ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ چه کولی بازی درآوردی توووووووووووووووحمییییییییییییییییییییید بده من کیسموعرق یونجه هم برای من و اسی خاطره ای شد م کولی بازی؟ اون کولی بازی بود؟؟تازه میخواستم از اون جا بلیطیا بیام بالا جیغ و داد را بندازم چی فک کردی؟ 3 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ کولی بازی؟ اون کولی بازی بود؟؟تازه میخواستم از اون جا بلیطیا بیام بالا جیغ و داد را بندازم چی فک کردی؟ کارمند مترو میگفت دزد رو بگیرید!راستی تور بعدی رو من شنیدم 10تیر هست دقیقا میفته وسط امتحانات پایان ترم و خیلی ها نمیان اگر 25ام بشه خیلی بهتره... شب خوش اگه بدونید من چجوری برگشتم خونه از خنده ... اصرار نکنید که نمیگم آدامس باد کردن منم شده بود سوژه 4 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ کارمند مترو میگفت دزد رو بگیرید!راستی تور بعدی رو من شنیدم 10تیر هست دقیقا میفته وسط امتحانات پایان ترم و خیلی ها نمیان اگر 25ام بشه خیلی بهتره... شب خوش اگه بدونید من چجوری برگشتم خونه از خنده ... اصرار نکنید که نمیگم آدامس باد کردن منم شده بود سوژه من همون دیشب این و تو نظر سنجی به محمد گفتم ....گفت دوروز تعطیلی بوده به خاطر راحتیه بچه ها گذاشته من که خودم امتحان ندارم ولی با اینکه ممکنه خیلیا به خاطر امتحانا نیان موافقم از خنده چرا؟ به چی میخندیدی؟ 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ من هم چند دقیقه ای در جمع بودم. چند بار زنگ شدم فرناز از اونجایی که فرناز گوشیش نقش اتو رو داره :w74: برنداشت! گوشیه بابامونم که خاموش بود منم شماره ی سپیده رو نداشتم دست به دامن مینی شدم. طفلک مینی دیروز 118ه من بود :aghosh: خلاصه زنگیدم به سپیده. الهی فداش شم عمشو نشناخت...وقتی گفتم عمه، مهنازم ...فکر کنم اینجوری شد بعد گفت مهناااااااااااااااز تویی؟!!! خلاصه یه کم حرفیدیم. بعد گفتم کی دوروورته؟ گفت بابام. گوشیو داد باباش و احوال پرسیو اینا. بعد گوشی منتقل شد به فرناز، فرنازم گفت بچه ها مهنازه....یه کم شلوغ شد بعد ییهو آهنگ قر تو کمر اومد وسط خلاصه به مهدی و فرناز و سپیده گفتم سلام برسونن. خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته :flowerysmile: 13 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته :flowerysmile: منم خوشحالم که بهشون خوش گذشته. :smiley (18): 5 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ دوستان عزیز: Mohammad.A,ح م ی د،فرناز،محمد،ادمین،میلاد،،یه دونه هم در اتوبوس از شیخ بود که مات افتادوحذف کردید من ازشون عکس دارم،چه تکی چه دسته جمعی هرکدومتون خواستید فقط خودشما باید به من پیام خصوصی بدید تا عکس رو بهتون بدم،فقط خودشما،دوست دارید همون جا لینک رو بگیرید که هیچ،ندارید ایملتون هم برام بگذارید تا لینک رو به ایمیلتون بفرستم فایلهاروی هاست شخصی خودم هستند و امنیتش از این لحاظ تامین شده،فقط به دلیل حجیم بودن فایلها به مدت محدودی میتونم نگهدارم عکس ها رو من کلا 8تا عکس بیشتر ننداختم،دوستان دیگه هم که از من عکس دارند بگن که من ازشون دریافت کنم ارادت 4 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3412 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ شما مگه نمیدونید کاشون تابستونا سرده؟ :ws52: 3 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3412 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ واااااااااااایییی من که پیشتون نبودم کلی از این خاطره هاتون خندیدم..... دیگه معلومه که به شماها کلی خوش گذشته 4 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ عه!راس میگی؟ کی اومدین؟ چرا من نفهمیدیم. :icon_pf (34):چرا خودتون رو معرفی نکردین؟ من فكر كنم تو رو ديدم:JC_thinking: فرناز گفت كه ما اينجاييم. فقط این آسا همه جا کم هست کوه که یه ربع بود کاشانم یه چند ثانیه تو كوه بيشتر از اينا بودما انشالا سفر بدي واااااااااااایییی من که پیشتون نبودم کلی از این خاطره هاتون خندیدم..... دیگه معلومه که به شماها کلی خوش گذشته :girl_yes2: 3 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ من ولی دیدمتون هم آسا خانم و هم خانوم بهارو 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ بچه ها من باید اعترافی بکنم... از حسودی ترکیدم همین الان... اما خیلی خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته.... همیهش به شادییییییییی 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ من ولی دیدمتونهم آسا خانم و هم خانوم بهارو جدي؟ چرا نگفتي!!!! 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ بچه ها من باید اعترافی بکنم...از حسودی ترکیدم همین الان... اما خیلی خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته.... همیهش به شادییییییییی حسود هرگز نیاسود...... :w589: به جای حسادت و غصه خوردن،باید کمر همت بست و کاروان را یاری کرد.... چه قدر لشکر تنها و ترسویی داریم ما. 5 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ حسود هرگز نیاسود...... :w589: به جای حسادت و غصه خوردن،باید کمر همت بست و کاروان را یاری کرد.... چه قدر لشکر تنها و ترسویی داریم ما. کتایون نیستم اگه این دفعه باهاتون نیام... هی پز میدین دل آدمو آب می کنین... 5 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ واااااااااااایییی من که پیشتون نبودم کلی از این خاطره هاتون خندیدم..... دیگه معلومه که به شماها کلی خوش گذشته راستش من خیلی ناراحت شدم از اینکه شماهارو ندیدم فکر کردم اصلا نیومدید:shame: تا نیاسر با هادی ناصح هماهنگ بودم و گفتم که کاشان اولین جایی که میریم خونه عامریاست و اونم گفت که حتما با شماها هماهنگ میکنه اما واقعا تو خونه عامریا هیچ اتفاقی نیفتاد که متوجه حضورتون بشم.... 8 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ کتایون نیستم اگه این دفعه باهاتون نیام...هی پز میدین دل آدمو آب می کنین... آخ جووون پس یه گل دیگه بهمون اضافه میشه:62izy85: راستی تا برنامه بعدی بگرد کلمه های باحال واسه پاتومیم پیدا کن کتایون جان:4chsmu1: 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ آخ جووون پس یه گل دیگه بهمون اضافه میشه:62izy85:راستی تا برنامه بعدی بگرد کلمه های باحال واسه پاتومیم پیدا کن کتایون جان:4chsmu1: هووووووووووووووورررررررررررررررراااااااااااااا باشههه... 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ من عکسم را گذاشتم،فقط سوء استفاده نکنید........ http://noandishaan.com/forums/showthread.php?t=56288&page=16 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ اخ اخ حالا بماند که بعضی از بچه ها اصلا انگار داشتن روح امیر کبیر و احضار میکردن کلا پیشنهاد میکنم هر کی رفت اونورا حتما یه سر به سرویسهای بهداشتیه کاشان بزنین :ws28:وای نگومحمد از در اومد گفت امیرو کی گشتنبا سر رفتم تو دیوار از خنده من یه بار دیگه هم میخواست ادای مهماندار هواپیما رو دراره،تیریپ تهوع رو درآورد من یواشکی گفتم بارداره اومد بزنه جاخالی دادم قابله رو هم خوب بازی کردند دوستان(فکر کنم علیرضا بود:banel_smiley_52:) نه میخواستم تو رو اذیت کنمولی بین خودمون باشه خدا پدر ادمین و بیامرزه اگه نبود الان من اینجا نبودم:4chsmu1: :ws28: اخ اخ حاجاقا رو بوگو چه به موقع مچ مهدی رو گرفت خشک چیه کف کردم حمید من هنوز در عجبم تو چه طور زنده موندی من هرچی خاطره با این جماعت دارم تو توالت بوده! تومگه برا راننده حواس گذاشتی؟2دیقه یه بار میرفت جلو میگفت آهنگ رو عوض کن:w00: یارو این آخری میگفت اون فلش آبیه که مال اون خانومه بود یه طنابم بهش آویزون بود رو بیارید دوباره،من دیگه سیدی ندارم کدوم خانومه؟ مال من بود! 3 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ جدي؟چرا نگفتي!!!! اه بهتون سلام هم کردیم .............. اون کنار وایساده بودید شما هم مانتوتون مشکی بود خانوم بهار گل دار بود مانتوشون.......... گفتیم متوجه نشدید 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده