p mehdi q 6226 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 بازم سلام خوبین؟ فکر میکنید چرا برخی تو زندگی شون شاد نیستن و امیدواری کمی به آینده دارن؟ شاد بودن به چه چیزهایی بستگی داره ؟ فهم زیاد انسان باعث میشه که شادیش از بین بره ؟ معمولا وقتی افسرده اید به خودتون کمک میکنید تا سریع تر شادی رو بدست بیارید؟ چی کار میکنید ؟ ---------------------------------------------------------------------------------------------- نظر خودم : به نظر من شاد بودن هر شخص به این مربوط میشه که نگاهش به زندگی چجوریه .. نگاه به زندگی هم نشات گرفته از تربیت و آموزش هایی هست که ما دیدیم خیلی ها میگن محیط و اطرافیان ما در روحیه ما تاثیر گذارن ... من اینو کاملا قبول دارم . اما مسلما هیچ وقت همه چی به وفق مراد نیست و اگر شخصیت یک انسان، یک شخصیت مستقل نباشه، با هر بادی روح انسان دچار پژمردگی میشه تو جامعه خیلی ها رو میبینم که کلا همیشه خوش هستن ( مثل من ) و خیلی ها هم نصفه و نیمه و برخی هم کلا خوشی باهاشون میونه ای نداره اونایی که خوش هستن و پرانرژی هستن تو همون جامعه با امکانات محدود اون دارن زندگی میکنن ... پس چرا اینجورین؟ قطعا اون افکار و پیش زمینه های ذهنه که همچین روحیه ای رو میسازه پس بهتره اونایی که معمولا افسردن به خودشون کمک کنن تا مهارت شاد بودن رو کسب کنن -------------------------------------------------------------------------------- احتمال داره که چند نفر از دوستام( دقیقا چند نفرن ) فک کنن من برای اونا این تاپیکو زدم . اما من نظرم هیچ شخص خاصی نبود. برای شکایت پیام خصوصی ندید لطفا 14
Ehsan 112346 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 فکر میکنید چرا برخی تو زندگی شون شاد نیستن و امیدواری کمی به آینده دارن؟ برای امیدواری به آینده باید یک چشم انداز مناسب تدوین کرد. بدون چشم انداز،امیدواری میشه الکی خوش بودن. اما ترسیم چشم انداز به این راحتی ها نیست و کلی وقت و زمان میخواد. شاد بودن به چه چیزهایی بستگی داره ؟ به فراهم بودن امکانات شادی و پاکی قلب یک انسان ....... آدم های بی شیله پیله معمولا شاد هستند. فهم زیاد انسان باعث میشه که شادیش از بین بره ؟ خیلی موثره،برای همینست که کودکان شادترین آدم های روی زمین هستند. چون فهمیدن،یعنی آوردن چالش های جدید و دغدغه در ذهن،که این ممکنه سختی و ناراحتی در پی داشته باشه. شاعر میگه: خوش به حال دیوونه که همیشه خندونه،از تمام زندگی روشو بر میگردونه. معمولا وقتی افسرده اید به خودتون کمک میکنید تا سریع تر شادی رو بدست بیارید؟ گفتنش راحته،اما در عمل خیلی سخته. برای شاد بودن فقط خواستن مهم نیست،امکانات جامعه برای شاد بودن هم مهم است. جامعه ای که آمدن خوانندگان ایرانی مقیم خارج که نزد خیلی ها محبوبیت بالایی دارند به ایران،برای اجرای کنسرت جرمه جشن و کارناوال های شادی عملا توش برگزار میشه،نا امیدی و افسردگی را به همه تلقین میکنه. خیلی جالب بود،یک بررسی کردم،دیدم کشورهای خاورمیانه به غیر از ترکیه، هیچ کارناوال شادی در سطح شهر برگزار نمیکنند،بلکه مردمش فقط در کاراناوال های عزاداری شرکت میکنند !!!!! 11
Ssara 14641 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 بازم سلام علیک! خوبین؟ تشکر! فکر میکنید چرا برخی تو زندگی شون شاد نیستن و امیدواری کمی به آینده دارن؟ چون حس سپاسگزاری ندارن! مشکل مال همه ست اما بعضی نمی ذارن تو وجودشون ریشه کنه! شاد بودن به چه چیزهایی بستگی داره ؟ دید آدما فهم زیاد انسان باعث میشه که شادیش از بین بره ؟ من با ابن زیاد موافق نیستم! افراد موفق کسایی هستن که درک بالایی دارن! معمولا وقتی افسرده اید به خودتون کمک میکنید تا سریع تر شادی رو بدست بیارید؟ چی کار میکنید ؟ با دوستام یا مامانم صحبت می کنم! موسیقی هم تاثیر داره! 7
pme 3474 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 آره بستگي به خود شخص داره و ديدش به زندگي بعضيا فقط نيمه خالي ليوان ميبينم و نسبت به همه چيز ديد منفي دارن و كلاً نااميدن واقعا گاهي اوقات ميرن رو اعصاب من قصد تعريف از خودمو ندارم ولي هميشه فكر ميكنم زندگي ارزششو نداره كه بخواي خودتو در تنگنا بذاري و ازش لذت نبري حتي بايد در مواجه با مشكلاتم شاد بود و با اين طرز فكر برخورد كه دارم از اينكه براي حلشون تلاش ميكنم لذت ميبرم 7
p mehdi q 6226 مالک ارسال شده در 6 مرداد، 2011 چون فهمیدن،یعنی آوردن چالش های جدید و دغدغه در ذهن،که این ممکنه سختی و ناراحتی در پی داشته باشه. من وقتی به نخبگان علمی جهان نگاه میکنیم . دانشمندان علوم طبیعی معمولا شاد تر و پر هیجان تر از دانشمندان علوم دیگر هستن ... نظرت چیه؟ برای شاد بودن فقط خواستن مهم نیست،امکانات جامعه برای شاد بودن هم مهم است. !!!!! منم گفتم مهمه . من خودم خیلی علاقه دارم یه سری از تفریخاتی که در ایران وجود نداره رو ازش برخوردار باشم اما این تفریحات و امکانات فقط یه عامل سرگرم کننده ست . و فقط کافیه که بنا به هر علتی از قبیل زلزله سیل و جنگ این شادیها گرفته شه .. اونوقت دیگه شاد بودن مفهومی نداره اما افرادی مثل من که شادی رو با اصالت در وجودشون دارن . هیچ عاملی باعث از بین رفتن اون نمیشه :icon_gol: 6
Ehsan 112346 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 من وقتی به نخبگان علمی جهان نگاه میکنیم . دانشمندان علوم طبیعی معمولا شاد تر و پر هیجان تر از دانشمندان علوم دیگر هستن ... نظرت چیه؟ درسته و در بین این علوم،ریاضی دان ها باز هم شادیشون کمتر میشه. اساس طبیعت همون حس کودکیه ماست،برای همین هرکاس باهاش در ارتباط باشه شاده. اما ریاضیات آدم را میبره به جاهایی خاص،دور از دنیا و کشف حقایقی که ممکنه تلخ باشه. این تفریحات و امکانات فقط یه عامل سرگرم کننده ست . و فقط کافیه که بنا به هر علتی از قبیل زلزله سیل و جنگ این شادیها گرفته شه .. اونوقت دیگه شاد بودن مفهومی نداره اما افرادی مثل من که شادی رو با اصالت در وجودشون دارن . هیچ عاملی باعث از بین رفتن اون نمیشه اگه بشه از درون شاد بود که خیلی خوبه. اما خوب به هر حال یک دلخوشی برای شاد بودن لازمه یا نه؟ اون دلخوشی منظورم مسائل معنوی نیستا،منظورم دلخوشی از لحاظ کار،شغل،زندگی آینده،جامعه و.... است. 4
terajedi21 2134 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 بسته به شرایط و خصوصیات فردی من هم موافقم کسانی که بیشتر اهل تفکر هستند همینطور براحتی از کنار پیشامدها نمی گذرن کمتر از اون دست افراد بی توجه!(بی خیال!)شادترند به عینه هم ادم میبینه کسی که زیاد جدی نمیگیره!خودش رو درگیر نمی کنه شادتر هست من خودم انچنان ادم شادی نیستم دلیلی هم برای شاد بودن نمی بینم:w00: 6
setiya 12665 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 فهميدن زياد هم يكي از دليل هاي از بين رفتن شادي هست به نظر منم هر كسي با طرز فكر خودش دنياشو شاد ميكنه بستگي داره با چ ديدي به اطراف نگاه كنيم اگه بخوام واسه هر چيزي ناراحت باشيم كه ديگه شادي نميمونه برامون بستگي داره به خودمون كه چقدر انرژي - رو جذب كنبم... من وقتي افسرده ميشم ميام اينجا يا با دوستام حرف ميزنم كه موضوعي كه باعث اناراحتيم شده رو فراموش كنم يه وقتايي هم نقاشي ميكشم يا اگه پازل داشته باشم پازلمو كامل ميكنم 7
Avenger 19333 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 ادم وقتی میتونه شاد باشه که به ارمانها و هدفهایی که قبلا گرفته برا این روزی که توش زندگی میکنه برسه و به اینده هم امیدوار باشه البته اگر هم شکست خورده باشه باز هم میتونه خوشحال باشه چون ایند رو که از ادم نگرفتن در هر صورت خوشحال باشی یا غمگین عمر میگذره پس بهتره که با شادی و سر زندگی بگذره 6
RAPUNZEL 10430 ارسال شده در 6 مرداد، 2011 بازم سلام خوبین؟ 1-فکر میکنید چرا برخی تو زندگی شون شاد نیستن و امیدواری کمی به آینده دارن؟ 2-شاد بودن به چه چیزهایی بستگی داره ؟ 3-فهم زیاد انسان باعث میشه که شادیش از بین بره ؟ 4-معمولا وقتی افسرده اید به خودتون کمک میکنید تا سریع تر شادی رو بدست بیارید؟ چی کار میکنید ؟ و علیکم السلام به مرحمت شما اخوی :flowerysmile: 1-واسه اینکه شرایط لازم واسه شاد بودنو ندارن و خودشونم میخوان ولی نمیتونن 2-به خود آدم به سطح فکری آدم و مهمتر از همه به شرایط زندگی آدم به نظر شما کسی که غذا نداره بیاره خونه بده زنو بچش بخورن میتونه شاد باشه اصلا میخواد که شاد باشه؟ 3-بعضیا که کلا سرخوشن و کلا یه عدس معلق در جمجمشونه خدا شفاشون بده یه عده که ادعای فهم میکنن چون به یه سطحی از فهم و درایت رسیدن و حالا از روی نمایش و ادعای به سلوک رسیدن هست یا حسن علی غصه خور بودن نمیدونم و گروه آخر کسایی هستن که جامعشونو دیدن میشناسن بد بختیای خاص خودشونو دارن و غصه میخورن ولی هرگز تظاهر به ناراحتی نمیکنن و مهمتر اینکه با تمام وجود میخوان که شاد باشن ناراحت میشن وسعی میکنن مشکلاتو حل کنن و اونهایی رو هم که حل ناشدنیه مثل بعضی مشکلات جامعه که به دست یک فرد حل نمیشه رو آیینه دق خودشون قرار نمیدن و سعی میکنن کمی اون دغدغه هارو از ذهنشون دور کنن 4-آره من سعی میکنم خیلی برام سخته شاید خنده دار باشه ولی اینو روانشناسا هم میگن من در ذهنم یه سطل آشغال دارم چیزایی که حل ناشدینیه و برام زجر آوره رو توش میریزم... من ازین حرف روانشناسا پیروی میکنم ولی باور کن گاهی حس میکنم این سطل آشغال پره تو قلبم احساس فشار میکنم و اون زمانیه که توی سطل آشغال ذهنم اطلاعات رو مجبور میشم دوباره آنالیز کنم زمانی که تنها هستم ...نمیدونم ولی این اطلاعاتو هیچوقت نمیتونم پاک کنم دوست ندارم پاک کنم چون اونروزی که پاک بشه من حس میکنم پوستم مثل یه کرگدن کلفت شده... 3
zhalin 411 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 فهميدن زياد هم يكي از دليل هاي از بين رفتن شادي هست به نظر منم هر كسي با طرز فكر خودش دنياشو شاد ميكنه بستگي داره با چ ديدي به اطراف نگاه كنيم اگه بخوام واسه هر چيزي ناراحت باشيم كه ديگه شادي نميمونه برامون بستگي داره به خودمون كه چقدر انرژي - رو جذب كنبم... من وقتي افسرده ميشم ميام اينجا يا با دوستام حرف ميزنم كه موضوعي كه باعث اناراحتيم شده رو فراموش كنم يه وقتايي هم نقاشي ميكشم يا اگه پازل داشته باشم پازلمو كامل ميكنم جدی می گی... تو که صبح تا شب تو نواندیشانی .... :ws28::ws28::ws28: 3
setiya 12665 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 جدی می گی... تو که صبح تا شب تو نواندیشانی .... :ws28::ws28::ws28: گفتم كه ميام اينجا با دوستام ميحرفم:4chsmu1: (زياد افسرده نميشم) 3
zhalin 411 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 گفتم كه ميام اينجا با دوستام ميحرفم:4chsmu1: (زياد افسرده نميشم) اعتراف کردی عزیزم... از میزان فعالیتت پیداست خصوصا از نوع اسپم... خیلیم خالی بندی ... حرف حق تلخه ....
p mehdi q 6226 مالک ارسال شده در 7 مرداد، 2011 2-به خود آدم به سطح فکری آدم و مهمتر از همه به شرایط زندگی آدم به نظر شما کسی که غذا نداره بیاره خونه بده زنو بچش بخورن میتونه شاد باشه اصلا میخواد که شاد باشه؟ ببین من قبول دارم که گاهی یه سری مشکلات باعث میشه آدم دیگه دل و دماغی برای شاد بودن یا حتی تلیقن به شاد بودن نداشته باشه مثلا پدری که غذا نداره بیاره خونه بده زن و بچه ش ... این وحشتناکه اما من وقتی با کسایی که معمولا افسردن روبرو میشم خیلی هاشون کمترین مشکلی از نظر مالی هم ندارن و وقتی از دور به زندگی شون نگاه میکنی شاید به رفاهش حسودی هم بکنی ! اما در کل شاید بشه برای اونها هم دلایلی تعریف کرد... اینجوری باشه دیگه شاد بودن نباید به سراغ هیچ کس بیاد 3-بعضیا که کلا سرخوشن و کلا یه عدس معلق در جمجمشونه خدا شفاشون بده یه عده که ادعای فهم میکنن چون به یه سطحی از فهم و درایت رسیدن و حالا از روی نمایش و ادعای به سلوک رسیدن هست یا حسن علی غصه خور بودن نمیدونم و گروه آخر کسایی هستن که جامعشونو دیدن میشناسن بد بختیای خاص خودشونو دارن و غصه میخورن ولی هرگز تظاهر به ناراحتی نمیکنن و مهمتر اینکه با تمام وجود میخوان که شاد باشن ناراحت میشن وسعی میکنن مشکلاتو حل کنن و اونهایی رو هم که حل ناشدنیه مثل بعضی مشکلات جامعه که به دست یک فرد حل نمیشه رو آیینه دق خودشون قرار نمیدن و سعی میکنن کمی اون دغدغه هارو از ذهنشون دور کنن ما اینجا بحث مون سر کسایی که به خاطر نداشتن عقل الکی خوش هستن نیست! من فقط یه خاطره از دوران سربازی ام میگم . ما تو دوره ی آموزشی هر روز ساعت 4:30 از خواب بلند میشدیم و تا ساعت 9:30 شب مدام در حال فشار بودیم . وقتی صبح از خواب بلند میشدیم و به صبحگاه میرفتیم و به اتفاقاتی که قراره در طول روز برامون بیافته فکر میکردیم . انرژی کاملا تخلیه میشد من خیلی برام سخت بود اما بعد از دو سه روز هر وقت در صبح گاه حاضر میشدم بلند میگفتم : عجب صبح دل انگیزی چقدر همه چی زیباست . خدا رو شکر که امروز هم تموم شد ! وقتی روزای اول بچه ها این حرف های منو میشنیدن واقعا حرص میخوردن و میگفتن تو عجب دل خجسته ای داری ... دهنتو ببند تا خفه ت نکردیم ! آخه ساعت 5 صبح چجوری روز تموم شد؟! من هر رورز این کار و تکرار میکردم . تا بعد از چند روز 2-3 نفری با من همراه شدن . کم کم این به همه سرایت کرد و همه صبح اول وقت این حرف ها رو تکرار میکردیم و میخندیدم نمی دونید چه تاثیری داشت کسایی که روزای اول فکر میکردن من خل و چلم روز های آخر از من تشکر میکردن، و از این به عنوان یه خاطره ی به یاد موندنی نام میبردن همه چی می تونه ساده باشه اگر ما بخوایم 4=2*2 2
sookut 13735 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 بازم سلام خوبین؟ فکر میکنید چرا برخی تو زندگی شون شاد نیستن و امیدواری کمی به آینده دارن؟ شاد بودن به چه چیزهایی بستگی داره ؟ فهم زیاد انسان باعث میشه که شادیش از بین بره ؟ معمولا وقتی افسرده اید به خودتون کمک میکنید تا سریع تر شادی رو بدست بیارید؟ چی کار میکنید ؟ با سلام متاسفانه 80 درصد شادیه خیلی از آدمها بستگی به شرایط محیط و بیرونیشون داره واسه همین نمیتونن همیشه شاد باشن به نظر من همه چی تو وجود خودمونه نمیگم عوامل بیرونی دخیل نیستن ولی نباید 100 درصد تحت تاثیر محیط باشیم شاد بودن باید بیشتر برگرده به درونمون من اکثرا از ته دلم دوست دارم شاد باشم و دیگران رو هم سهیم کنم... 3
bigfish 235 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 بازم سلام خوبین؟ فکر میکنید چرا برخی تو زندگی شون شاد نیستن و امیدواری کمی به آینده دارن؟ شاد بودن به چه چیزهایی بستگی داره ؟ فهم زیاد انسان باعث میشه که شادیش از بین بره ؟ معمولا وقتی افسرده اید به خودتون کمک میکنید تا سریع تر شادی رو بدست بیارید؟ چی کار میکنید ؟ سلام به نظر من شاد هر کس نسبت به نگاهی که به دنیا داره فرق می کنه یکی ممکنه با دیدن یه گل خودرو کنار یه جاده شاد بشه ولی یکی با داشتن زیبا ترین گل های دنیا هم شاد نشه _و به نظرم کسانی که درک و فهم بالا تری از مسائل دارند درسته که دردشون بیشتر میشه ولی چون درک بالایی از عالم دارند افسرده نمی شن که هیچ با کوچک ترین زیبایی های عالم شاد میشن 2
afa 18504 ارسال شده در 8 مرداد، 2011 فکر میکنید چرا برخی تو زندگی شون شاد نیستن و امیدواری کمی به آینده دارن؟ گاهي ارزوهاي طولاني موجب ناراحتي و افسردگي ميشه .... شكر و رضايت از زندگي عامل مهمي در شادي براي زندگيست شاد بودن به چه چیزهایی بستگی داره ؟ راضي به اونچه كه داري و هستي معمولا وقتی افسرده اید به خودتون کمک میکنید تا سریع تر شادی رو بدست بیارید؟ اره ..... با ارتباط با دوستان .... رفتن به اماكن مذهبي 3
ارسال های توصیه شده