
‎ دوست ‏گرامی شماوکسانی ‏که ‏خانواده ‏رادربدبختی وفلاکت ‏خود مقصر میدانند بایدتوجه ‏کنند خانواده ‏تا کجامیتواندبرشمااعمال قدرت ‏کند ؟ به ‏گفته خودشمایکهفته بعداز هجده سالگی به ‏استقلال ‏مالی رسیده ای ‏نمیپرسم ‏چگونه ‏چون ‏دلایل قطعابدور ازحقیقت است.درهرمحکمه قضاوت بدون ‏حضوردوطرف ‏وشنیدن حرفهای دو طرف ‏دعواعدالت ‏وجودندارداینجامحکمه ‏یکطرفه ‏ای ‏است ‏که ‏خودت ‏برای ‏اینکه ‏ازشر عذاب ‏وجدان خودت ‏خلاص شوی راه ‏انداخته ای.خانواده ‏ات ‏درموردتو وطرز برخوردتوچه ‏نظری دارند

آیینه گر نقش توننمودراست

خود شکن آیینه شکستن خطاست

 

گاهی لازمه ماازخودمون بپرسیم ماچکار برای خانواده مان کرده ایم؟ مانقش فرزندی خودرابه خوبی برای خانواده بازی کرده ایم؟ ماهمان فرزندی که آنها میخواستندداشته باشند بوده ایم که حالاتوقع داریم آنهاوالدین خوبی برای ماباشند؟ منکر این نیستم خانواده هایی هستندکه درحق فرزندان کم میگذارند وباتربیت نادرست خیانت بزرگی هم به فرزندان هم به جامعه میکنند.اماانسان موجودآزادی است حال که خودمستقل شده ای اشتباه والدین رابااشتباهات بزرگترجبران نکن وقتی میگویی مستقل شده ای یعنی خانواده دیگرنقشی درسعادت یابدبختی تو ندارند.کمی واقع بین باش خواهی دید مشکل بیرون ازخودتو نیست مشکل بدبختی خودت رادرخودت جستجو کن هیچکس مسؤول خوشبختی یابدبختی کسی نیست جز خودش.آیااگرخودرافرد خوشبختی میدانستی بازم خانواده رامسؤول خوشبختی خود میدیدی یاباغرور میگفتی خودم به اینجاکه هستم رسیدم خانواده هیچ نقشی درآن نداشته؟ کمی باخودت صادق باش خودت رابامحکوم کردن خانواده هرچندمجرم وگناهکار تبرئه نکن

 

 

1. چرا انقدر به بدبختی من اصرار می کنید؟؟ آیا حرفی از بدبختی زدم؟؟

 

2. از N.I.T.C (شرکت نفک کش ملی ایران) بورسیه تحصیلی گرفتم که همراه با حقوق ماهانه ی چشم گیری بود (اگر حرفم را باور نمی کنید از mIn بپرسید)

 

3. شما اسم این را شکست می گذارید؟؟

 

4.از دانشگا اخراج شدم ولی همچنان استقلال مالی دارم (برق کاری)

 

5. همچنان از خانواده متنفرم و دلیلی برای دوست داشتنشان نمی بینم

 

6. دلیل جبهه گیری شما را نمی فهمم

لینک به دیدگاه
نمیدونم دختری یا پسر؟

ولی بدون هیچ پدر ومادری بد بچه شو نمیخواد.هر چی میگه وهر کاری میکنه از روی علاقه هست.اما به روش خودشون.تو نباید ناراحت بشی.تو حداقل تو جونیت تونستی تجربه هایی رو داشته باشی که احتمالن اونا نداشتن.تو تونستی خیلی چیزا رو ببینی که اونا ندیدن.بدون اونا از ترسشون بوده از عاقبت تو.قدرشونو بدون.

 

 

پسر - 22سال

اگر از روی نا آگاهی بد فرزندانشان را خواستند تکلیف چیست؟

 

(همین که خواستند من مسلمان باشم یعنی خواستن بد برای فرزند)

لینک به دیدگاه

یه چیزایی تو حرفت برای من آشناست...

شاید اگه این حرفو دو سال میشنیدم منم حرفای تکراری میزدم...

اما من خانواده ای رو به چشم دیدم که هیچ درکی نسبت به پسرشون نداشتن اون جا بود که فهمیدم که عشق مادرا هم همیشه بی قید و شرط نیست...

نمی خوام بگم به طور کامل درک می کنم حرفاتو اما تا حدیشو می فهمم...

من می خوام بگم که اگه خانواده ای در جهت پیشرفت فرزندشون زمانی که می تونن کوتاهی کنن واقعا هیچ عشقی بینشون نیست...

لینک به دیدگاه
1. چرا انقدر به بدبختی من اصرار می کنید؟؟ آیا حرفی از بدبختی زدم؟؟

شماداری میگی خانواده خوشبختی من روازم گرفته مانع پیشرفت من شده.به نحوی میشه تعبیرکردباعث بدبختی شماشده

2. از n.i.t.c (شرکت نفک کش ملی ایران) بورسیه تحصیلی گرفتم که همراه با حقوق ماهانه ی چشم گیری بود (اگر حرفم را باور نمی کنید از min بپرسید)

نه.باورمیکنم دلیلی نداره باورنکنم.

امایه جورایی بایدقدردان خانواده خودباشی که شایداگربه گفته خودت بدنبودندبه اینجاکه هستی نمیرسیدی.

 

3. شما اسم این را شکست می گذارید؟؟

تو

داری ازشکایت میکنی.

 

4.از دانشگا اخراج شدم ولی همچنان استقلال مالی دارم (برق کاری)

اخراج ازدانشگاه هم تقصیر

خانواده ات

بوده؟ توضیح بده لطفا

5. همچنان از خانواده متنفرم و دلیلی برای دوست داشتنشان نمی بینم

خوب این دیگه بستگی به خودت داره آدم تا

یه نعمت روازدست نده قدردانی نمیکنه

6. دلیل جبهه گیری شما را نمی فهمم

چون ارزش

خانواده وپدر روبعداز یتیم شدنم فهمیدم.منم سختی زیادکشیدم منم خیلی جاهاخانواده مانع پیشرفتم شدندامادلیل نداره ازشون متنفر بشم؟

لینک به دیدگاه

مگه ما باید حتما از خانوادمون راضی باشیم واونهارو دوست داشته باشیم؟:ws52:

با اینکه بنده پدرومادری دارم که نظیرشونو کم دیدم امـــــــــــــــــــــــــا:

برخلاف دوستان که پدرومادر رو فرشته ای پاک وبی عیب تعریف کردن بنده معتقدم پدرومادر مانند هرکس دیگری که ممکن است در شغل یا وظیفه اش کم کاری و بیمسئولیتی کند میتوانند در انجام وظایفشان بی توجهی واهمال کنند

نگفتم لطف گفتم وظیفه!!! چون هرکسی که قصدبچه دارشدن میکنه باید از هر نیازی که یه بشر داره حداقل-حداقلهاشو فراهم کنه.مسئولیت سرپرستی یه بچه فقط به شکمش محدود نمیشه که تازه فردا روز بخوای برای همون 2 قلمه منتم بذاری

من نمیدونم چطور سه صفحه بدون دونستن 22 ســـــــــــــــال زندگی وطرز برخورد اطرافین تونستید اظهار نظر کنید

بنده درمورد خود استاتر نظری ندارم چون هیچی ازشون نمیدونم ولی در این جامعه که پسرا تا 30 سالگی اویزون پدرشون هستند ایشون خوب پیش رفته وموفقه (به نظر بنده)

اما درمورد این جمله شما

 

(همین که خواستند من مسلمان باشم یعنی خواستن بد برای فرزند)
هیچکس به واسطه یه کلمه در شناسنامه ویا تنها بخاطر مسلمون بودن والدین مسلمون خونده نمیشه

هردینو مذهبو مکتبی نیاز به 4 تا اعتقاد و عمل به همون 4 مورد داره

 

به هرحال هرکسی یه مشکلاتی توی زندگیش داره

امیدوارم شما هم بتونی با این مسائل کنار بیای.حل نمیشه (به نظر بنده)چون هردو طرف از صحت عقایدشون اطمینان دارند

لینک به دیدگاه
شماداری میگی خانواده خوشبختی من روازم گرفته مانع پیشرفت من شده.به نحوی میشه تعبیرکردباعث بدبختی شماشده

 

نه.باورمیکنم دلیلی نداره باورنکنم.

امایه جورایی بایدقدردان خانواده خودباشی که شایداگربه گفته خودت بدنبودندبه اینجاکه هستی نمیرسیدی.

 

 

تو

داری ازشکایت میکنی.

 

 

اخراج ازدانشگاه هم تقصیر

خانواده ات

بوده؟ توضیح بده لطفا

خوب این دیگه بستگی به خودت داره آدم تا

یه نعمت روازدست نده قدردانی نمیکنه

 

چون ارزش

خانواده وپدر روبعداز یتیم شدنم فهمیدم.منم سختی زیادکشیدم منم خیلی جاهاخانواده مانع پیشرفتم شدندامادلیل نداره ازشون متنفر بشم؟

 

 

شما اصلا حرف های مرا درست متوجه نشدید!!

کجای صحبت گفتم مانع پیشرفت من شده است؟؟؟

حرفم این است که خانواده نمی گذارد آن شوم که هستم...

 

تو

داری ازشکایت میکنی.

 

؟؟!!!

اخراج سیاسی، بعد از خرداد 88، کاملا هم از کاری که کردم راضی هستم هرچند...

لینک به دیدگاه
مگه ما باید حتما از خانوادمون راضی باشیم واونهارو دوست داشته باشیم؟:ws52:

با اینکه بنده پدرومادری دارم که نظیرشونو کم دیدم امـــــــــــــــــــــــــا:

برخلاف دوستان که پدرومادر رو فرشته ای پاک وبی عیب تعریف کردن بنده معتقدم پدرومادر مانند هرکس دیگری که ممکن است در شغل یا وظیفه اش کم کاری و بیمسئولیتی کند میتوانند در انجام وظایفشان بی توجهی واهمال کنند

نگفتم لطف گفتم وظیفه!!! چون هرکسی که قصدبچه دارشدن میکنه باید از هر نیازی که یه بشر داره حداقل-حداقلهاشو فراهم کنه.مسئولیت سرپرستی یه بچه فقط به شکمش محدود نمیشه که تازه فردا روز بخوای برای همون 2 قلمه منتم بذاری

من نمیدونم چطور سه صفحه بدون دونستن 22 ســـــــــــــــال زندگی وطرز برخورد اطرافین تونستید اظهار نظر کنید

بنده درمورد خود استاتر نظری ندارم چون هیچی ازشون نمیدونم ولی در این جامعه که پسرا تا 30 سالگی اویزون پدرشون هستند ایشون خوب پیش رفته وموفقه (به نظر بنده)

اما درمورد این جمله شما

 

هیچکس به واسطه یه کلمه در شناسنامه ویا تنها بخاطر مسلمون بودن والدین مسلمون خونده نمیشه

هردینو مذهبو مکتبی نیاز به 4 تا اعتقاد و عمل به همون 4 مورد داره

 

به هرحال هرکسی یه مشکلاتی توی زندگیش داره

امیدوارم شما هم بتونی با این مسائل کنار بیای.حل نمیشه (به نظر بنده)چون هردو طرف از صحت عقایدشون اطمینان دارند

 

 

سپاس از روشنگری و لطف شما

همین وظیفه بر دوش فرزند هم هست، این یکی از میله های زندان است

لینک به دیدگاه
یه چیزایی تو حرفت برای من آشناست...

شاید اگه این حرفو دو سال میشنیدم منم حرفای تکراری میزدم...

اما من خانواده ای رو به چشم دیدم که هیچ درکی نسبت به پسرشون نداشتن اون جا بود که فهمیدم که عشق مادرا هم همیشه بی قید و شرط نیست...

نمی خوام بگم به طور کامل درک می کنم حرفاتو اما تا حدیشو می فهمم...

من می خوام بگم که اگه خانواده ای در جهت پیشرفت فرزندشون زمانی که می تونن کوتاهی کنن واقعا هیچ عشقی بینشون نیست...

 

 

از آنچه عظیم است

یا باید هیچ نگفت

یا با عظمت سخن گفت

و با عظمت سخن گفتن

یعنی به دور از آرایش و آلایش

نیچه

لینک به دیدگاه

دوست عزیز آنارشیست گرامی

نمیدونم از این همه حرکت در خلاف جهت آب لذت میبرید یا نه

اگر آره که من خیلی خوشحال هستم بابت این موضوع ....چون به نظرم باید پیوسته در جهت کسب لذت عاقلانه بود حتی اگر بر خلاف عرف جامعه باشه ....مسلما برای این رویکردتون دلایل مکفی دارین و نیاز به جبهه گیری عزیزان نیست ...امیدوارم به این روندتون ادامه بدین و روزی از این جا رانده و از آنجا مانده نشوید

اگر این نگرشتون مورد قبول خودتون هست پس احیانا اگر روزی فرزندی هم داشتید نباید انتظار علاقه از جانب وی داشته باشید

ولی اگر این وضعیت براش خود شما قابل تحمل نیست(بالاخره آدم دوست داره مشکلاتشو بیشتر بیان کنه تا مابقی مسائل) بهتره که با یه زاویه دیگری به قضیه نگاه کنید

پدر و مادر ما رو به دنیا آوردن درست ....بدون هیچ گونه خواست شخصی ....اینم درست....ولی چاره چیست؟ عناد با ایشان؟ ما اگر اینگونه وجود داریم دلیل بر این نیست که اگر والدین ما هم نبودن و نمیخواستن ما هم نبودیم .....من معتقدم که ذات وجودی ما همواره بوده و خواهد بود و والدین و خانواده درجه آزادی ما از دنیایی دیگر به دنیایی کنونی هستند.....شاید اگر این گونه نبودید به صورت یک حلزون متولد میشدید.... شاید در بادی امر براتون مضحک بیاد ولی بالاخره قابل تامله....باید در زندگی به جای تمرکز بر مشکل متمرکز باشیم بر راه حل

زیاده جسارت است

یک دوست

:icon_gol:

لینک به دیدگاه
شما اصلا حرف های مرا درست متوجه نشدید!!

کجای صحبت گفتم مانع پیشرفت من شده است؟؟؟

حرفم این است که خانواده نمی گذارد آن شوم که هستم...

 

 

 

؟؟!!!

اخراج سیاسی، بعد از خرداد 88، کاملا هم از کاری که کردم راضی هستم هرچند...

بهرحال وباهردلیل خانواده ریشه

و اعتبارآدم است هرجاباشی اعتباراسمت نام پدر است.پدرت شمرهم باشدبرای تو پدراست و بدخواه تونیست اگرچه فکرکنیم هست!باجوانان معترض چون شمافقط زمان میتواندمشکل راحل کند امیدوارم هرچی زودترشماهم مشکلات خودراباخانواده خودحل کنید.مشکلات در همه خانواده ها هست هیچ بچه ای ازوالدین خودراضی نیست! فقط شماهم حرفهای مرا به دقت نخواندی گفتم درهردادگاه حضوردوطرف دعواالزامی است وگرنه صدور حکم ناعادلانه خواهدبود.مسلماهرکس خودراحق میداند!و طرف مقابل راناحق.چراکمی ازکارهای خودت صحبت نمیکنی؟ دربرابرکارهای بد آنها رفتارشماچگونه بوده.شماباخوبی باآنهارفتارکرده ای که توقع داری خوبی ببینی؟واقعاهمان چیزی که آنهامیخواستندشدی وحالاشکایت میکنی؟ بایددید خانواده تو چه نظری راجع به رفتارت دارند تو باخوبی رفتارکردی و بدی دیدی آیاتابحال هیچکاری برایت نکرده اند؟واقعاانصاف نیست خانواده بدترین هم باشدباز اصل و ریشه توهستند!

لینک به دیدگاه

يه رفيقي داشتم به اسم دوازده ،‌ چند وقت پيش خوندم ميگه با تمام كلنجار رفتن ها همه اونايي كه ازشون متنفرم رو بخشيدم ، اما اين بخشيدن به اين معني نيس كه ديگه ازشون متنفر نيستم !!!‌

 

ميشه هزار و چند جور مختلف قضيه رو ديد ،‌ گاهي ميشه بخشيد و متنفر بود باز هم ، يا بعضي ها هم متنفر نيستن ولي نمي بخشن ،‌، و آخرش هيچ چيز مطلق نيس ، غير عادي نيس و حتي مطمئن هم نميشه بود !‌

لینک به دیدگاه
دوست عزیز آنارشیست گرامی

نمیدونم از این همه حرکت در خلاف جهت آب لذت میبرید یا نه

اگر آره که من خیلی خوشحال هستم بابت این موضوع ....چون به نظرم باید پیوسته در جهت کسب لذت عاقلانه بود حتی اگر بر خلاف عرف جامعه باشه ....مسلما برای این رویکردتون دلایل مکفی دارین و نیاز به جبهه گیری عزیزان نیست ...امیدوارم به این روندتون ادامه بدین و روزی از این جا رانده و از آنجا مانده نشوید

اگر این نگرشتون مورد قبول خودتون هست پس احیانا اگر روزی فرزندی هم داشتید نباید انتظار علاقه از جانب وی داشته باشید

ولی اگر این وضعیت براش خود شما قابل تحمل نیست(بالاخره آدم دوست داره مشکلاتشو بیشتر بیان کنه تا مابقی مسائل) بهتره که با یه زاویه دیگری به قضیه نگاه کنید

پدر و مادر ما رو به دنیا آوردن درست ....بدون هیچ گونه خواست شخصی ....اینم درست....ولی چاره چیست؟ عناد با ایشان؟ ما اگر اینگونه وجود داریم دلیل بر این نیست که اگر والدین ما هم نبودن و نمیخواستن ما هم نبودیم .....من معتقدم که ذات وجودی ما همواره بوده و خواهد بود و والدین و خانواده درجه آزادی ما از دنیایی دیگر به دنیایی کنونی هستند.....شاید اگر این گونه نبودید به صورت یک حلزون متولد میشدید.... شاید در بادی امر براتون مضحک بیاد ولی بالاخره قابل تامله....باید در زندگی به جای تمرکز بر مشکل متمرکز باشیم بر راه حل

زیاده جسارت است

یک دوست

:icon_gol:

 

 

درود

 

کسی که بتواند هوای حرف های مرا تنفس کند می داند که هوای بلندی هاست، هوایی تازه و سر زنده. آدم باید برای چنین هوایی ساخته شده باشد ... تنهایی هولناک است - اما همه چیز آرام در نور غنوده است!

چه آزادانه می توان نفس کشید!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...