mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی! اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی! گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی ! از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی! چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور! چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی! صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید! اشکهایم را همه دیدند! آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا گرفتارم! گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ، فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای من بیچاره دروغین است! حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر اشک نریزم و درون خودم بسوزم ! اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو مردم ! اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست! آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم ! گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و فراموش نشدنیست است! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ چه می شود اگر این بار ک می آیی تمام ِ ساعت های دنیا را از کار بیندازی و کوک ِ بیداری ِ مرا خاموش کنی .. کنارم بمانی تا من همیشه بخوابم ... 7 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش. ح...واست باشد ! دل شکسته ، گوشههایش تیز است. ... ... ... مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین، مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود... صبور باش و ساکت 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ به سراغ من اگر می آیید، پشت هیچستانم. پشت هیچستان جایی است. پشت هیچستان رگ های هوا ، پر قاصد ها ییست که خبر می آرند، از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک . روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است: تا نسیم عطشی در بن برگی بدود، زنگ باران به صدا می آید. آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست. به سراغ من اگر می آیید، نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من. 3 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ من شکستن نمیدانم ، ولی هر کس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود دلم را، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را..دلم را با نگاه سردش..و کمرم را.. با رفتنش 2 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ گاهی بادویدون برای رسیدن ب کسی،دیگرنفسی برای کناراوبودن باقی نمیماند،شرط دل دادن دل گرفتن است وگرنه یکی بی دل میماندویکی دودل 3 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ تــازه خــوابـَش بـُــرده .. بگــذار بــِ خـوابـَد .. دلتنگـــے ! طفــلے در نــبودَتـــ ؛ ... یکـــ لحــظــه هــمـ رهـــآیـمـ نکــردـ ! 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ (( دست عشق از دامن دل دور باد ! می توان آیا به دل دستور داد میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد موج را آیا توان فرمود ایست ! باد را فرمود ایستاد آنکه دستور زبان عشق را بی گزاره در نهاد ما نهاد خوب می دانست تیغ تیز را در کف مستی نمی بایست داد )) ( قیصر امین پور ) 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ همیشه میگفتم چقدر مردن خوب است چقدر مردن در این زمانه که نیکی حقیر و مغلوب است خوب است حمید مصدق 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ من دوست دارم ولی به تو راست نمی گم! به نگاه عاشقت دلم رو باز نمی دم دل نمی دم تا که یه روزی پس نگیرم که اگه دل بگیرم تو می سوزی و من تنها می میرم 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ همین است که هست مرا ریرای رفته بازنهاد و تو را ترانه خوانی که خواب از دو دیدهی بامداد گرفته بود هی دختر هفت دریای پریپوش سرانجام دیدی ... مساوی شدیم "سید علی صالحی" 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ به غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی می رسد روزی که تنها مرگ را باور کنی می رسد روزی که تنها در کنار قبر من شعر های کهنه ام را مو به مو از بر کنی 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ ری را. ری را... دارد هوا که بخواند. درین شب سیا. او نیست با خودش، او رفته با صدایش اما خواندن نمی تواند. 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ ای عشق تازه، شور و شرت را به من بده یک چشمه از هوای ترت را به من بده روئین تنان کوچه مرا خوار کرده اند سیمرغ وار بال و پرت را به من بده تهمینه های شعر من از یاد رفته اند شه نامه های زیر سرت را به من بده اهریمنان عاطفه ناگاه می رسند سربازهای خیره سرت را به من بده تصویر های ناب تو از یاد می روند آیینه های دور و برت را به من بده می ترسم از حوالی مسدود کوچه ها چرخی بزن کلید درت را به من بده 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ اگه دلتنگ باشی تو ، مثل بارون شروع میشم که با هر قطره اشکت ، منم که زیر رو رو میشم همیشه ساده رنجیدی ، همیشه سخت بخشیدی تورو میبخشم این لحظه ، شاید بازم منو دیدی . . . 6 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ چه می دانی از دل تنگم...؟! گاهی به خدا التماس میکنم، فقط خوابت را ببینم...! می فهمی...؟ فقط خوابت را....! 4 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ مهم نیست این در به کدام پاشنه میچرخد، مهم تویی که نه میآیی، نه میروی! 4 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ در خوب ترین جای اندیشه ام جای داری . . . . 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ ـــاز هـــ ــم خیال تــ ــو مــ ــرا “برداشــــت” کجــــا می بــ ــرد نمــــی دانــــم! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۱ تـعجـبــﮯ نـــבارב . . وقتــــﮯ بـﮧ هـوايِ بارانــﮯ مـﮯگويـنـב פֿــرابـــ . . بـﮧ صيغـﮧ هاﮯ ـــــاعتـﮯ هـم مـﮯ گويـنـב ثـوابـــ . . . 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده