VINA 31339 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 افزایش یک درصدی ازدواج در سال ۸۹ البته این افزایش جای خوشحالی نداره وقتی به آمار طلاق برسیم در یازده ماهه سال 1389 تعداد 812هزار و 397 واقعه ازدواج به ثبت رسیده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود یک درصد افزایش داشته است. بر اساس در یازده ماهه سال 1389 بیشترین تعداد ازدواج ثبت شده، مربوط به مردان گروه سنی 24 - 20 ساله با زنان 19 - 15 ساله بوده که تعداد آن برابر با 155هزار و 26 واقعه است.(شاید یکی از علت های افزایش طلاق همین سن ازدواج باشد!) همچنین در یازده ماهه سال جاری، بیشترین ازدواج ثبت شده زنان در گروه سنی 24 - 20 ساله با رقم 283هزار و 251 نفر بوده است. افزایش ۸.۸ درصدی طلاق در سال ۸۹ در یازده ماهه سال 1389 تعداد 124هزار و 741 واقعه طلاق به ثبت رسیده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل 8.8 درصد افزایش داشته است. همچنین در یازده ماهه سال جاری بیشترین طلاق ثبت شده مردان در گروه سنی 29 - 25 ساله با رقم 34هزار و 815 واقعه بوده است. بیشترین طلاق ثبت شده در گروه سنی 25 تا 29 سال است بر اساس این گزارش، در یازده ماهه سال 1389 بیشترین طلاق ثبت شده زنان در گروه سنی 29 - 25 ساله با رقم 31هزار و 145 واقعه بوده است. از دیدگاه روانشناسی سن ازدواج به بلوغ شخصیتی فرد بستگی دارد که این سن در افراد مختلف متفاوت است. یعنی شاید یک فرد در سن ۲۵ سالگی به بلوغ شخصیتی برسد و فرد دیگر در ۳۰ سالگی به این بلوغ برسد. حالا به نظر شما افزایش آمار طلاق میتونه به بلوغ شخصیتی ربط داشته باشه؟ 7
shaden. 18583 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 به نظر من مهمترین عامل بی توجهی طرفین به همدیگه عامل مهم دیگه فقر مالی بیکاری خیانت و کم شدن صبر جوونا 3
VINA 31339 مالک ارسال شده در 15 مرداد، 2011 طلاق خيلي خوبه!:wubpink: خدا نصیب هیچکی نکنه اگه قراره ادم یا کسی ازدواج کنه که اخرش به طلاق تموم بشه خدا کنه هیچ وقت ازدواج نکنه به نظر من مهمترین عامل بی توجهی طرفین به همدیگه عامل مهم دیگه فقر مالی بیکاری خیانت و کم شدن صبر جوونا فقر؟ ببین پدر مادرای ما هم از صفر شروع کردن اما واسه این چیزا یادم نمیاد در گیری داشتن و .... الان واقعا توقع ها رفته بالا ، بعد اسمشو میزارن فقر ، یه جاهایی واقعا اره فقره اما یه جاهایی واقعا پر توقعی میشه طرف تو خونه باباش هر چی نداشته رو میخواد تو خونه شوهر جبران کنه(:banel_smiley_52:) اما صبر واقعا اره منم صبرم کمه شدیدا:banel_smiley_52: چی کار کنم:banel_smiley_52: 4
afa 18504 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 بايد طلاق اخرين راه باشه !!!! شايد با تصميم در امر طلاق از برخي مشكلات خلاصي يابند ، اما مطمئنا مشكلات جديدتري در پيش رو خواهند داشت .... براي ايجاد صلح و برقراري ارامش در خانواده راههاي بسياري وجود داره ، از طرفي مشكل اساسي بيشتر زوج ها تلاش براي تغيير همسران خود و نبود صبره !!!! 3
shaden. 18583 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 خدا نصیب هیچکی نکنه اگه قراره ادم یا کسی ازدواج کنه که اخرش به طلاق تموم بشه خدا کنه هیچ وقت ازدواج نکنه فقر؟ ببین پدر مادرای ما هم از صفر شروع کردن اما واسه این چیزا یادم نمیاد در گیری داشتن و .... الان واقعا توقع ها رفته بالا ، بعد اسمشو میزارن فقر ، یه جاهایی واقعا اره فقره اما یه جاهایی واقعا پر توقعی میشه طرف تو خونه باباش هر چی نداشته رو میخواد تو خونه شوهر جبران کنه(:banel_smiley_52:) اما صبر واقعا اره منم صبرم کمه شدیدا:banel_smiley_52: چی کار کنم:banel_smiley_52: ببین معنی فقر منظورم بی پولی مطلق نیست الان خودت هر چی اراده کنی تو خونه بابات برات فراهم میشه خوب به همین روشم عادت کردی دیگه خونه شوهرم بری دوست داری همین طور باشه وقتی از نظر مادی مشکل باشه براش اولاش ممکنه چیزی نگی و صبر کنی بعد کم کم طاقتت تموم میشه و زمینه اختلاف فراهم میشه بچه های امروزی چیزی به اسم صبر بلد نیستند 4
afa 18504 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 ببین معنی فقر منظورم بی پولی مطلق نیستالان خودت هر چی اراده کنی تو خونه بابات برات فراهم میشه خوب به همین روشم عادت کردی دیگه خونه شوهرم بری دوست داری همین طور باشه وقتی از نظر مادی مشکل باشه براش اولاش ممکنه چیزی نگی و صبر کنی بعد کم کم طاقتت تموم میشه و زمینه اختلاف فراهم میشه بچه های امروزی چیزی به اسم صبر بلد نیستند همسراني هم هستن كه از تمكن مالي خوبي برخوردارند ، اما ساز مخالف ميزنن ..... بقولي از سيري شكم مينالند ...... پس به طور قطع فقر عامل موثري نيس !!! 3
shaden. 18583 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 همسراني هم هستن كه از تمكن مالي خوبي برخوردارند ، اما ساز مخالف ميزنن ..... بقولي از سيري شكم مينالند ...... پس به طور قطع فقر عامل موثري نيس !!! من که نگفتم فقط فقر اما میتونه یکی از دلایل طلاق بشه 3
VINA 31339 مالک ارسال شده در 15 مرداد، 2011 من که نگفتم فقط فقر اما میتونه یکی از دلایل طلاق بشه وای اره الان امار بیکاریا هم داره میره بالا 4
shaden. 18583 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 شاید طلاق خیلی سخت باشه اما برای بعضی ها بهترینه وقتی شک تو زندگی وارد میشه کتک کاری باشه روح و جسم دوطرف مورد ازار قرار گرفته بشه و صدها دلیل دیگه 5
کتایون 15176 ارسال شده در 15 مرداد، 2011 یه دلیلی که من خودم تو اطرافیانم زیاد دیدم اینه که به ازدواج فقط به شکل یه امری که باید انجام بشه نگاه می کنن... خصوصا بعضی از دخترا که تا به یه سنی میرسن دلشون میخواد ازدواج کنن و به بعدش اصلا فکر هم نمی کنن... این دسته ادما اندک زمانی بعد از ازدواجشون تازه چشمشون باز میشه و می فهمن که فقط برای یه دسته از نیازهاشون ازدواج کردن و اصلا درک درستی از فلسفه ی ازدواج ندارن... 4
peyman sadeghian 30244 ارسال شده در 16 مرداد، 2011 سلام این بحث روطاقت نیاوردم ساکت بمونم! به نظرمن اصل وریشه طلاق درهمان ازدواج نهفته است ویه فرمول نسبتاساده وجودداره واون ازبین رفتن علت ازدواج هستش یعنی چی؟میگم. هدف درازدواج خیلی مهمترازاصل ازدواج است.اینکه ببینی اصلاواسه چی داری ازدواج میکنی؟هدف ازازدواج چیه؟معمولاازدواجهایی که برمبنای یک هدف کوتاه مدت وسطحی بنیان گذاشته میشوندخیلی زودهم به انتهامیرسند! اگربخاطرپول ازدواج کنی باتمام شدن وایجادیک بحران مالی زندگی ازهم گسسته خواهدشد. اگربخاطرمحبت کردن یاصرفامحبت دیدن ازدواج کنی چون باواقعیت جوردرنمیآید دوامی نخواهدداشت ومواردی ازاین دست که فراوان وجودداردمتاسفانه. گاهی علت طلاق رویاپردازی و تفکرات خام و بچگانه ایست که ازکودکی متأثرازفیلمهای رمانتیک و عاشقانه درذهن باقی میماند تصوریک زندگی سراسرشادی و بدون اختلاف و عاشقانه!زندگی کاملاآرام و بدون کشمکش!خوب این تصورات گرچه شیرینی زندگی هستنداماباواقعیت زندگی مشترک فاصله فراوان دارد!شخص بااین طرزتفکرواردزندگی مشترک میشود ولی باچه چیز روبرومیگردد؟ گاهی علت طلاق غروربیش ازحدطرفین دربیان مشکلات و خواسته هایشان ازهمدیگراست که بیشتردربین بانوان دیده میشود! این مطلب رابه تجربه عرض کردم! مثلاخانوم یکسال پیش به همسرش گفته من ازفلان چیز بدم میآیدبعدازگذشت یکسال همسرسهواهمان کارراانجام داده وزن دلخورمیشود!حال عکس العمل زن چیست؟ بجای آنکه فکرکند من یکسال پیش این قضیه رابه همسرم گفته ام شایدفراموش کرده و سهوا این اشتباه راانجام داده چکارمیکند؟ ابتداشوهر خوش اقبال باشدفقط قهرمیکند! چیزی نمیگوید!باخود فکرمیکندکه شوهرش میدانسته و آن عمل راانجام داده باهمین خیال درصددادب کردن شوهر برمیآید!ازقهرکردن ساده شروع وبه لجبازی کشیده میشود!کم کم اختلاف بالامیگیرد و بقیه ماجرا!درصورتی که اگرهمان اول ازشوهر علت راجویا میشد و درمورداین مشکل باهم صحبت میکردندکاربه اینجانمیرسید.و مثال هایی ازاین دست که فقط غرور و سکوت زن دربرابربروز مشکلات باعث این اختلاف میشود اگرمن روی زن تأکید میکنم چون عقیده دارم اساس یک خانواده زن خانواده است اگرزن بتواندسیاست داشته باشدزندگی بادوام خواهدبود ولی اگرزن سیاست زندگی کردن نداشته باشدمرد خدای سیاست هم باشدآن زندگی دوام نخواهدداشت مثل زندگی مثل یک چادر است که مردنقش پارچه و حجاب چادرراداردو زن ستون اصلی چادراست هرچقدرجنس پارچه خوب باشدتا زمانیکه ستون چادراستحکام نداشته باشدچادربرپا نخواهدایستاد! گرچه نمیشود ازنامردی بعضی مردان چشم پوشی کردکه باوجودزنان فداکاروازخودگذشته بازهم پایبندزندگی مشترک نیستند! 4
morvaridtalaee 2591 ارسال شده در 17 مهر، 2011 طلاق خيلي خوبه!:wubpink: لاق خوب نیست طلاق یعنی اینکه من نمی تونم مشکلم رو با همسرم حل کنم و می خوام دفتر زندگیم رو ببندم که این یه نوع عاجز بودن رو نشون میده با طلاق نمیشه همه ی مشکلات رو حل کرد 3
mIn 2294 ارسال شده در 17 مهر، 2011 خدا نصیب هیچکی نکنه اگه قراره ادم یا کسی ازدواج کنه که اخرش به طلاق تموم بشه خدا کنه هیچ وقت ازدواج نکنه فقر؟ ببین پدر مادرای ما هم از صفر شروع کردن اما واسه این چیزا یادم نمیاد در گیری داشتن و .... الان واقعا توقع ها رفته بالا ، بعد اسمشو میزارن فقر ، یه جاهایی واقعا اره فقره اما یه جاهایی واقعا پر توقعی میشه طرف تو خونه باباش هر چی نداشته رو میخواد تو خونه شوهر جبران کنه(:banel_smiley_52:) اما صبر واقعا اره منم صبرم کمه شدیدا:banel_smiley_52: چی کار کنم:banel_smiley_52: پدر ماردراي ما فقط جرئت گفتن حرف طلاق رو نداشتن ، اگه داشتن مثل جووناي الان بودن ، 6
VINA 31339 مالک ارسال شده در 18 مهر، 2011 سلام این بحث روطاقت نیاوردم ساکت بمونم! به نظرمن اصل وریشه طلاق درهمان ازدواج نهفته است ویه فرمول نسبتاساده وجودداره واون ازبین رفتن علت ازدواج هستش یعنی چی؟میگم. هدف درازدواج خیلی مهمترازاصل ازدواج است.اینکه ببینی اصلاواسه چی داری ازدواج میکنی؟هدف ازازدواج چیه؟معمولاازدواجهایی که برمبنای یک هدف کوتاه مدت وسطحی بنیان گذاشته میشوندخیلی زودهم به انتهامیرسند! اگربخاطرپول ازدواج کنی باتمام شدن وایجادیک بحران مالی زندگی ازهم گسسته خواهدشد. اگربخاطرمحبت کردن یاصرفامحبت دیدن ازدواج کنی چون باواقعیت جوردرنمیآید دوامی نخواهدداشت ومواردی ازاین دست که فراوان وجودداردمتاسفانه. گاهی علت طلاق رویاپردازی و تفکرات خام و بچگانه ایست که ازکودکی متأثرازفیلمهای رمانتیک و عاشقانه درذهن باقی میماند تصوریک زندگی سراسرشادی و بدون اختلاف و عاشقانه!زندگی کاملاآرام و بدون کشمکش!خوب این تصورات گرچه شیرینی زندگی هستنداماباواقعیت زندگی مشترک فاصله فراوان دارد!شخص بااین طرزتفکرواردزندگی مشترک میشود ولی باچه چیز روبرومیگردد؟ گاهی علت طلاق غروربیش ازحدطرفین دربیان مشکلات و خواسته هایشان ازهمدیگراست که بیشتردربین بانوان دیده میشود! این مطلب رابه تجربه عرض کردم! مثلاخانوم یکسال پیش به همسرش گفته من ازفلان چیز بدم میآیدبعدازگذشت یکسال همسرسهواهمان کارراانجام داده وزن دلخورمیشود!حال عکس العمل زن چیست؟ بجای آنکه فکرکند من یکسال پیش این قضیه رابه همسرم گفته ام شایدفراموش کرده و سهوا این اشتباه راانجام داده چکارمیکند؟ ابتداشوهر خوش اقبال باشدفقط قهرمیکند! چیزی نمیگوید!باخود فکرمیکندکه شوهرش میدانسته و آن عمل راانجام داده باهمین خیال درصددادب کردن شوهر برمیآید!ازقهرکردن ساده شروع وبه لجبازی کشیده میشود!کم کم اختلاف بالامیگیرد و بقیه ماجرا!درصورتی که اگرهمان اول ازشوهر علت راجویا میشد و درمورداین مشکل باهم صحبت میکردندکاربه اینجانمیرسید.و مثال هایی ازاین دست که فقط غرور و سکوت زن دربرابربروز مشکلات باعث این اختلاف میشود اگرمن روی زن تأکید میکنم چون عقیده دارم اساس یک خانواده زن خانواده است اگرزن بتواندسیاست داشته باشدزندگی بادوام خواهدبود ولی اگرزن سیاست زندگی کردن نداشته باشدمرد خدای سیاست هم باشدآن زندگی دوام نخواهدداشت مثل زندگی مثل یک چادر است که مردنقش پارچه و حجاب چادرراداردو زن ستون اصلی چادراست هرچقدرجنس پارچه خوب باشدتا زمانیکه ستون چادراستحکام نداشته باشدچادربرپا نخواهدایستاد! گرچه نمیشود ازنامردی بعضی مردان چشم پوشی کردکه باوجودزنان فداکاروازخودگذشته بازهم پایبندزندگی مشترک نیستند! دلایلت خیلی قشنگ بود اما ادم نمیتونه هر صبح به طرف بگه فلانی من از این کار بدم میاد بعدش ادم واسه ایجاد یه محبت دو طرفه ازدواج میکنه غیر اینه؟ پدر ماردراي ما فقط جرئت گفتن حرف طلاق رو نداشتن ، اگه داشتن مثل جووناي الان بودن ، مامان من تو یه خونواده روشنفکر بود میخواست میتونست اما نخواست باید شکر کنه بابام شوهرشه ماههههه نفسسسسس 4
VINA 31339 مالک ارسال شده در 18 مهر، 2011 لاق خوب نیست طلاق یعنی اینکه من نمی تونم مشکلم رو با همسرم حل کنم و می خوام دفتر زندگیم رو ببندم که این یه نوع عاجز بودن رو نشون میده با طلاق نمیشه همه ی مشکلات رو حل کرد اینطوریام نیست مگه ادم چند بار متولد میشه که بخواد سختی بکشهدیگه گاهی کارد به استخون میرسهالان قم رتبه دوم رو تو طلاق داره 4
peyman sadeghian 30244 ارسال شده در 18 مهر، 2011 دلایلت خیلی قشنگ بود اما ادم نمیتونه هر صبح به طرف بگه فلانی من از این کار بدم میاد بعدش ادم واسه ایجاد یه محبت دو طرفه ازدواج میکنه غیر اینه؟ نمیتونه هرصبح بگه امامیتونه هروقت طرفش کاری کردکه ناراحتش کردخیلی منطقی باهاش صحبت کنه وبگه این کارمن روناراحت میکنه.باهم مذاکره کنندتابه یه توافق نسبی برسند.این کارکه سخت نیست؟ بعضی مواقع لازمه یه حرف بارهاوبارهاگفته بشه تا ملکه ذهن طرف بشه.نهادینه کردن یه رفتاریه امر مزمن هست ونیاز به زمان وصبروشکیبایی داره هردوطرف بایداین فرصت روبهم بدهند 3
anvil 5769 ارسال شده در 18 مهر، 2011 پدر ماردراي ما فقط جرئت گفتن حرف طلاق رو نداشتن ، اگه داشتن مثل جووناي الان بودن ، و همین فکرشون باعث شد خیلی از جوانهای امروز خیلی حسرتها به دلشون بمونه اسم خانواده یه کلمه عذاب اور براشون باشه و از تشکیل اون گریزان باشن. طلاق همیشه بد نیس وقتی دو نفر با همدیگه نمیتونن بسازن باید چند نفر دیگه هم در بدبختیشون شریک بشن؟؟ الان هم خیلی از ازدواجها هول هولکی و بر پایه عشقهای یک روزه انجام میشه. 4
shaden. 18583 ارسال شده در 18 مهر، 2011 [ مامان من تو یه خونواده روشنفکر بود میخواست میتونست اما نخواست باید شکر کنه بابام شوهرشه ماههههه نفسسسسس خوش به حال بابات با این دخترش 3
anvil 5769 ارسال شده در 18 مهر، 2011 [ مامان من تو یه خونواده روشنفکر بود میخواست میتونست اما نخواست باید شکر کنه بابام شوهرشه ماههههه نفسسسسس خوش به حال بابات با این دخترش اره واقعا 2
ارسال های توصیه شده