blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۱ خنـــــــده ام میـــگیرد وقـــتی پـــس از مدت هـــا بــی خبـــــری بـی آنـکـــــه سـراغــی از ایـــــــن دل آواره بگــــــیری میـــگویــــــــــی: "دلـــــــــم برایـــــــــــت تنـــــگ اســــــــــــت" یـا مرا به بازی گرفتـــــــــــه ای یـــا معنــــی واژه هایــــــــت را خوب نمیــــــدانی!! دلــــتنگی ارزانـــــــی خودتـــ!!!!!!!!! 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۱ خواب های پریشان می بیند این روزها پرنده ی درون قفس... جفتش دلداری می دهد که خیر است کابوسهای او! . . . غروب که شد جفتش درون قفس همراه دخترک نبود... فال ها پر پر شده بودند در قفس... انگار فال این بار برای او خوش یوم نبود... . . . به دلتنگی نکشید....او در آن لحظه از غصه ی نبود جفت دق کرد... . . . این نوشته جان مایه ی یک اتفاقی بود که روزی دیده بودم..براساس اون نوشتم 9 لینک به دیدگاه
دختر اسمان 167 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ امشب دارم از غصه می میرم از دوری تواز فاصله ها از دلتنگیت دیگه حالم خوب نیست دیگه خنده روی لبهام رنگی نداره دیگه دنیا بی تو شیرینی و طعمی نداره دیگه من اون آدم دلباخته نیستم دیگه اون شاعری نیستم که برات شعر بگه از اون شعرای قشنگ از اون شعرایی که می گفتی برات چقدر دلنشینه دیگه من اون آدمی نیستم که با دل تو بشینه همراهت بشه همرازت بشه غمخوارت باشه دیگه حس گفتن غزل رو ندارم دیگه نمیشینم سعدی بخونم حافظ بخوانم ، ستار بزنم دیگه دیگه چقدر بگم از دیگه هایی که حالشو ندارم دیگه تو را ندارم حالا فقط و فقط ، فقط خدا رو دارم 7 لینک به دیدگاه
دختر اسمان 167 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ دلتنگی برای من تمامی ندارد ! فرقی هم ندارد جز در مقیاس اندازه و نوع وقتی هستی یک جور و وقتی نیستی هم ؛ کمی بیشتر ! من همیشه دلتنگ توام... 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ من از جهانی که جای خالی زندههایش هم به اندازهی جای خالی مردهها عمیق است میترسم رویا شاه حسین زاده 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ به گمانم... خدا ، آن بالا ، کلاف ِ رنگ رنگی ِ روزهای من را گم کرده است ! همه اش تکرار می بافد برایم ...! 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ مجنون من تو که نمی آیی برای خودش تاج و تختی بهم میزند تنهایی 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ کلماتی بفرست که خلاصم کند از دلتنگی که منـوّر بزند در روحم. .. مین خنثي شده را هیچ امیدی به عوض کردن این منظره نیست سید علی میرافضلی 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ آن ـقـدر نـیسـتے ... ڪـِ ِ دیگر حـتے در خـآطرمـ نیستـ، بوده باشے ؛ حــِسـ ِ بـودنتـ هم، فـرآمـوشمـ شده ! 5 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ دلم برای کسی تنگ است که تا شمال ترین شمال ودر جنوب ترین جنوب همیشه درهمه جا آه با که بتوان گفت که بود با من و پیوسته نیز بی من بود وکار من زفراقش فغان وشیون بود کسی که بی من ماند کسی که با من نیست کسی که 2 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ نیمه ی تاریک روح من عشق را پژمرده میخواهد بازکن در را... پرده ها را پس بزن... نور را تشدید کن در من... 1 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ بیا به شانه های زخمی هم تکیه کنیم زخم ها تنها کسانی اند که میتوانی یقین داشته باشی دشنه نیستند!!! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ کره ی زمین به این بزرگی ! ... اما نمی دانم چرا ... جز بــه " آغوشت " ... به هیچ جای دیگری تعلق ندارم ...؟!! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ شکستنی رفع بلاست.. اما… باور نمیکند دلم 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ گاهـی میان وسعــت دستان خالیــم حس می کنــم تمـــام دار و ندارم نگـاه توســت! 3 لینک به دیدگاه
s.z.e 811 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ اگه از جاده دلسردم اگه راهمو گم كردم توبامن باش و ازاول ، يه كاري كن كه برگردم اگه از غصه بيزارم اگه دائم گرفتارم تو كاري كن بدونم كه تو اين بن بست تورو دارم هنوزم وقت دلتنگي بيادت گريه مي افتم تورو مي بينم و ميگم خدايا خيلي آشفتم هنوزم وقت دلتنگي اگه اين جاده تاريكه بياد تو كه مي افتم مي بينم عشق نزديكه نمي دونم كجا ميرم نمي دونم كجا هستم نفهميدم رو دوشم بود همون باري كه مي بستم اگه از جاده دلسردم اگه راهمو گم كردم توبامن باش و ازاول ، يه كاري كن كه برگردم 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ میبینم صورتمـــــــــــو تو آینـــــــــــــــــه، با لبی خستــــــــــــه میپرسم از خودم: این غریبه کیه؟از من چی میخــــــــواد؟ اون به من یا من به اون خیره شـــــــدم؟ . . . میشکنم آینــــــــــــــــــــــ ــه رو تا دوباره نخواد از گذشتهها حرف بزنـــــــــــــــــــه! آینه میشکنه هزار تيکه میشـــــــــــه، اما باز تو هر تيکهش عکس منـــــــــــــه! 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ برف هم كه نباشم آب ميشوم زير تابشت 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ " تـــو " دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ، کلمه ی کـــوتاهی کـــــ ـــ ـه برای گفتنش .. جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..* 3 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ حتــــی کفش هم اگر تنگ باشد زخــــم مـی کند.. وای به حال وقتی که دل تنــــــگ بــاشــد ...!! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده